جنگ خوب است، مردن کودکان خوب‌تر!

 محمد تنگستانی / ماهنامه خط صلح 

مدتی پیش خبری مبنی بر فوت سه‌ کودک معلول‌ بر اثر آلودگی ‌هوا در برخی از خبرگزاری‌های ایران منتشر شد. چند روز قبل خبر کشته شدن چند کودک در سوریه منتشر شده بود. مدتی قبل‌تر خبر فوت کودکی در کنار سواحل دریا؛ کودکی که بعد از مرگ، جسدش به معروف‌ترین جسد سه ساله‌ی دنیا تبدیل شد. چند روز بعد از انتشار این یادداشت‌ها باز کودک و کودکانی می‌میرند و یا کشته می‌شوند. اصلاً اهمیت ندارد. برای این بی‌اهمیتی، اصلاً نیاز نیست آدم سنگ‌دلی باشید، اتفاقاً اگر سنگ‌دل باشید این مرگ‌ها و کشته شدن‌ها خیلی به نفع شماست، نشان از شخصیت ‌شماست؛ مگر نه این‌که پدر و مادرتان شما را تربیت و بزرگ کرده‌اند که آدم‌های با شخصیت و مفیدی باشید؟ خوب این بهترین موقعیت است، فرصت این شادی را از خودتان نگیرید. این خوشحالی در اقتصاد و سیاست کاری‌ شما تاثیر و اهمیت به سزایی دارد. اصلاً بیایید صورت مسئله را واقعی نگاه کنیم؛ این مرگ‌ها و کشته شدن‌ها خیلی با اهمیت و مهم و مفید هستند. چه برای بقای دولت‌ها و چه تداوم جنگ‌. دو چیزی که بشر شهوت آن‌ها را دارد، شهوت کشتن، و شهوت قدرت. چقدر‌ هم خوب است که این بچه‌ها می‌میرند، ای کاش روزانه کودکان بیش‌تری بمیرند. می‌خواهند زنده بماند تا چه گلی به سر دنیا بزنند؟ خود شما چه گلی به سر دنیا زدید، به جز این‌که مثل یک زالو شیره‌ی طبیعت را کشیدید؟ بنا به قراراد‌های اخلاقی و اجتماعی مگر نه این‌که قرار است آدم‌ها برای جامعه‌ی بشری مفید باشند؟ مفید بودن یعنی کشتن، جنگیدن، نابود کردن طبیعت و کلاً به باد دادن هستی. این‌ها وقتی با مرگ زود هنگامشان می‌توانند خدمت بیش‌تری بکنند و از خدمات اجتماعی و اقتصادی و رفاهی کم‌تری استفاده کنند به گمان شما بهتر  و به صرفه‌تر نیست؟ دولت‌ها این همه هزینه‌ی زمانی و مالی و فکری به کار بگیرند تا شاید -دقت کنید شاید-، این بچه‌ها بزرگ‌ بشوند و در راستای اهداف دولتمردان عمل کنند؟ اگر برخلاف توقع و پیش‌بینی دولت‌مردان عمل کردند چه؟ اگر نمک خوردن، نمک‌دان را شکستن چه؟

اتفاقاً این خیلی اتفاق خوبی‌ست که چند کودک معلول که به هیچ دردی هم نمی‌خورند، به دلیل آلودگی هوا مرده‌اند. ببینید من یک روزنامه‌نگارم؛  دنیا هم، دنیای رسانه است، بهتر از شما می‌فهمم. شما‌ها درکی از این اتفاق ندارید، بی‌خود دارید ننه من غریبم‌بازی در می‌آورید.
هرچی هم  تو دلتون بهم گفتید، بدون تعارف خودتان هستید و همه کس و کارتان.

باور کنید این بهترین اتفاق برای دولت و سازمان محیط زیست‌ است. چرا؟ به این دلیل که با کاشت چند تا نهال بی‌ارزش که در نهایت از بی‌آبی خشک می‌شوند و می‌میرند و یا به دلیل کمبود نیروی انسانی نابود می‌شوند و یا با هدیه‌ی دوچرخه به مدیران برای این‌که قرار است یک روز در سال به خاطر “روز هوای پاک” با دوچرخه به محل کار خود بروند، این مرگ‌و میر‌ها، بهترین تبلیغ رسانه‌ای‌ست. دیدید چقدر بی‌شعورید و زود قضاوت کردید. دیدید بی‌جهت بدو بیراه گفتید و دولت و سازمان محیط زیست‌ را محکوم به کم کاری کردید. دیدید حق‌تان است به نون شب محتاج باشید و گشت ارشاد بر سرتان بزند. اگر عقل در سرتان بود، الان وضعیت بهتری داشتید. اگر از همان اول، مثل مدیر سازمان محیط زیست و یا رئیس جمهور و یا اصلاً مانند شهردار شهرتان فکر کرده بودید و از این کشته شدن‌ها استقبال کرده بودید، الان از رجال سیاسی بودید و سری تو سرا داشتید.