با من ازدواج کن
بچه ات را به مرور زمان میکشیم و سر به نیستش میکنیم
نوروز امسال که فرا برسد «فاطمه» دیگر در آن خانهیی زندگی نمیکند که با هربار صدای روشن کردن فندک لرزه براندامش بیفتد. «فاطمه» حالا بعد از 9 ماه هنوز فرزند بهزیستی است.
به گزارش اعتماد، او خردادماه امسال درست در همان روزهایی که ما سرگرم شرکت در انتخابات ریاستجمهوری بودیم در پی جراحتهای شدید در بیمارستان سیدالشهدای بوشهر بستری شد. آنقدر وضع جسمیاش نامناسب بود که به سرعت به بیمارستان شهید نمازی شیراز منتقل شد.
چشمهایش به دلیل آسیبی که از آزار و اذیت با فندک دیده بود دچار کمبینایی شده بود. در تمام سر و صورت و بدنش آثار ضربوشتمهای تازه و قدیمی مانده بود.
ماموران کلانتری باغزهرای بوشهر وقتی زنی به آنها خبرداده بود که «فاطمه» چند روز است که در یک اتاق حبس شده سر وقت آن خانه رفتند و سپس در بیمارستان «فاطمه» و مادرش را یافتند.
از 22خرداد تا 22 تیرماه که خبر منتشر شد «فاطمه» در بیمارستان نمازی شیراز بستری و آنقدر تن نحیفش بیجان بود که نمیشد همه نوع درمانی روی آن انجام گیرد برای همین پزشکان منتظر شدند تا دخترک کمی جان بگیرد و آثار سوء تغذیه کمرنگ شود. همه این مدت او در بخشای.سی.یوی این بیمارستان بود تا بالاخره شنبه 22تیرماه نوبت به درمان چشمهایش رسید.
چشمپزشکان بعد از نخستین معاینهها تاکید کردند که باید هر دو هفته یکبار «فاطمه» را معاینه کنند. اینک که 9 ماه از آن زمان سپری شده است «فاطمه» بیشتر حرف میزند و حال و احوال جسمانیاش بهتر شده است اما هنوز چشمهایش نیازمند معالجه است و این کار هزینه بسیاری دارد.
مردادماه گذشته، هم مادر «فاطمه» و هم مردی که فاطمه را آزار و اذیت کرده بود بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گرفته بودند.
«فریبا» مادر 31ساله «فاطمه» گفت: « فرزاد به من قول ازدواج داده بود. به من گفت با من ازدواج کن بچه ات را به مرور زمان میکشیم و سر به نیستش میکنیم.»
فرزاد که 26 سال بیشتر ندارد نیز در پاسخ به اینکه که چرا دختربچه را اذیت کردی، گفت: «میخواستم او را تربیت کنم».
در همان زمان قاضی مقدس، بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب استان بوشهر عهدهدار تحقیق درباره وضعیت «فاطمه» بود و در حین تحقیقات جستوجو برای شناسایی پدر این دختر را نیز آغازکرده بود.
پدر «فاطمه» مردی سندار بود و در شیراز زندگی میکرد. گرچه بازپرس شعبه دوم تایید کرد که او برای طرح شکایت به دادسرا آمده بوده اما همچنان حضانت این دختربچه در اختیار بهزیستی بوشهر است.
حالا فاطمه بعد از مدتها، نوروزی آرام و بدون تنش را تجربه میکند اما جای خالی پدر و مادر را هر چیزی پرنمیکند.
بهزیستی بوشهر سلسلهدرمانهای این دختربچه را پیگیر است اما درمان چشمهای «فاطمه» نیازمند کمکهای خیرینی است که به این دختربچه میاندیشند.
خانم اشجع، مسوول بخش مشارکتهای مردمی بهزیستی کرمان تاکید دارد که بیشتر از هرچیز آینده فاطمه مهم است که نباید با برجستهکردن تلخیهای گذشته او مخدوش شود. روزنامه اعتماد 26 اسفند ماه
آخرین دیدگاهها