پدر کارتن خواب:دیدن پسرم تنها خواسته ام ازمسئولین است

 فرستنده: لیلا سعادت

13795

h

عیسی رهدار که 6 ماه از شروع کارتن خوابی او میگذرد گفت: کارگر کارگاه آجرپزی احمدآباد ساوه بودم ولی اتفاقات دست بدست هم داد تا این مکان را برای زندگی یا راهی برای مردن انتخاب کنم .

عیسی رهدار  متولد 1355/1/1 که اصالتا اهل شهر دلند گرگان هستم برای کارگری به ساوه آمدم واز سال 67 مشغول کار در کوره آجر شدم مشکلی نداشتم تا یک روز سال 1384که سوار موتور در جاده در حال رانندگی بودم که خودرویی به ما  زد و فرار کرد از آن روز دیگر پا وکمرم دارای پلاتین شد .

وی ادامه داد: دیگر به سختی کار می کردم معتاد هم بودم که بهانه ای برای طلاق همسرم شد و با دو پسر 4ساله وشیرخواره ام زندگی را ادامه دادم.

1379

با همان حال در کوره آجر پزی 2 سال کار کردم تا اتفاق بد دیگری رخ داد در حالی که قالب آجر 5 ردیفه راحمل می کردم زمین خوردم وپیچ پلاتین کمرم باز شد از آن روز دیگر کارفرما توان کاردر من ندید واخراج شدم .

3 سال پس از تصادف من در سال 84، پسر بزرگم هم با خودرو تصادف نمود که در اثر شدت برخورد  جان باخت پس من باپسرم ابوالفضل شیرخواره تنها شدیم با اینکه معتاد بودم هرهفته 2-3 قوطی شیر خشک برای بچه می خریدم تا بچه بزرگ شد وبه من انس گرفت

حدود 7ماه پیش بابا و زن بابام ازمن شاکی شدند که مامور زن ومرد برای گرفتن بچه ازمن آمدند ،ابوالفضل 6 ساله از من جدا نمی شد وگریه می کرد آنقدر این صحنه غمناک بود که حتی مامور خانم به گریه افتاد ولی مامور مرد از یقه ابوالفضل گرفت واز من جداکرد که منجر به درگیری من با او شد.

پس از جدایی تنها پسرم ،دنیا برایم تمام شد.

دیگر کارتن خوابی را انتخاب کردم تا شاید مار وعقربی مرا نیش بزند وبمیرم . تنها تقاضایم از مسئولین بهزیستی ودادستان این است که بگذارند ابوالفضل را ببینم. شبکه اطلاع رسانی دانا 30 شهریور