هشدار؛ خودکشی بین کودکان کار

شنبه 05 خرداد 1397

نتایج یک پژوهش میدانی روی 75 کودک کار نشان می دهد که 50 نفر آن ها میل به نیستی و نابودی دارند.
پایگاه خبری جامعه خبر/ برای حبیب راه رفتن همراه چرخ دستی حمل پارچه ها، میان دالانهای تو در توی بازار پارچه فروشهای تهران آنقدر عادی شده که گاهی شبها خواب میبنید سوار بر چرخ دستی تا آن طرف مرزها میرود و برمیگردد.. کمرم خیلی وقتا درد میگیره .. بعضی وقتا که خیلی خسته میشم ، میشینم یه گوشه روی چرخ دستی مردمو نگاه میکنم.. بچه ها رو…. کمتر حرف می زند. مثل کودکان کارگر دیگری که تا به چشم هایت خیره نشوند، راز چشمهایشان و دستهایی که هر روز پیرتر می شوند را برملا نمی کنند. برای حبیب کودک 10 ساله افغانستانی این رازها مگو نیست، اما حسرتهای مگوی بسیاری دارد که با چشمهای رهگذران تقسیمش می کند.

آنقدر که گاهی دردهای پا و کمر و سختی چند ساعت کار سنگین برایش قابل تحمل تر از زخم هایی است که روانش را می آزارد. روان آدمی چیزی نیست که دیده شود. من همیشه این مثال را میزنم که اگر جراحت های روانی آدمها همچون جراحت های جسمی شان قابل مشاهده بود بدون شک روان کودکان کار پر از ضربه ها و زخم های عمیق و متعدد بود ، شبیه آدمی که از هزار طرف، هزار بار چاقو خورده است.

واقعیت این است که در کنار مشکلات بهداشتی و درمانی این بچ هها که اغلب با سختیهایی روبرو هستند، باید در این باره هم حرف زد…دردهایی که هرگز دیده نمی شوند اما یکدفعه ، یک جایی آوار می شوند روی جامعه ای که از دردهای این کودکان غافل است.

هادی شریعتی، حقوقدان و فعال حقوق کودک در گزارش پیش رو به نتایج یک تحقیق میدانی در خصوص گستردگی تمایل به خودکشی در بین کودکان کار اشاره م یکند، که قابل تامل و نگران کننده است.

*شیوع بیماری ها و اختلالات روانی در بین کودکان کار
اگر تا دو سه سال پیش دغدغه اغلب فعالین حوزه کودکان کار، شیوع بیماریهای انگلی و ویروسی و مشکلات جسمانی بود، امروز مسائل پیچیده تر و حادتری ذهن آنها را به خود مشغول کرده است. مطالبه درمان رایگان برای کودکان کار و خیابان امروز
دیگر محدود به درمانهای جسمی نیست. گاهی وقتها “زخمهایی که مثل خوره روح را میخراشد” آنقدر در پی ناملایم تهای اجتماعی عمیق می شوند که کسی نمی داند در پس هر نگاه پرسشگر کودکان کارگر سر چهارراه ها، خطوط مترو، ، کودکان زباله گرد، کودکان باربر بازار و غیره چه دردهای درمان نشد های نهفته است.

هادی شریعتی حقوقدان و فعال حقوق کودک ، می گوید: شیوع بیماریها و اختلالات روانی در بین کودکان کار نکته ای است که کمتر مورد توجه جامعه قرار می گیرد. وقتی حمایت های جسمانی از سلامت این کودکان به سختی و به کندی صورت می گیرد، قطعا در بحث مداخله برای کاهش مشکلات سلامت روان، بی توجه یها و ناملایمات بیشتر است.

شریعتی با اشاره به نتایج تکان دهنده یک تحقیق میدانی که طی آن وضعیت زندگی حدود 75 کودک کار در سطح تهران مورد بررسی قرار گرفته است ، می گوید: در حال حاضر و در مقطعی که در آن قرار داریم، بیماریهایی که این کودکان درگیر آن می شوند شکل دیگری به خود گرفته است. حداقل نتایج کار میدانی روی جامعه آماری 75 نفرهای که برای مدت بیش از یک سال آنها را مورد بررسی قرار دادیم نشان داد، موضوع تمایل به مرگ، نابودی و خودکشی یکی از بحرانهای جدی در بین کودکان کار و خیابان است.

در این پژوهش 75 کودک کار و خیابان که دارای پرونده مددکاری در مراکز مختلف حمایتی بودند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، نزدیک به 50 نفر از جامعه 75 نفره این کودکان بین میل به زندگی و نابودی، میل به نابودی و ویرانگری درونی و بیرونی داشتند و باز هم در بین این 75 نفر ، نزدیک به 15 نفر از کودکان تجربه اقدام به خودکشی داشته اند. هر یک از این کودکان پرونده مددکاری تشکیل شده بود و ما بر اساس شناختی که از آنها و محیط کار و شرایط خانوادگیشان و سایر عوامل درونی و بیرونی داشتیم، به سراغشان می رفتیم و در حین گفتگوهای متعددی که با آنها داشتیم، وضعیت روانی آنها را هم مورد بررسی قرار دادیم.

توجه کنید که اینها نمونه ی محدودی از جمعیت چند میلیونی کودکان کار بودند که ما به آنها دسترسی داشتیم و طبعا وقتی جامعه آماری گسترده تر باشد، مشکلات و چالش هایی که این کودکان با آن درگیر هستند نیز بیشتر خواهد بود.

*دلایل خودکشی؛ پنهان و پیچیده است
شریعتی در خصوص شیوه های اقدام به خودکشی در بین این کودکان نیز می گوید: اقدام به خودکشی اینگونه نبوده که بخواهند به روش های معمول و مرسوم دست به انتحار بزنند مثلا سم بخورند یا خودسوزی کنند اما چند نفر از آنها اعلام
کردند که ما چند بار تلاش کردیم خودمان را جلوی ماشین بیاندازیم. یا مثلا در مترو، بچه ها م یگفتند چند بار خواستیم خودمان را از بالای پله ها پرت کنیم یا جلوی قطار بیاندازیم.اما هر بار یا منصرف شدند و یا موفق نشده اند.

عوامل متعددی می تواند دلیل میل به خودکشی در این کودکان را تقویت کند، با این حال شریعتی می گوید: این دلایل پنهان و پیچیده است. ما به دلیل تعهدی که به اصول اخلاقی در کار با کودکان داریم نمی خواستیم خیلی در حریم خصوصی این کودکان و دلایل این میل به مرگ و خودکشی تجسس کنیم. با این حال برخی موارد در حین گفتگو برایمان روشن می شد. یکی از این مواردی که از سوی بچه ها مطرح می شد، سنگینی و فشار کار بود.کار طولانی مدت در خیابان باعث فرسودگی شدید روانی در آنها شده بود.

تحقیری که این بچه ها در محیط کار و در جامعه متحمل می شوند و بعضا مقایسه هایی که بین دیگران و خودشان در تنهایی انجام می دهند. رفتار غیر اصولی بعضی از شهروندان و آزارهای کلامی ویرانگری مثل “ این بچه ها خانواده ندارند” به اینها اضافه کنید، ترس ،استرس و اضطراب مداوم از ماموران شهرداری و بگیر و ببندهای اینچنینی که مدام همراهشان است.

این اضطراب به خصوص در بین بچه های دستفروش مترو خیلی بیشتر بود. با این بچه ها که حرف میزدیم، دائما به پشت سر نگاه می کردند که مبادا مامور دنبالشان باشد. حتی وقتی به آنها اطمینان می دادیم که کسی با شما کاری ندارد و ما مراقبتان هستیم، دائم به وسایلشان می چسبیدند که نکند کسی بیاید و بخواهد با آنها برخورد کند و وسایلشان را از آنها بگیرد .

به گفته این فعال حقوق کودک، فقر، مهاجرت ،نابسامانی خانوادگی، زندگی در محلاتی با فضای سرد و خشن ،حسرت از شرایطی که کودکان دیگر دارند و من به عنوان کودک کار ندارم! و همچنین ترس از دستگیری توسط بهزیستی و شهرداری و انتقال به مراکزی شبیه زندان و فاقد استاتدارد که به اصطلاح برای ساماندهی آنها ایجاد شده، از دیگر مواردی است که موجبات نگرانی و استرس کودکان کار را فراهم م یکند و در انها میل به نابودی را تقویت می کند.

*میل به “نیستی” در بین دختران بیشتر است
او به نکته تامل برانگیز دیگری هم اشاره می کند که به نظر می رسد بیشتر در بین دختران در این میل به خودکشی شیوع داشته است. تعداد دخترانی که کار می کردند، بیشتر بود و در عین حال آنها به رو شهایی فکر می کردند که خطرناک تر بود.

همانطور که گفتم ما نمی توانستیم خیلی واضح در مورد چرایی گرایش به خودکشی از آنها سوال کنیم اما به طور مثال می پرسیدیم؛ تا به حال کار خطرناکی انجام داده ای ؟ و پاسخی که به خصوص از دختربچه ها می شنیدیم این بود که می خواستم خودم را از بالای پل هوایی یا پله های مترو پرت کنم یا خودم را جلوی قطار بیاندازم.

این روشها که عمدتا دخترها از آن حرف می زدند، خیلی خشن تر از روشهایی بود که از پسرها می شنیدیم. یکی از دلایل افزایش میل به نیستی در بین این دختران، آزارهای جنسی است که به گفته شریعتی موارد مختلفی از طیف آزار این آزارها از لمس بدن تا موارد دیگر را در برمیگرفت. از مترو تا خیابانهای شلوغ، مکانهایی بود که به خصوص دخترها عنوان می کردند مورد آزارجنسی به اشکال گوناگون قرار گرفته اند و البته این به این معنا نبود که پسرها مورد آزار جنسی قرار نمی گرفتن اما آنها کمتر در این مورد حرف می زدند.

در نظر گرفتن بازه زمانی یک ساله برای بررسی وضعیت این تعداد کودک کار، فرصت مناسبی برای پژوهشگران بود تا از نزدیک با سایر دغدغه های روانی و ذهنی این کودکان نیز آشنا شوند.

شریعتی در رابطه با شیوه سنجش وضعیت کودکان می گوید: ما سراغ کودکانی رفتیم که وضعیتی به مراتب پیچیده تر به لحاظ شخصیتی، خانوادگی و کاری از سایرین داشتند. مثلا در یک مورد با دختری مواجه شدیم برای اینکه در خیابان راحت تر اجناس خود را بفروشد، موهایش را از ته زده بود و لباس پسرانه پوشیده بود تا شبیه پسرها به نظر برسد.

ایجاد پایگاه سلامت روان بیش از پیش نیاز کودکان کار است که باید در زمره الویت های وزارت بهداشت قرار گیرد ، می گوید: آمار کودکان کار دائم در حال افزایش است اما مشکلات و چالش هایی که با آن مواجه هستند ، توسط مسولین انکار می شود.