تحلیل خبر : امیر صابرپور
با تکیه بر ماده اول و سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر اینکه تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و هیچ احدی نباید در بردگی و بندگی نگاه داده شود میتوان به این اصل اشاره کرد که در نظام جمهوری اسلامی ایران بی توجهی و نقض آشکار موارد ذکر شده و اعمال محدودیت های تصمیمگیری و نظرسنجی به زبان ساده و روان تر تحمیل افکار جز به کل به این صورت که افرادی که سردمدار نظام و مملکت یاد میشوند و جزئی از جامعه هستند با تصویب و تنظیم قوانینی که اکثر مواقع حقوق بشر را آشکارا پایمال و لگدمال میکند
عموم جامعه را مجبور به پذیرش اجباری و ناخواسته آنها میکنند به عنوان مثال اجبار آموزش مسائل دینی در مدارس که تحت عنوان بلوغ و رشد ذهنی تدریجی قشر کودک از آن نامبرده میشود و طبق گفته های مکتوب از سوی مسئولین که برخورداری از سواد قرآنی و دینی را پایبندی به اصول قرآنی و انس با آن میدانند و با مهره قرار دادن مسائل دینی به سلطه گری و سلطه طلبی دیرینه خود ادامه میدهند به این صورت که کودکان هنگامی که به ۷سالگی می رسند به اجبار می بایست مسائل دینی را به عنوان مقطعی از زندگی خود بگذرانند و نکته حائز اهمیت کودکان پس از گذراندن این مقطع قاعدتا باید برداشت یکسانی نسبت به مسائل دینی و امور مربوط به آن داشته باشند اما اینگونه نیست به این جهت که آموزش این مسائل توسط افراد و کتب گوناگون سبب برداشت های متفاوت و کج اندیشی های گوناگون میگردد ، از نگاهی دیگر به این مسئله یا به گونه ای با دید مثبت نگریستن نسبت به این مسئله کودکانی که مجبور به چنین مسائلی هستند و در آینده طبق روال معمول هنگام ورود مستقیم به جامعه عدهای حمل کننده ی قلم بر روی کاغذ میباشند آیا این قشر میتوانند جواب سوالات نانوشته و نامعلوم خود را دریافت کنند ؟!!!
آخرین دیدگاهها