فرستنده خبر: لیلا سعادت
مادر میگوید:
كميته امداد گفته است:
« چون پسرت زيرپوشش است و تو تنهايی، نميتوانيم تو را زيرپوشش ببريم.»
جولای 24
در حالي كه گرفتار خشك كردن لباس هاي شسته شده خود و پسرش است، او را به گفتگو دعوت مي كنم تا از وضعيتش بگويد.
ابتدا مانع مي شود، ولي شهروندي كه به گفته خودش براي اين زن از خانه آب مي آورد، از او مي خواهد مشكلش را بازگو كند، شايد فرجي شود. زن هم نرم مي شود. لنگ لنگان سراغ چادرش مي رود، آن را مي پوشد و مي گويد: «وجدانا اگر مي داني كمكي به من نمي شود، خودت را معطل نكن..»
پشت وسايلي كه روي آن را پوشانده و كنار فرزندش مي نشيند. خودش را سكينه معرفي مي كند و از معلوليت خود و فرزندش مي گويد و ادامه مي دهد كه «خوزستاني هستم و همسرم از اهالي روستاي دويره بوشهر و كارگر ساده بوده كه پس از فوتش، با فرزند معلول 12 ساله ام به نام اصغر تنها ماندم. بعد هم در زمين هاي كنار برج خانه اي ساختم كه پس از 4 سال زندگي، مالك زمين ها پيدايش شد و اين آغاز آوارگي ما بود.»
سكينه درباره اينكه آيا زيرپوشش كميته امداد است يا خير؟ مي گويد: «پسرم زير پوشش بهزيستي است، اما خودم نه، كميته امداد هم مي گويد چون پسرت زيرپوشش آنجاست و خودت تنهايي، نمي توانيم تو را زيرپوشش ببريم.»
او درباره اينكه در اين گرماي شديد چگونه روزگار مي گذراند؟ مي گويد: «پولي ندارم و با همه وسايلم آمده ام اينجا. برخي رهگذران نيز گاهي برايمان مقداري بسكويت از مغازه هاي اطراف خريداري كرده و مي دهند، بعد از چند روز هم اين همشهري پيدايش شده و صبح ها دو بشكه آب از خانه اش برايمان مي آورد تا براي آشاميدن و شستشوي مان باشد؛ همين و بس.»
مردي كه برايشان آب مي آورد و كنار دستم ايستاده، به او اميد مي دهد: «شايد اين بنده خدا بتواند با عكس ها و نوشته اش تلنگري به مسئولان بزند كه در ورودي اين شهر، زن و بچه معلولي آواره اند.»
سكينه هم اميدوار مي شود به اينكه شايد در اين ماه مبارك، شهروند خيري و مسئول با وجداني وي و فرزندش را از اين مهلكه نجات دهد… جنوب نیوز 04 مرداد
آخرین دیدگاهها