ماجرای اعتیاد کودک ۴ ساله و پدر و مادرش

  • ۰
  • ۰۵ شهريور ۱۳۹۷
  • ۴ سال بیشتر ندارد، درد خماری او را رها نمی‌کند و مراکز درمانی و حمایتی از پذیرش وی سرباز می‌زنند اما در نهایت با پیگری بسیاری به یکی از شیرخوارگاه‌های سازمان بهزیستی سپرده می شود.

به گزارش خبرگزری تسنیم، بازهم اعتیاد و اینبار هم اعتیاد کودک 4 ساله، چالشی که ظاهرا قرار نیست با ساختار فعلی رفاه اجتماعی حل شود، ماجرای داستان 3کودک خردسال ریحانه 7 ساله، محمد 4 ساله و علی 4 ماهه که علاوه بر بی‌هویتی و فقر، مورد بهره‌کشی بزرگ‌ترها قرار گرفته‌اند، بزرگ‌ترهایی که گاهی اوقات والدین آنها هستند؛ کودکانی که جز تباهی چیز دیگری نمی‌توان برای آنها متصور کرد.

مادر 19 ساله این کودکان که اعتیاد شدیدبه مواد مخدر دارد، مادری که 3 فرزند خود را در خانه به دنیا آورده است بدون هیچ اوراق هویتی (نه خودش هویت دارد، نه بچه‌هایش).مادر که اعتیاد شدید به مواد مخدر دارد و از بچه‌هایش به عنوان ابزار گدایی استفاده می‌کند.

برای بررسی بیشتر در این زمینه با شادی جعفری مددکار موسسه خیریه مهرآفرین درباره وضعیت این خانواده گفت‌وگو کردیم و وی اظهار کرد: وضعیت این خانواده مدت‌هاست که رصد می‌شود و چاره‌ای ندیدم جز اینکه این کودکان را تحویل بهزیستی بدهیم.

وی با اشاره به بررسی پرونده در محله هرندی اشاره کرد و گفت: با اصرار و پیگیری‌های متمادی قاضی حکم به گرفتن بچه‌ها داد چرا که بارها تجربه‌ کرده‌ایم که اگر بخواهیم موضوع را از طریق اورژانس بهزیستی گزارش دهیم حتما مادر و کودکان متواری خواهند شد و دیگر نمی‌توان دسترسی به کودکان داشته باشیم چرا که اورژانس اجتماعی با خودرو و لباس نشان‌دار به محل می‌آیند آن هم صرفا جهت تحقیق.

جعفری اضافه کرد: سوداگران و بهره‌کشان کودکان در محله هرندی خوب می‌دانند که آمدن اورژانس اجتماعی یعنی چه و وقتی مددکار اورژانس اجتماعی می‌روند تا روز دیگر با حکم قاضی بیایند بهره‌کشان از کودکان، از آن محله متواری می‌شوند چرا که زندگی آنها شناور است و تمام دارایی آنها در یک بقچه جمع می‌شود.

وی ادامه داد: با حکم قاضی 3 کودک را گرفتیم که محمد 4 ساله یکی از 3 بچه ها مشکوک به اعتیاد است و این در حالیست که همه از پذیرش محمد سر باز می‌زنند از کادر پزشکی گرفته تا اورژانس اجتماعی بهزیستی و گویا کسی حوصله دردسر ندارد.

در نهایت مددکار مجبور می‌شود به صورت امانت محمد را به یکی از مراکز بهزیستی بسپارد و از آنها بخواهد تا خماری محمد را با دارو درمان کنند و سرانجام پس از چند روز حال محمد بهتر می‌شود و در نهایت 3 کودک به بهزیستی منتقل می‌شوند و در اینجاست که هر یک از کودکان با توجه به سن و جنسیتشان به یکی از مراکز بهزیستی سپرده می‌شوند و شاید هیچ‌گاه این 3 خواهر و برادر همدیگر را دیگر نبینند اما قطعا زندگی در این مراکز بهزیستی بسیار مطلوب‌تر و بهتر از زندگی سیاه و تلخ محله هرندی خواهد بود.

جعفری درخصوص سرنوشت مادر 19 ساله نیز اینچنین گفت: با سپردن بچه‌ها به بهزیستی از مادر درخواست کردیم که برای درمان همراه ما شود اما مادر با رد این درخواست سوار بر ترک موتور، از ما دور شد.

مددکار موسسه خیریه مهرآفرین با طرح این پرسش که معلوم نیست این مادر سال آینده در کجا و در چه وضعیتی فرزند دیگری را به دنیا خواهد آورد گفت: پاسخگوی این فرزندان بی‌هویت کیست؟ به طوریکه نه تنها قانونی برای آنها وضع شده است و خیلی وقت‌ها نیز وارد باندهای قاچاق انسان‌ها می‌شوند.

فاطمه دانشور عضو سابق شورای شهر تهران و فعال حوزه اجتماعی در این باره اظهار کرد: آنچه که این روزها مشهود است کمرنگ شدن حساسیت تمام دستگاه‌ها از جمله شهرداری به موضوع آسیب‌های اجتماعی بویژه محله هرندی است.

وی تصریح کرد: در شورای چهارم به یک باره حساسیت در سطح جامعه و مسئولان ایجاد شد و متاسفانه پس از این دوره از شورا همه چیز فروکش کرد و این در حالیست که ما شاهد رشد فزاینده آسیب‌های اجتماعی هستیم.

دانشوربیان کرد: در شورای چهارم 5 هزار پلاک در محله هرندی شناسایی شد که حدود 500 پلاک خانواده‌های پرخطر بودند، خانواده‌هایی که نمی‌توانستیم اسم خانواده بر آنها بگذاریم چرا که به صورت گروهی زندگی می‌کردند و هیچ‌گونه ارتباط و نسبتی نیز با یکدیگر نداشتند.

وی در پایان گفت: اینگونه کودکان قربانی غفلت قانونگذاران و برنامه ریزان دستگاه های حمایتی هستند.
انتهای پیام/