ممنوعيت کار کودکان ﯾک خواست فوری است

توضیح نشريه کودکان مقدمند:

متن اين ميزگرد در شماره ٨٦ نشريه کودکان مقدمند، منتشر شده بود، نظر به نکات مھم اين گفتگو، يک بار ديگر با تصحيحات و برخی تغييرات، از سوی مصاحبه شوندگان، مجددا در اين شماره منتشر ميشود.

گفتگو با کريم شامحمدی، افسانه وحدت و سيامک بھاری

به ميزگرد نشريه خوش آمديد.

 نشريه کودکان مقدمند: شما پديده کودکان کار و خيابان را چگونه می بينيد؟

 کريم شامحمدی؛

ممنون و خسته نباشيد، در يک جمله خواستم اينرا بگويم که پديده کودکان کار و خيابان مستقيما به دولت و جامعه ربط دارد، در جامعه ای که کودکان بجای اينکه مدرسه بروند و تفريح و آسايش داشته باشند ولی در عوض راھی بازار کار طاقت فرسا و ناامن در کارگاھھا و مزارع و خيابانھا و غيره می شوند، رفتار چنين جامعه ای با کودکان نه انسانی است و نه آزاد.

دولتھا و جامعه مسئول تامين و تضمين يک زندگی شاد و امين برای کودکان ھستند  از سفره خالی خانواده ھا نمی توان چنين انتظاری داشت که چنين حق و حقوقی برای کودکان تامين گردد. بنابر اين راھی شدن کودکان به بازار کار يک اجبار ميان مرگ و زندگی است. بانی اين پديده يک جامعه ای نابرابر است که کودکان را به اين شرايط غيره انسانی سوق می دھد و کودکان مجبورند به آن تن بدھند.

سيامک بھاری؛

سلام به ھمگی، اول بايد روشن کنيم که به انسان زير ھيجده سال کودک ميگوييم اين بايد دقيق باشد.

پديده کار حرفه ای کودکان، کار بعنوان شغل و محل تامين ھزينه زندگی، حقيقتا مختص دوران کنونی و عصر سرمايه داری حاضر است. کودکان کار، بعنوان بردگان مزدی کم زحمت و خاموش، گنج باد آورده صاحبکاران ھستند. مسبب و عامل بقای کار کودکان نظام و مناسباتی است که فقر توليد ميکند و آنرا گسترش ميدھد. کودکان کار بخشی جدايی ناپذير از ھمين روند ضد بشری اند. من آنرا بردگی مزدی کودکان مينامم چرا که اين کاری اجباری است. کودک با ميل و اختيار و رضای خودش کار سخت و طاقت فرسا را انتخاب نميکند. به او تحميل ميشود، ناچارا ميشود نان آور و منبع حداقلی از تامين معاش برای خانواده اش و برای صاحبکار منبع کسب سود لايزال.

 کودکان کارگر در ھمه جا ديده ميشوند، در ھفت قاره جھان، از مزارع تا کارگاھھا، دخمه ھا و بيقوله ھا، معادن و انواع رشته ھای صنعت و توليد و تجارت، امورات نظامی و تسليحاتی، حمل و نقل و اجاره نيروی کار تا فروش سکس و مواد مخدر. رشته ای نيست که کودکان در آن به کار کشيده نشده باشند، بموازات آن، کار پنھان ديگری ھم ھست، کار کودکان در خانه و توليدات خانگی که بخشی عظيم و نامريی از استثمار کودکان است. به اين مجموعه ھولناک، صنعت کثيف بازار سکس و استفاده جنسی از کودکان را ھم اضافه کنيد تا سبوعيت و درندگی اين بردگی تمام عيار آشکارتر شود. خيل عظيمی از کارگران خردسالی که بخشی از بار سنگين مسئوليت تامين معاش خانواده را بعھده دارند، نامشان کودکان کار است، مرز سنی و ساعت کار و مرز شب و روز ھم وجود ندارد. اين چيزی بجز يک بردگی نفرت انگيز نيست

(ILO) سازمان بين المللی کار ميگويد، بيش از نيم ميليارد از جمعيت کره زمين را کودکان کار تشکيل ميدھند، اين تعداد را بايد چند برابر کرد، تا به حقيقت نزديکتر شود. اگر آمارھای رسمی دولتھا را عليرغم ناکافی بودن عمديشان روی ھم بگذاريم از رقمی که اين سازمان منتشر کرده بسيار بيشتر است.

برای نمونه بخاطر دارم که ھمين چند سال پيش، وزير صنايع ھندوستان اعلام کرده بود اگر نيروی کار کودکان را از صنايع و توليدات ھندوستان بيرون بکشيم، کل توليد در اين کشور متوقف ميشود. ميدانيد که دستمزد اين کودکان حتی کمتر از پنجاه سنت است. اين مشتی از خروار است. درعين حال اين پديده شرم آور مرگ تدريجی و نابودی کودکی آنان نيز ھست که در سکوتی جانکاه و باورنکردنی به باد يغما ميرود. ادامه زندگی کودک و شخصيت بزرگسالی او حاصل ھمين پروسه دردناک خواھد بود. آمار مرگ و مير و سوانح طی کار کودکان کار بشدت حيرت آوری بالاست.

طبق آمار رسمی سازمان نجات کودک، يک پنجم کل سوانح کار در جھان، مختص کودکان است. اگرچه مرگ تدريجی کودک و لطمات پنھان و خشن کار به دنيای ظريف و لطيف کودک نه به حساب می آيد و نه قابل اندازه گيری است.

 نشريه کودکان مقدمند: آيا ممنوعيت کار اجباری برای کودکان در ايران ممکن است؟

 افسانه وحدت؛ اجازه بدھيد منھم به خوانندگان نشريه و شما سلام کنم و خسته نباشيد بگويم.

به نظر من ممنوعيت کار اجباری برای کودکان ممکن است. و در ايران شرايط آن از ھر جای ديگر فراھم تر است.  میگوييم شرايط فراھم است چرا که رژيم اسلامی  در تنگنای عجيبی است. ميدانند که مردم راه اعتراض را بلدند. اين را اعتراضات ميليونی مردم در سال ٨٨ به خوبی نشان داد. احساس اينکه ميتوان ميليونی اعتراض کرد و بايد اعتراض کرد در ميان مردم وجود دارد. از طرفی تنفر عميق مردم از حکومت اسلامی و اختلاف بين جناحھای حکومت بر سر  ھای با شکوه توان دولتمردان را گرفته است. ديدن صحنه مال و اموال مملکت و بر سر قدرت ھمچنان ادامه دارد و عملا قيام ھای مردم منطقه و کشور ھای اسلام زده نظير مصر، تونس، ليبی و سوريه اميد ديگری است که مردم را برای اعتراض ميتواند به خيابانھا بکشاند .

جمھوری اسلامی دنيای سياه و تاريکی را برای کودکان بوجود آورده. فقر گسترده آينده ميليونھا کودک را به خطر جدی انداخته است. دهھا ھزار کودک دچار سوء تغذيه ھستند و با ترتيبی که پيش ميرود زندگی مردم بطور واقعی در خطر جدی است. زندگی ٧ ميليون کودکی که از چرخه تحصيل باز مانده اند در خطر جدی است . ھر روز که کار کودک و وجودش در خيابان ھای پر از خطر و کارگاه ھای نمور قالی بافی ادامه پيداکند، تعداد بيشتری آسيب می بينند، سلامتي شان را از دست ميدھند، از آموزش محروم ميشوند و آيندهشان نابود ميشود. کودکان زيادی روزانه ١٠ الی ١٢ ساعت در کارگاهھای شيشه گری، ري خته گری، کفاشی و قاليبافی در شرايط سخت و غير انسانی با مواد زيان آور و سمی به کار مشغولند. با مواد شيميايی خطرناک سر و کار دارند و در معرض انواع بيماریھای جدی و کشنده ھستند .

 حتی با وجود رذل ترين و خشنترين نوع حکومت سرمايه داری که در ايران ھست، نبايد امتياز گرفتن به نفع کودکان غير ممکن بنظر برسد. غير ممکن دانستن اين امر به معنی تسليم شدن است. به معنی پشت کردن به کودکانی است که مجبورند برای فراھم کردن لقمه ای نان گدايی کنند و بيش ازروزانه ١٠ ساعت را در خيابان ھای پرخطر شھر کار کنند . ھزاران خطر را به جان بخرند، مجبورند آدامس فروشی، گلفروشی، دست فروشی کنند تا پدر بيکار و معتاد خود را تامين کنند. کودکانی که کودکی ندارند و آيندهشان نابود شده است. کودکانی که از فقر دچار سوء تغذيه ھستند.

نميتوان ساکت نشست و گفت که ک اری نميشود کرد. ابعاد کار کودک و آسيب ھای ناشی از آن عمق فاجعه کار کودک را نشان ميدھد. کودک کودکيش، آينده اش، سلامت فکری و جسمی اش ، اموزشش، پروراندن فکرش، کسب علم و دانشش، ھمه آسيب ميبيند. جدا از خطراتی که ھر لحظه کودکی را که ھر روزش آواره خيابان ھاست او را تھديد ميکند. تحقيقى در جنوب تھران نشان مىدھد که۶۶ درصد کودکان خيابانی به بيمارى عفونتھاى انگلى روده،١٠درصد به عفونتھاى ادراری، ٩۶درصد به پوسيدگى دندان ھا و بيمارىھاى لثه و ٢۴درصد به عفونتھاى پوستى مبتلا بودند. تازه اگر اين تعداد درست باشد و ھمه حقيقت باشد .

 ممنوعيت کار کودک يکی از خواسته ھای مھم ماست و بايست ھر چه زودتر چارهای برايش پيدا کرد. جامعه بزرگسال در قبال کودکان و وضعيت تحقير انگيز آن مسئوليت بزرگی دارد. کودک خودش امکان دفاع از حقوقش را ندارد. برای  آيت ﷲھا و سران اين رژيم کودک برای اس تفاده آنھا آفريده شده. استفاده جنسی از کودک برايشان قانونی است. جرمی مرتکب شد اعدام الترناتيو راحتی است. کودک در اين نظام از جمله در مدارس تخريبی بايستی درس بخواند يا در آقل گوسفند. کار کودک ھم برای آنھا چيز مسلمی است، به اين دليل ھر ساله کار کودک باز توليد شده است . امکانات رفاھی را از مردم سلب کرده اند. بيش از نصف جمعيت زير خط فقر ھستند. دار و ندار مردم را غصب کرده اند. کارگر بايستی چندر غاز حقوقش را ھم از حلقوم اي ن حکومت بيرون بکشد. جوانش بايد کليه بفروشد، بچه اش بی آينده باشد، ترک تحصيل کند، به تن فروشی کشيده شود که اين آقايان ميليارد ميليارد بدزدند و در بانکھای خارج ذخيره کنند . کارد به استخوان مردم رسيده است. جگر گوشه ھايشان را مجبورند به کار و دارند که بتوانند زنده بمانند. امروز در قرن ٢١ در ايران برای ميليونھا مردم مساله زندگی تھيه بخور و نمير است. حکومتی که رفاه مردم را به صفر رسانده است، حرمتی و ارزشی برای کودک قائل  نيست. اما اين مردم ھستند که بايستی طلبکار باشند. حق کودکانشان را از اين حکومت بخواھند. حق  رفاه، حق  برخورداری از آموزش رايگان با استاندارد بالا، حق يک زندگی شرافتمند و با حرمت. يک زندگی انسانی حق ھمه کودکان است. غذای کافی ٔ و مناسب، سرپناه مناسب، تفريح کردن و سفر رفتن حق ھمه کودکان است . جرايم زيادی عليه کودکان و عليه بشريت بر شانه ھای اين حکومت سنگينی ميکند. رفتار حکومت اسلامی با کودکان دقيقأ ماھيت ضد انسانی و ضد کودک آن را نشان ميدھد. اين چرخ نامطلوب در چرخش است. وضعيت تغييری رو به بھبودی نخواھد داشت بر عکس سال ديگر کاسه مردم خالی تر ميشود. بيکاری، بيخانمانی بيشتر خواھد شد. کودکان بيشتری به بازار کار کشيده خواھند شد، اعتياد، فروش اعضای  بدن، تن فروشی و انواع بيماریھا چه فيزي کی و چه روحی از اين ھم بد تر خواھد شد. و کار کودک در اين چرخش نامطلوب تعريف ميشود.

مسئله اين است. اين وضع چطور تغيير خواھد کرد. مسلمأ کسی از آسمان نميآيد که اوضاع را درست کند. فقط خود مردم ھستند که بايد به پا خيزند. بايد به پا خيزيم، متّحد شويم، اعتراضات وسيع را سازمان دھيم، و مجبورشان کنيم تا پولھای دزدی را صرف کودکانمان کنند . بايد پول مردم و بچه ھا را از حلقومشان بيرون کشيد. مجبورشان کرد پولھای دزدی را صرف رفاه و آموزش کودکانمان کنند. بايستی پولھايی که به حلقوم آقا زادهھا ميرود را مطالبه کرد. ساکت باشيم دزدی ادامه پيدا خواھد کرد. سرکوب ادامه خواھد کرد. بيخانمانی و کار کودک ادامه خواھد کرد. بايد دست به دست ھم بدھيم. در خانه و مدرسه و  محله جمع شويم با ھم قرار بگذاريم، جلوی نھاد ھای دولتی و مدارس تجمع و اعتراض کنيم. عليه ھمه بی عدالتیھا بايست جمعی اعتراض کرد. جمعھای کوچک به ھم بپيوندند، اعتراض وسيع تر ميشود. تا زمانی که ما مردم عادی متشکل نشويم و حقمان را طلب نکنيم، چيزی در اين راستا تغيير نخواھد کرد. اگر بھتر بودن وضعيت کودکان در اروپا و ديگر کشورھا امکان پذير است در  ايران ھم عملی است.

نشريه کوکان مقدمند: بطور مشخص نھاد کودکان مقدمند، از جامعه ميخواھد برای توقف پديده کودکان کار چگونه عمل کند؟

کريم شاه محمدی: جواب من به سوال شما بطور مشخص معلوم است که خواست ما يا بھتر می توان گفت ادعا نامه ما از دولتھا و جامعه چه می تواند باشد. اول اينکه، کار حرفه ای برای کودکان ممنوع شود اين خواستی که ما بر آن پا فشاری می کنيم ھم عملی است و ھم ممکن، چونکه اين ادعای ما ابتدا به ساکن نيست، ھمين امروز در بعضی جوامع کار حرفه ای کودکان ممنوع شده است. بنا بر اين، اينجوری نيست که ما شعار می دھيم يا خيالی شده ايم و يا اينکه دولتھا بی خبرند يا متوجه نيستند. بلکه اين کار انجام گرفته است و اين ھم با مبارزات انسانھای کودک دوست و آزاده به وقوع پيوسته است و بر دولتھا تحميل شده است.  راه حلش ھم قبل از ھر چيز به يک مبارزه قدرتمند اجتماعی بستگی دارد، اين مبارزه بايد چنان اھرم فشاری باشد که دولتی مانند جمھوری اسلامی را مجبور کند که آنرا قبول کند. وقتی چنين اتفاقی بيفتد، دولت، قانون کار را به نفع کودکان تغير ميدھد و اعلام می کند که کار کودک بطور حرفه ای ممنوع  در ضمن بايد اينرا ھم متوجه شده باشيم که ممنوعيت کار کودکان گرسنه بدون پشتيبانی دولت و جامعه يعنی کشتن آنھا، بنابراين دولت موظف است استاندارد واحدی از رفاه و امکانات برای رشد مادی و معنوی کودکان تضمين کند برای نمونه، حد اقل يک وعده غذای گرم را برای کودکان تامين کند. رفتن به مدرسه ، بيمه ھای اجتماعی، ورزش و تفريح تامين و تضمين شود و غيره. بنا براين لازم است که تاکيد مجددی بر مبارزه در دفاع از حقوق کودک داشته باشيم چونکه بدون چنين فشاری بر دولتھا چنين خواستی به وقوع نخواھد پيوست برای اين کار ھم از شيوھا و امکانات ممکن لازم است استفاده شود از جمله سازمان دادن کمپينھا، تجمعات در اشکال کوچک و بزرگ، به خيابان آمدن، تظاھرات و دست به قلم شدن و نوشتن در دفاع از حقوق کودک و غيره.

 نشريه کودکان مقدمند: دولتھا چه نقشی در اين مورد دارند؟ وظيفه شان چيست؟

سيامک بھاری: سوال مھمی است. تمام جان موضوع درھمين است. نقش اصلی را چه دستگاھی ايفا ميکند؟ ھمه راھھا نھايتا به دولت و حکومت برميگيردد، بحق و درست ھم ھست.

کار کودکان در بسياری کشورھا به حسب ظاھر، روی کاغذ ھم که شده، غير قانونی است. اما چرا جريان دارد؟ چرا بخشی جدايی ناپذير از امرار معاش ميليونھا مردمی است که برای زنده ماندن امکانی بجز فروش نيروی کارشان ندارند.

  در اينجا مرز سنی فروش نيروی کار وسيعتر ميشود و حد بزرگسالی را ميشکند و خردسالان را نيز طعمه و قربانی خود ميکند. ھمان مثال وزير صنايع ھندوستان را در نظر بگيريد. جناب وزير ميداند که قوانين کار در کشورش چيز ديگری ميگويد، اما واقعيت سازمان داده شده، نظارت شده و لاپوشانی شده چيز ديگری است. آيا امکان متوقف کردن و ممنوع کردن کار کودکان ميسر نيست

برای مثال به جمھوری اسلامی نگاه کنيد، در ايران، آنقدر ثروت اجتماعی ھست که کودکان نيازی به کارکردن نداشته باشند، اين ثروت بحدی ھست که نه تنھا کودکان گرسنگی و انواع محروميتھا را متحمل نشوند، که دنيايی شاد و ايمن ھم داشته باشند، اما تضمين چرخ بازار سرمايه بعھده سيستم حاکم است. بنابراين ھر کارگری که مزدش را بتوان کمتر داد و مسئوليتی در قبال زندگی و تامين احتياجات انسانی اش نداشت، مثل ثروت باد آورده است. بنابراين دولت رسما درقبال کار کودکان اعلام بی مسئوليتی ميکند و امکانات بھره کشی از اين نيروی يامفت را ممکن ميکند. دولت خودش قوه مجريه است. مجری قانون خودش است. کار کودکان را ممکن ميکند و راه فعاليت و دفاع از حقوق کودک را بجرم اقدام عليه امنيت کشور مسدود ميکنند. دولت در ابقا بی قانونی و مشخصا کار کودکان درحقيقت متھم رديف اول است. از ھمين جاست که فشار به دولتھا مھم ميشود کليد ممنوعيت و توقف کار کودکان در دست دولت است. ببينيد جمھوری اسلامی با مدافعين حقوق کودک، با (ان جی او) ھا چه رفتار امنيتی وحشيانه ای ميکنند چه بگير و ببندی راه می اندازند  آنھا را منحل ميکنند، ھر ارعابی که بتوانند برای تعطيل کردن آنھا ميکنند. حکومت اسلامی قصد ندارد با پديده کار کودکان درگير شود و به آن خاتمه دھد. به ھمين خاطر نه وزرات کار، نه سازمان بھزيستی و نه شھرداريھا تاثيری بر توقف کار کودکان ندارند، که ھيچ، کودک کار و خيابان اين سازمانھا را مثل شکارچيان خودش می بيند و از آنان گريزان است.

ھزينه تامين زندگی کودکان برای يک زندگی ايمن، شاد و خلاق کليد حل اين دعواست. اين ھزينه و بودجه در دست دولتھاست. اصلا نميخواھد ھيچ بگير و ببندی راه بيندازند، برعکس اصلا بگير و ببند کارش تمام ميشود. مسئوليت تامين زندگی ھمه کودکان با دولت است. ھيچ کودکی نبايد زندگيش به وضعيت اقتصادی خانواده اش وابسته باشد. دولت تمام مخارج تامين ھزينه زندگی کودک را از بدو تولد تا بزرگسالی بايستی بپردازد. يعنی درمان و بھداشت در درجه اول مجانی و آموزش تا مقطع متوسطه برای کودکان اجباری و رايگان بشود. اين اولين قدم برای اثبات برادری است. آنوقت شما ببينيد کدام کودک ناچار آواره بيقوله و دخمه ھای کار و خيابان ميشود

اين ثروت در حال حاضر موجود است. بيشتر از آنکه ما تصورش را ھم بکنيم، ھست. اما در دسترس عموم مردم نيست. عده ای ناچيز با پشتيبانی دولتی که خدمتگزار آنھاست، دارند اکثريت جامعه را ميچاپند و کودکان در اين ميان اولين و خاموش ترين قربانيان اين توحش و نابرابری ھستند. تامين زندگی ھمه کودکان، بايد اولين و مھمترين کار دولت باشد و مشروعيتش را از آنجا بگيرد. اين نقش و وظيفه دولت است. اما دقيقا در جھت عکس منافع مردم سازمان يافته و کارش سرکوب و محروم کردن اکثريت جامعه و طبعا کودکان از حقوق پايه ای شان است.

 نشريه کودکان مقدمند: کودکانی که راھی خيابانھا و محيطھای کار ميشوند را چگونه بايد محافظت کرد؟

 افسانه وحدت:

کودکی که دوران خلاقيت و رشد خود را که دورانی بسيار با ارزش برای پرورش اوست را از دست ميدھد، از تمامی  پديده ھای لازم برای ساختن آيندهای ش اد و مرفه محروم است، در شرايطی رشد ميکند که استعدادھايش سرکوب ميشود، ٔ روزمره تحقير ميشود مورد سو استفاده

 ھای مختلف قرار ميگيرد، مسلما احتياج به حفاظت و پشتيبانی دارد. در  کشورھای پيشرفته دولت وظيفه حفاظت از کودکان را به عھده دارد. اگر خانواده ھا به دلايلی از نگھداری از فرزندانشان عاجزند، دولت کودک را تحت سرپرستی خود قرار ميدھد. ثروت ملت در قبضه دولت است. دولت موظف به تامين امکانات رفاھی، آموزشی و پرورشی برای ھمه کودکان بدون توجه به مذھب، مليت، رنگ پوست و وضعيت

خانوادگی کودک است.

حکومت اسلامی نه تنھا رفاه و خوشبختی کودکان ھرگز در برنامه ا ش نبوده، بلکه برعکس ھمه اين امکانات را به حداقل و در موارد زيادی به صفر رسانده است. فقط بخش اول اين معادله در ايران صحت دارد. دولت ثروت را در دست دارد ولی ھمه را اراذل و اوباش حکومتی و آيت ﷲھای از گور درآمده به جيب ميزنند و يا صرف سرکوب و زندان و شکنجه ميکنند. حفاظت از کودکان خيابانی و کودکان کارگر برای جمھوری اسلامی که خودش مسبب و توليد  گر اين کودکان است يعنی “جمع آوری” آنھا از سطح خيابانھا و فرستادن آنھا به بھزيستی که مکان بسيار خطرناکی است برای اين کودکان. خود لفظ جم آوری ماھيت کودک ستيزی اين جانوران را نشان ميدھد. تازه اينھا کودکانی ھستند که در خيابان کار ميکنند و ظاھر شھر ھا را با لباسھای کھنه و بعضا صورتھای نشسته به ھم ميزنند و بايستی “جمع  آوری” شوند. کودکانی که در کارگاهھای نمور به ساختن کفش، بافتن قالی و ھزار و يک جور کار توانفرسا و خطرناک مشغولند، کودکانی که در کوره پز خانه ھای اجر پزی و غيره مشغولند، کودکانی که بيش از ١٠ ساعت در روز به کار سخت خياطی مشغولند، اصلاجزو وظايف حکومت اسلامی نيستند.  به اين دليل فعاليت اينجيو ھا و نھاد ھای دفاع از کودکان اھميت زيادی دارد. اينجيوھای زيادی در ايران به امر دفاع از حقوق کودکان در سال ھای اخير تاسيس شده که فعاليتھای مستمری در اين رابطه انجام داده اند و امر حفاظت از تعدادی از اين کودکان ر ا البته با امکانات کم به عھده داشته اند. اين فعاليتھا بيشتر به شکل خيريه ای از پيش رفته. گاھا جمع آوری کمکھای مالی و بخشيدن به خانوادهھای اين بچه ھا در دستورشان بوده. البته اين کارھا بسيار با ارزش است  ولی علاج موقتی است. بايستی اين تشکل ھا طوری سازمان داده شوند که به تغييرات اساسی در زندگی اين کودکان منجر شود. بايستی فشار اعتراضات را زياد کرد و به يک سری خواسته ھا دست يافت. فراموش نکنيم که در ايران امکانات مادی فراوانی وجود دارد که در قبضه حکومت است. اگر در تمامی محلات، اگر تمامی پدر و مادر ھا، ھمه  کسانی که از تھيه وعدهای غذ ا برای فرزندانشان عاجزند و مجبورند کودکانشان را راھی بازار ظالمانه کار کنند متشکل شوند و به وضع موجود اعتراض مستمر کنند و اين دولت را مجبور کنند که وضعيت کودکان بايستی ھمين حالا تغيير کند، ميتوان اميدوار بود که ممنوعيت کار اجباری برای کودکان در ايران ھم ممکن است.

 از نھاد کودکان مقدمند و ابزارھای آن برای ايجاد تشکل و ارتباط با ديگر تشکلھا استفاده کنيد. با تلويزيون و نشريه نھاد ھمکاری کنيد. به ما بپيونديد تا با ھم دنيای روشن تری برای کودکانمان بسازيم.

 نشريه کودکان مقدمند: از شرکت شما در اين ميزگرد سپاسگزاريم. ھمين جا از خوانندگان نشريه ميخواھيم که در اين بحث شرکت کنند و نظراتشان را برای چاپ در نشريه در اختيار ما بگذراند. تلاش ما اين است که با اين پرسشھا، به روشن شدن ابعاد و زوايای آشکار و پنھان کار کودکان روشنی بيندازيم، دخالتگری ھمه فعالين در اين بحثھا دامن بزنيم و برای فعاليت عملی وسيعتر و تاثير گذار با ھم ھمگام شويم. بالاترین 04 آبانماه