«نرگس» و «شیما» در آتش سوختند

۱۵ بهمن ۱۳۹۷

به گزارش مشرق، دختر ۲ ساله را در آغوش گرفته و به سمت چهار راه در حال حرکت است، بی‌اطلاع از اینکه قرار است چه اتفاق تلخی برای رخ دهد با دخترک هم‌صحبت شده و کنار خیابان منتظر تاکسی است که ناگهان احساس سوزش تمام وجودش را فرا می‌گیرد، صدای فریادشان به ناگاه در خیابان می‌پیچد و بلند می‌گوید: سوختم…سوختم… اتومبیل سفید رنگی برای چند لحظه چند متر جلوتر توقف می‌کند.

و با سرعت زیاد از محل حادثه متواری می‌شود. نرگس در حالی که می‌سوزد، فقط سعی می‌کند تا دستش را از روی صورت دخترک قرار دهد و شعله‌های آتش را خاموش کند، دست و صورتش از شدت شعله‌های آتش می‌سوزد اما کاری از دستش برنمی‌آید…»

این بخشی از اظهارات «مهدی» است که فرزند دو ساله و خواهرش قربانی شده‌اند.

با اضطراب و نگرانی از روز حادثه می‌گوید: همه چیز ناگهانی اتفاق افتاد، خواهرم به همراه فرزند خردسال من برای خرید راهی بازار شده بودند که در مسیر برگشت در حالی که فرزند خردسالم را در آغوش داشت، قربانی حادثه می‌شوند.

یکی از دوستان وقتی صدای فریادهای «شیما» و خواهرم را می‌شنود به سمتشان روانه می‌شود و به هر طریقی که بوده آنها را به بیمارستان «شهید رجایی» منتقل می‌کند. حادثه به قدری سریع اتفاق افتاده که افرادی که در محل حضور داشتند نتوانستند ضاربان را شناسایی کنند اما شاهدان می‌گویند یک خانم و دو آقا در اتومبیل حضور داشته‌اند؛ یعنی خودروی پراید ۳ سرنشین داشته است.

خواهرم برای گرفتن تاکسی کنار خیابانی در محله «زیباشهر» استان قزوین ایستاده بود که اتومبیل پراید سفید رنگی از فاصله‌ای دور برایشان بوق می‌زند، وقتی به نزدیک آنها می‌رسد برای چند لحظه حادثه اتفاق می‌افتد و صورت خواهر و فرزند من توسط اسید یا اسپری آتش‌زایی که از اتومبیل پراید به سمت آنها پرت می‌شود، می‌سوزد.

هویت ضارب مشخص نیست

از هویت ضارب اطلاعی نداریم و مشخص نیست این فرد با چه قصد و نیتی این کار را انجام داده است و ما امیدواریم با بررسی دوربین‌های مداربسته منطقه بتوانیم به قصد و نیت وی پی ببریم. به دلیل اینکه حتی شماره پلاک خودرو را در دست نداریم نتوانسته‌ایم از شخص خاصی شکایت و پرونده را پیگیری کنیم.

کسی به وضعیت ما رسیدگی نمی‌کند

ساعتی پس از وقوع حادثه وقتی به بیمارستان مراجعه کردم بلافاصله با پلیس برای رسیدگی به موضوع و تشکیل پرونده تماس گرفتم اما متأسفانه کسی پاسخگوی ما نبود، هزینه‌های درمانی آنقدر زیاد است که برای سه شب بستری بودن خواهر و فرزندم حدود ۷ میلیون تومان هزینه کردم و با اینکه تحت پوشش بیمه هستیم، هزینه‌های درمان را قبول نمی‌کنند.

خواهر من تنها ۲۰ سال سن دارد و در صورتی که درمانش به سرعت پیگیری نشود، ممکن است آثار سوختگی تا مدت‌های طولانی بر روی بدنش بماند.

بیمه به ما اعلام کرده به دلیل اینکه این پرونده ضارب دارد نمی‌تواند هزینه‌های درمانی را پوشش دهد و متأسفانه هیچ نهادی برای پیدا کردن ضاربان به ما کمک نمی‌کند، برخی از شاهدان حادثه اعلام کرده‌اند که در آن منطقه دوربین‌های مداربسته قرار داشته است و من از پلیس و قوه قضائیه درخواست دارم برای شناسایی ضاربان به ما کمک کنند و به فریادمان برسند.

به دلیل اینکه توان پرداخت هزینه‌های درمانی را نداشتم خواهر و فرزندم را از بیمارستان مرخص کرده‌ام و برای هزینه‌هایی که تا کنون صرف شده چکی را به عنوان ضمانت نزد بیمارستان قرار داده‌ام. خواهر و فرزندم به دلیل اینکه از ناحیه دست سر و صورت دچار سوختگی شدید شده‌اند، نیازمند درمان و رسیدگی هستند اما من یک کارگر ساده‌ام و توان پرداخت هزینه‌های سرسام‌آور درمان را ندارم.