روایت دردناک خانواده‌ای که از سیستان و بلوچستان به پارک لاله پناه آورده‌اند

۱۳۹۷/۰۴/۲۸

خبرگزاری هرانا – «لالی بی‌بی»، زنی سیستان و بلوچستانی است که لباس سوزن دوزی بلوچ به تن دارد و همراه با کودک یک ما‌هه‌ی خود روی زیراندازی در پارک لاله منتظر آمدن همسرش از بیمارستان است که به گفته‌ی او به دلیل آلودگی آبدر روستای محل زندگی‌شان دچار بیماری‌های متعددی شده است؛ کمی بعد دوکودکش نیز با فال‌هایی که برای فروش در دست دارند به پارک باز می‌گردند. خبرنگاری که پس از شنیدن استقرار این خانواده در پارک لاله برای تهیه‌ی گزارش به آنجا رفته بود، برای فهمیدن دلیل استقرار چندوقت یک‌بار این خانواده در پارک با مادر این خانواده به گفت‌وگو نشست.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از انصاف نیوز، به گفته‌ی یک فعال اجتماعی که معرف این خانواده به ما بود، حدود دو سالی می‌شود که آنها به دلیل اوضاع بد مالی چند وقت یک بار از روستای نوکاباد به تهران می‌آیند و پس از مدتی کار (دست‌فروشی یا فروش فال توسط بچه‌ها) در پایتخت به روستای خود بازمی‌گردند.

«شغلی در سیستان و بلوچستان نیست تا درآمدی باشد»

رییس سازمان صنعت معدن وتجارتِ سیستان وبلوچستان در تاریخ ۳۰ اردیبهشت‌‌ماه سال جاری به ایسنا گفته بود : «۷۳ پروانه‌ی بهره برداری صنعتی در استان صادر شد. باصدور این پروانه‌های بهره‌برداری صنعتی جهت ۱۸۹۷نفر اشتغال به صورت مستقیم ایجاد شده است»

وی همچنین سهم اشتغال بخش صنعت از کل اشتغال استان را ۶ درصد عنوان کرده بود.

این در حالی است که مادر این خانواده‌ی سیستان و بلوچستانی درباره‌ی وضعیت اقتصادی سیستان و بلوچستان اظهار کرد که در سیستان افراد با کمبود شغل روبه رو هستند و بنابراین درآمد خیلی از خانوارها تنها یارانه‌ای است که از دولت دریافت می‌کنند و آن هم به دلیل گرانی‎ها جوابگوی نیازهای اولیه‌ی آنها هم نیست.

او در ادامه درباره‌ی خانواده‌ی خود گفت: «مخصوصا خانواده‌ی من چون نوزاد داریم هزینه‌‌مان بیشتر از دیگران است، در مدتی که اینجا هستیم بچه‌هایم دستمال می‌فروشند که گاهی مامور جلوی کار بچه‌ها را می‌گیرد.»

«سیستان و بلوچستان همیشه بی آب بوده است»

این زن سیستا و بلوچستاننی در ادامه در توضیح مسایل دیگری که در سیستان و بلوچستان با آن روبرو هستند، به مساله‌ی آب اشاره می‌کند و می‌گوید: «بااینکه آب روستای ما و بعضی مناطق دیگر شور است اما افراد بایدماهیانه پول آب بدهند.»

وی درباره‌ی وضعیت کنونی آب، اظهار کرد: «وضعیت آب را شما بگو چطور است؟ بی آبی است، یک منبع آب است برای دو، سه هزار خانواده تا از آن استفاده کنند که آن هم شور است و هم بسیار کم است.»

لالی بی‌بی در ادامه درباره‌ی قدیمی بودن مشکل آب سیستان و بلوچستان گفت: «کم آبی در سیستان و بلوچستان همیشگی بوده و تازگی ندارد ولی اوایل که چاه داشتیم شرایط بهتر بود تا حالا که لوله کشی شده؛ چون برداشت آب قبلا بهتر بوده، حالا لوله کشی داریم ولی آب نداریم.»

او در توضیح ساخت چاه و هزینه‌های آن افزود: «هزینه‌ی ساخت چاه چهارمیلیون است و چند خانوار از آن استفاده می‌کنند ولی اکثر اهالی روستا پول آن را ندارند و استفاده از چاه هزینه‌ی برق را خیلی زیاد می‌کند، مثلا هزینه‌ی برق خانه‌ی پدری من یک میلیون شده است که به دلیل نداشتن پول برق آن را قطع کرده‌اند.»

«اکثر مردم روستا به دلیل آلودگی آب و هوا بیمارند»

لالی بی‌بی در ادامه بااشاره به بیماری‌های کلیوی خود اظهار می‌کند که دکتر دلیلش را فقط آب آلوده اعلام کرده است؛ او در این باره همچنین گفت: «همه در روستا به دلیل آب آلوده بیمار شده‌اند؛ دوتا از دخترهای من در سن دوازده و ده سال سنگ کلیه گرفته‌اند و یکی‌شان در هشت سالگی عمل جراحی شده است، درسیستان و بلوچستان اغلب مردم سنگ کلیه دارند.»

این زن سیستان و بلوچستانی به گرد و خاک سیستان و بلوچستان هم اشاره کرد و گفت: «هوای سیستان و بلوچستان بیشتر وقت‌ها غبار دارد و تابستان و زمستان ندارد، گرد وخاک آنقدر زیاد است که حتی وقتی در خانه بسته است هم به داخل می‌آید.

به‌خاطر گرد و خاک بیماری‌های پوستی و تنفسی هم می‌گیریم و چون در روستا حمام مناسبی هم نداریم بیماری پوستی شدت می‌گیرد. دفعه‌ی قبل برای مشکل ریوی من به تهران آمده بودیم تا من درمان شوم و حالا بهتر هستم.»

«روستای نوکاباد گنبد بی‌امکانات است»

لالی بی‌بی در انتها گفت: «در روستای ما همه از نداری زار می‌زنند، بچه‌هایم به دلیل نبود پول کافی به مدرسه نمی‌روند و فقط یکی از پسرهایم درس می‌خواند.

در روستا برای چندهزار نفر فقط یک مسجد صدمتری وجود دارد که در مراسم‌های مذهبی به دلیل کوچکی آن خیلی‌ها نمی‌توانند از آن استفاده کنند، حتی درمانگاه هم نداریم و فقط ساختمانش در روستا وجود دارد چون به‌خاطر نبود آب و برق دکترها وکارکنان آنجا را ترک کرده‌اند.»

در آخر از فرزندان لالی‌ بی‌بی می‌پرسم که بیش از همه چه می‌خواهند، همه‌شان آرزویی یکسان داشتند: «آرزو داریم در سیستان و بلوچستان آب داشته باشیم و گرما کمتر شود».