کودکانی محروم از بوی ماه مهر

فرستنده: حسین کفایت حقیقی

طبق آخرین سرشمارى مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ تعداد سه و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد. این در حالى است که نهضت سوادآموزى اعلام کرده از سال ۸۵ تاکنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شده‌اند…..

«فرهاد بشیری»، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، هفته گذشته و در آستانه شروع سال تحصیلی جدید اعلام کرد در برخی استان‌ها آمار نگران کننده‌ای از کودکان بازمانده از تحصیل وجود دارد. اما طبق آخرین برآورد‌ها، نزدیک به شش میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد که به اعتقاد بسیاری از کار‌شناسان سیاست‌هاى حاکم منتهى به افزایش فقر، علت اصلى بالارفتن آمار این کودکان است.

منظور از کودک بازمانده از تحصیل، آن گروه سنى از جمعیت است که در سنین مدرسه یعنى بین شش تا ۱۸سال قرار دارند ولی در ماه‌هاى تحصیلى و در چرخه‏ آموزشى کشور حضور ندارند یعنى در زمان ساعات کار مدارس، خارج از مدارس هستند و به هر دلیلى یا اساسا وارد چرخه‏ آموزش نشده‏اند یا بعد از مدت کوتاهى از آن خارج شده‏اند.

طبق آخرین سرشمارى مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ تعداد سه و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد. این در حالى است که نهضت سوادآموزى اعلام کرده از سال ۸۵ تاکنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شده‌اند.

از این رو وزارت آموزش‌وپرورش که قاعدتا باید معتبر‌ترین نهاد براى اعلام این آمار باشد، اساسا این ارقام را غیرواقعى مى‌داند. به طوری‌که در اوایل سال جاری حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر آموزش‌وپرورش وقت با تکذیب تعداد کودکان بازمانده از تحصیل، ارایه آمار چهار میلیون کودک را ناشی از بی‌اطلاعی از وضعیت آموزش‌وپرورش می‌داند.

اغلب بازماندگان از تحصیل را کودکانی تشکیل می‌دهند که وارد مدرسه شده‌اند، اما بعد از چند سال تحصیل، مدرسه را‌‌‌ رها می‌کنند. به هر روی بین آماری که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌کنند تناقضاتی وجود دارد. معاون آموزش ابتدایی آبان‌ماه ۹۱می‌گوید ۲۰هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل شناسایی شده که تعداد واقعی پنج‌ هزار نفر است. بهمن‌ماه ۹۱رئیس مرکز آمار، فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزش و پرورش اعلام کرد که اسامی و مشخصات ۱۴۵هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل به معاونت آموزش ابتدایی ارائه شده است.

از طرفی سخنان معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش از حکایت تلخی روایت می‌کند؛ پنج میلیون و ۹۴۵هزار و ۹۰ لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل که معلوم نیست چند درصد آن‌ها به ادامه تحصیل روی آورده‌اند. البته معاون وزیر مدعی پنج هزار لازم‌التعلیم بازمانده از تحصیل دائم‌شده و رئیس مرکز آمار آموزش و پرورش اعلام کرده که ۱۴۵هزار نفر و همشهری براساس آمار سازمان ثبت ‌احوال مدعی است که در سال تحصیلی گذشته حدود ۳۰۰هزار کودک در سن دوره ابتدایی (شش تا ۹ساله) در دبستان‌ها ثبت‌نام نکرده‌اند.

در آخرین اظهار نظر رسمی پیرامون کودکان بازمانده از تحصیل علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی هفته گذشته در گفتگو با مهر گفت: در حال حاضر آموزش و پرورش تلاش می‌کند تا دانش آموزان در سن تحصیل وارد مدرسه شوند تا امکان ریشه کنی بی‌سوادی فراهم شود. اما برخی از خانواده‌های آسیب دیده که در حاشیه کلانشهر‌ها زندگی می‌کنند عموماً اجازه تحصیل به فرزندان خود را نمی‌دهند. وی با بیان اینکه در حال حاضر ۹۸ درصد دانش آموزان لازم التعلیم تحت پوشش هستند، افزود: تعدادی دیگر از دانش آموزان بازمانده از تحصیل مربوط به افرادی است که هوش و توان ذهنی لازم را برای ورود به مدرسه ندارند و خانواده‌هایشان ترجیح می‌دهند به جای ثبت نام آن‌ها در مدارس استثنایی آن‌ها را از نگاه‌ها پنهان کنند.

وی درباره تعداد دانش آموزان بازمانده از تحصیل گفت: این آمار در اختیار مرکز آمار وزارت آموزش و پرورش است. البته آموزش و پرورش می‌تواند برحسب درصد دانش‌آموزانی که وارد مدرسه نمی‌شوند و مقایسه اطلاعات اسمی متولدین و ثبت نام کنندگان به تعداد افراد بازمانده از تحصیل دست یابد. البته باید گفت که بخشی از این کودکان به خارج از کشور رفته و بخشی نیز فوت شده‌اند.

هر چند مسولین آمارهای بسیار متفاوتی از تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ارائه می‌کنند اما رییس انجمن‌ علمی مددکاران ایران و عضو شورای بررسی آسیب‌های اجتماعی با اعلام اینکه سالانه ۲۵درصد از دانش‌آموزان ترک تحصیل می‌کنند، عنوان کرده است: دانش‌آموزان در طول روز میانگین بین هفت تا هشت ساعت در مدارس هستند و بیشترین وقت مفید خود را در مدارس می‌گذرانند، در حال حاضر براساس جدید‌ترین یافته‌های پژوهشی بیش از ۲۵درصد از دانش‌آموزان سالانه از مدارس ترک تحصیل می‌کنند که این آمار بسیار نگران‌کننده است و معلوم نیست سرنوشت این دانش‌آموزان که چندین برابر بیش از دیگران در معرض تهدید‌های اجتماعی هستند، چه می‌شود.

هر چند به طور تخمینی حدود ۲۰ هزار کودک بدون شناسنامه و ده‌ها هزار کودک مهاجر افغان را که درآمارهای رسمی دیده نمی‌شوند، باید به این رقم افزود. آموزش و پرورش و دیگر دستگاه‌ها باید تلاش خود را برای بازگرداندن این کودکان به پشت میز مدرسه آغاز کنند. البته این آمار فقط مربوط به شش سال دوره ابتدایی است. روند ترک تحصیل در دوره راهنمایی (دوره اول متوسطه) شتاب بیشتری می‌گیرد و در دوره دوم متوسطه به اوج می‌رسد. به گمان من در مقطع سنی ۶ تا ۱۷ سال حداکثر یک میلیون کودک و نوجوان به دلایل متفاوت از تحصیل باز می‌مانند. دو نکته را باید اضافه کنم. اول اینکه تحصیلات اجباری در ایران شامل هشت سال دوره‌های ابتدایی و راهنمایی است و طبق قانون والدینی که بچه‌های شش تا ۱۴ ساله خود را به مدرسه نفرستند مجرم هستند و باید جریمه شوند، اما این قانون ضمانت اجرایی ندارد. نکته دوم این است که بیش از نیمی از بازماندگان از تحصیل در دوره دوم دبیرستان مدرسه را ترک کرده‌اند و آموزش و پرورش تکلیفی قانونی برای جلوگیری از ترک تحصیل یا بازگرداندن آن‌ها به مدرسه ندارد.

ترک تحصیل کودکان دارای دلایل مختلف اجتماعی، اقتصادی و آموزشی و عموما از سر اجبار است. از فقر به عنوان اصلیترین عامل ترک تحصیل دانش آموزان یاد می‌شود. کودکان خانواده‌های فقیر معمولادر سال‌های دوره راهنمایی برای کمک به تامین درآمد خانواده روانه بازار کار سیاه می‌شوند. این کودکان مشمول قانون نیستند و معمولامورد استثمار و سوءاستفاده شدید قرار می‌گیرند. برخی از این کودکان خواسته یا ناخواسته به کارهای خلاف مانند توزیع مواد مخدر و دزدی کشیده می‌شوند و سر از کانون‌های اصلاح و تربیت درمی آورند. اغلب این کودکان لطمه‌های شدید روحی می‌بینند که آثار آن در آینده به صورت انتقامجویی و رفتارهای ضداجتماعی خود را نشان می‌دهد.

گفتنی است فارغ از تعداد دقیق کودکان بازمانده از تحصیل، مساله قابل توجه بحث سهم جنسیتی آنان به تفکیک دختران یا پسران است که آمار‌های غیررسمی‌ای تعداد کودکان دختر را بیش از پسران عنوان می‌کنند؛ مساله‌ای که شاید بتوان علت اصلی آن را دسترسى بیشتر پسران به آموزش نسبت به دختران دانست. در این رابطه شاید می‌توان دلایل اقتصادی‌ای نیز اضافه کرد که به اذعان کار‌شناسان حساسیت خانواده‌هاى کم‏درآمد براى ادامه‏ تحصیل دختران بسیار کمتر از پسران است، چراکه این مساله در نوع خود یک واقعیت اجتماعی است که معمولا خانواده‌هایی که از سطح تحصیلی و اقتصادی پایین‌تری برخوردارند ورود به بازار کار را براى کودکان بر تحصیل و آموزش ترجیح مى‏دهند.  روشنک آسترکی –          راه دیگر 28 شهریور