فقر تنها دلیل به‌وجودآمدن کودکان‌کار نیست، اما مهم‌ترین است

لیدا اشجعی 28 خرداد 1396

۴۰۰ هزار کودک در شهرها مشغول به‌کار هستند | بازگشت ۱۰ درصد کودکان کار به مدرسه

جامعه > آسیب‌ها – مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه می‌گوید: جزو معدود کشورهایی هستیم که سیاست‌های خوبی برای سامان‌دهی کودکان کار داریم.

امید کریمی: تعداد کودکان کار سرچهارراه ها زیاد شده است؟ احتمال پاسخ بیشتر شهروندان به این سوال مثبت است. و البته بسیاری هم می گویند این کودکان، مهاجرانی هستند که از کشورهای دیگر به ایران آمده اند. اما مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه چنین چیزی را قبول ندارد: «البته ما آنچه که مردم می‌بینند را انکار نمی‌کنیم.»

به مناسب روز جهانی کودک کار با دکتر روزبه کردونی، مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی تعاون، کار و وزارت رفاه در کافه خبر درباره تعداد کودکان کار، برنامه های دولت برای ساماندهی کودکان کار و همچنین برنامه های به سرانجام رسیده دولت یازدهم دراین باره، گفتگو کردیم.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی وزارت رفاه را در ادامه می‌خوانید؛

چقدر کودکان کار بومی و چقدر کودکان کار وارداتی داریم؟

ما در بحث کودکان اول باید تفکیک تعریفی داشته باشیم. چهار تعریف را در حوزه کار کودکان باید بپذیریم. اولین آن تعریف کودک در اشتغال است که این به معنی کاری است که کودک انجام می‌دهد ولی برای او مضر نیست‌ و بسیاری از فعالیت‌های کودکان را شامل می‌شود که پاره وقت یا دائم همراه با دستمزد یا بدون دستمزد باشد. نه اینکه کار کودک در همه کشورها مجاز باشد ولی آن چیزی که راجع به آن کنوانسیون تشکیل شده و روزی را برای آن در تقویم در نظر گرفته باشد، مفهوم کودک کار است که اشاره به استخدام کودک برای کار دارد، به طوری که از کودکی خودشان محروم شوند، به مدرسه نروند و به لحاظ ذهنی، جسمی، اجتماعی و اخلاقی کار برای آنها مضر باشد. یعنی ممکن است که اشتغالی داشته باشند که برای آنها ضرر بالایی نداشته باشد. نه اینکه این نوع کاری که ضرری به کودک نزند مورد تایید است ولی آن چیزی که به طور جدی علیه آن کنوانسیون تشکیل شده و همه متفق هستند که نباید وجود داشته باشد کودک کار است.

کودک کار و کودک در اشتغال چه تفاوتی با هم دارند؟
در تعریف کودک کار به کودک از لحاظ جسمی، اجتماعی، ذهنی و اخلاقی آسیب وارد می‌شود و این کار مانع تحصیل او می‌شود. ولی در اشتغال کودک این آسیب‌ها به او وارد نمی‌شود. به طور مثال ممکن است همه ما در کودکی در مغازه پدر و در کنار او کار کرده باشیم. کار در مفهوم بین الملل اگر در چهار بعد ذهنی،روانی، اخلاقی و جسمی آسیب زننده نباشد و مانع تحصیل نشود مفهوم کودک کار را نمی‌دهد.

پس کودک کار زیرمجموعه کودک در اشتغال است؟

بله. اما اتفاقی که در ایران افتاده چیست؟ این دو مفهوم در ایران تحت عنوان کودک کار ترجمه شده است در حالی که ما باید از لحاظ مفهومی بین این دو تفکیک قائل شویم. موضوع دیگری که بسیار مهم است، شناخت مفهوم کودک خیابانی و تفکیک آن از کودک در خیابان است. کودکان خیابانی، کودکانی هستند که در خیابان زندگی می‌‌کنند، بی‌خانمان هستند و کارتن خوابی می‌کنند ولی کودک در خیابان، کودکی است که روزها در خیابان کار می‌کند ولی شب به خانه‌اش باز می‌گردد و سرپناهی دارد. ما در ایران با پدیده دوم روبه‌رو هستیم.

چند کودک کار در ایران داریم؟

ارقام مربوط به کودکان کار متفاوت است. کودک در اشتغال در دنیا۲۷۰ میلیون نفر است. و کودک کار ۱۶۷ میلیون نفر است. گروه سنی کودک اشتغال بین ۵ تا ۱۴ سال ۱۴۴میلیون نفر در دنیا و بین ۵ تا ۱۴ سال ۱۲۰ میلیون نفر و بین ۱۵ تا ۱۷ سال ۴۷میلیون نفر است. تعداد کودک در اشتغال در سنین ۵ تا ۱۴ سال بیشترین تعداد را به خود اختصاص می‌دهد چراکه در سنین کودکی بیشتر امکان بردگی کشیدن وجود دارد. این آمار نشان می‌دهد که هدف اول برای مبارزه با کار کودک سنین ۵ تا ۱۴ سال است. طبق آخرین سرشماری سال ۹۰، شاغلان ۱۰ تا ۱۴ ساله در ایران ۶۸ هزار و ۵۵۵ نفر بوده‌اند. شاغلان ۱۵ تا ۱۹ ساله ایرانی ۶۹۰ هزار نفر بوده‌‌اند. نزدیک به ۷۶۵ هزار نفر کودک در اشتغال در سنین بین۱۰ تا ۱۹ ساله را در شهرها و روستا‌های ایران وجود دارند. بعضا آمار ۷ میلیون نفری کودک کار در ایران اعلام شده است. براساس آماری که آی ال او (سازمان بین المللی کار) ارائه کرده است، در کل خاورمیانه و شمال آفریقا ۶ میلیون کودک کار داریم. بحث کار کودک بسیار مهم است اما باید دو موضوع را مورد توجه قرار دهیم نه آمار آن را انکار کنیم و نه بزرگنمایی و سیاه‌نمایی کنیم. معمولا در بحث کار کودک بر روی شهرها تمرکز و تاکید می‌کنند که این تاکید به معنی این نیست که در روستاها کار کودک وجود ندارد اما کار کودک در شهرها آسیب زننده‌تر است. ۲۳هزار نفر کودک در اشتغال در سنین ۱۰ تا ۱۴ سال و ۳۲۰ هزار نفر در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال در نقاط شهری ایران وجود دارد. براساس آمار تحقیقی سازمان بهزیستی و دانشگاه علوم بهزیستی در سال ۹۲ در تهران ۶۲ درصد از کودک در اشتغال ایرانی و ۳۸ درصد غیر ایرانی بوده‌اند.

مردم سر چهار راه کودک کار افغانستانی، پاکستانی و … را می‌بینند و می‌گویند که تهران پر از کودک کار شده است. آماری هست که از نظر شما درست است اما از سوی دیگر مردم چیز دیگری را لمس می‌کنند.

ما آنچه مردم می‌بینند را انکار نمی‌کنیم. اما توجه داشته باشید که در ایام پیش از دولت یازدهم در گفت‌وگو با رسانه‌ها به صراحت اعلام می شد که کودک کار رسمی در ایران وجود ندارد و یا عالی ترین شورایی که سال ۸۴ از طرف هیات دولت مسئولیت سامان دهی کودکان کار و خیابانی را بر عهده داشته 8 سال تعطیل بود و حتی یک جلسه هم تشکیل نداد و این ها به این معنا بود که کودک کار و خیابان در آن ایام مسئله سیاست‌گذار نیست. اما اولین و مهم‌ترین اقدامی که دولت یازدهم در بحث کودکان کار انجام داد، به رسمیت شناختن این کودکان و ایجاد حساسیت برای رسانه‌ها و مردم بود. یکی از اتفاقات مهمی که به واسطه این به رسمیت شناختن افتاده است ایجاد مطالبه‌گری برای سامان‌دهی این کودکان است.

طبق آمار درگاه ملی آمار ۴۰۰ هزار نفر در شهرها در سنین ۱۰ تا ۱۹ سال مشغول به اشتغال هستند. برآورد ما از کودکان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی در ابتدای دولت یازدهم ۱۷۰ هزار نفر بوده است که با اجرای سیاست های حمایتی آموزشی کاهش قابل توجهی یافته است. اگر ما این فرض را بپذیریم که همه کودکان بازمانده از تحصیل را جزو کودکان کار محاسبه کنیم، از لحاظ عدد و رقم به یک تصویر می‌رسیم. در سیاست‌گذاری حوزه کودک کار و خیابان هیچ وقت نمی‌توانید عدد و رقم مطلقی بیان کنید. وقتی یونیسف درباره عدد و رقم کودک خیابانی و کار سخن می‌گوید به آن افسانه عدد می‌گوید. یکی از دلایل بازماندگی از تحصیل کودکان مهاجرت و کوچ نشینی است و شما در این حوزه نمی‌توانید به عدد ثابتی دست پیدا کنید ولی می‌توانید آن را تخمین بزنید.

کودکی که سر چهار‌راه فال می‌فروشد را در زمره کدام کودکان قرار می‌دهید؟

باید به تعریفمان بازگردیم. اگر این کودک به مدرسه نمی‌رود و این کار به او آسیب می‌زند می‌تواند هم کار کودک و کودک خیابانی باشد. ما باید به تعاریف چهارگانه پایبند باشیم تا بتوانیم براساس آن سیاست‌گذاری کنیم. چرا که برای برگرداندن کودکی به مدرسه که برای تامین خانواده‌اش کار می‌کند باید سیاست متفاوتی را در پیش بگیرد. رسانه‌ها و شهروندان حق دارند تفسیر خود از تعداد کودکان کار را رائه دهند اما ما به عنوان یک سیاست‌گذار باید براساس یک منطق سیاست‌گذاری کنیم.

فکر می‌کنید می‌توانید که این ۵۰۰ هزار کودک را به نیم برسانید؟

پیش از پاسخ به این سوال باید توضیح دهم که عوامل تولید‌کننده کار کودک چیست؟ قطعا فقر یکی از مهم‌ترین دلایل کار کودکان در ایران است. در برخی مواقع ناآگاهی والدین، عدم دسترسی آسان به مدرسه است.

در جامعه ایران که پوشش مدرسه (ابتدایی) بالای ۹۸ درصد است. آیا ناآگاهی باز هم معنی می‌دهد؟ فارغ از اینکه در فرهنگ ایرانی بیگاری کشیدن از کودکان معنی ندارد.حتی در دور افتاده‌ترین منطقه ایران چنین طرز تفکری وجود ندارد مگر اینکه خانواده محتاج باشند. بنابراین به عنوان یک فرد بیرونی می‌توان نتیجه گرفت که فقر تنها دلیل تولید کودکان کار در ایران است.

اما فقر دلیل قطعی در ایران نیست. وقتی که برای مواجهه با کاهش کار کودک در ایران اقدام کردیم تمرکز ویژه‌ای بر علت تولید کار کودک داشتیم. نتیجه نشست‌های متعددی که با موسسات خیریه و ان‌جی‌اوها، مطالعات بین‌المللی و دعوتی که از تیم‌های خارجی داشتیم این بود که بازماندگی از تحصیلی یکی از علل تولید کار کودک دانسته شده است. احتمال کار کودک با نرفتن به مدرسه بالا می‌رود. بنابراین برای اینکه جلوی کار کودک را بگیریم یکی از اقدامات مهم این است که بازماندگی از تحصیل کودکان کنترل و کاهش یابد.