تپه های شنی وجنگل مأمن سیل زدگان خسرج
۲۶ فروردین ۱۳۹۸
حشرات بلای جان کودکان، بیش از ۱۰۰ کودک و نوجوان با سنین مختلف از شیرخوار تا ۱۵ ساله در کنار خانوادههایشان در بدترین شکل ممکن زندگی میکنند؛ نیش پشه و حشرات موذی این روزها کودکان ساکن در جنگل تپههای خسرج را آزار و رنگ زخم نیش را بر صورتهایشان نقاشی کرده است.مردی که اهل روستای العوده خسرج است، میگوید: ۲۰ کیلومتر از خانههای زیرآب رفته خود فاصله داریم و کمکهای رسیده فقط مردمی و آنقدر کم بوده که قابل بیان نیست.
خبرگزاری مهر، گروه استانها – کوثر کریمی: سخن از قصه تلخ سیلاب در خوزستان تکراری شده و این تراژدی به عنوان خاطرهای تلخ در اذهان مردم استان نقش بسته است.
هر روز عمق فاجعه سیلاب بیشتر و اخبار تخلیه روستاها تا ححدود ۳۰۰ روستا هم افزایش داشته است؛ مردم یکی پس از دیگری شاهد غرق شدن اراضی کشاورزی و خانه و زندگیهایشان زیر بار سیلاب خشمگین هستند.
حمیدیه این روزها به جبهه حق علیه باطل که نه به جبهه مبارزه با سیلابهای رودخانه کرخه تبدیل شده است؛ رودخانهای که این روزها تمام عصبانیتش را بر سر مردم پایین دست خود فریاد میزند.
این روزها به حمیدیه که پا بگذاری ردپای مقاومت زنان و مردان در شهر قابل مشاهده است؛ لمس میشود خستگیهای کودکانی که پا به پای خانوادههای خود با دستان نحیفشان سیل بند ساختند.
میتوان حس کرد که بیش از ۶ کیلومتر سیل بند کاری است که جز با دلگرمی بانوان و تلاش بی وقفه مردان این شهر میسر نمیشد؛ شهر آرام است و در سکوت به سر میبرد اما با حرکت به سمت جنگلهای خسرج هیاهوی کودکان و اهالی آوار شده در این بخش از حمیدیه به گوش میرسد.
دور تا دور جادههای منتهی به جنگل را چادرهای گوناگونی پر کرده که مردم آواره سیل زده حمیدیه در آن سکونت دارند؛ مردمی که حالا بعد از سیلاب سهمشان یک دست پتو و متکا شده و کودکانشان پابرهنه بر زمین داغ خوزستان قدم میگذارند.
به جنگلهای خسرج که می رسیم؛ تپههای شنی و شنزارهای عظیم چشم نوازی میکند؛ از همان ابتدا با وجود چنین تپههایی میتوان به عمق فاجعه پی برد.
در تاریخ آمده که تمدنهای بسیاری از دیرباز کنار رودخانهها و آبهای جاری شکل گرفته و مردم تمدن و بقای حیات خود را کنار آب بنا مینهادند ولی این روزها اهالی روستاهای خسرج حمیدیه بدون نان، آب، خانه و هرگونه وسیلهای برای زندگی روزگار میگذرانند.
کودکان مشغول شن بازی هستند؛ مادران در بدترین وضعیت بهداشتی به مراقبت از کودکان میپردازند در حالی که نه از سرویس بهداشتی خبری هست و نه آبی تا بتوانند به خوبی از خانوادههای خود مراقبت کنند.
جولان حشرات، خزندگان و جانوران
بیابان است و هزار جانور؛ این شبها بیش از ۳۰۰ نفری که در تپهها و جنگلهای خسرج زندگی میکنند حیوانات بسیاری از جمله روباه و خزندگانی چون مار را به چشم خود دیدهاند ولی مردها با اضطراب بیشتری نسبت به سلامتی خانوادههای خود محکم ایستادهاند تا گزندی به کودکان و زنانشان وارد نشود.
شبها آتش بسیاری دور تا دور چادرها روشن میشود تا حیوانات از روشنی و گرمای آن ترسیده و از اهالی ساکن در این جنگلها و تپهها دور بمانند.
حشرات بلای جان کودکان
بیش از ۱۰۰ کودک و نوجوان با سنین مختلف از شیرخوار تا ۱۵ ساله در کنار خانوادههایشان در بدترین شکل ممکن زندگی میکنند؛ نیش پشه و حشرات موذی این روزها کودکان ساکن در جنگل و تپههای خسرج را آزار و رنگ زخم نیش را بر صورتهایشان نقاشی کرده است.
مردی که اهل روستای العوده خسرج است، میگوید: ۲۰ کیلومتر از خانههای زیرآب رفته خود فاصله داریم و کمکهای رسیده فقط مردمی و آنقدر کم بوده که قابل بیان نیست.
او در واکنش به اینکه چرا به اردوگاه نمیروند، عنوان میکند: اردوگاهها همه پر شدهاند و اهالی روستا را بدون دامهایشان به اردوگاه میبرند؛ کسی به ما اعلام نکرده که برای جابجایی احشام و دامهایمان مکانی در نظر گرفته است.
این مرد سیل زده با ناراحتی از وضعیت کودکان سیل زدهای که در جنگل و تپههای خسرج در بدترین وضع ممکن شب را روز میکنند، میگوید: نوزادان بدون چراغ در چادرها هر شب خوراک پشهها میشوند و تاکنون هیچ وسیله بهداشتی یا حتی پماد برای این کودکان نیاوردهاند.
نبود مکان برای انتقال دامها
روستایی است و زندگی اش با دامداری و کشاورزی گره خورده، نمیتوان انتظار داشت وقتی همه اراضی و خانههایشان زیرآب رفتهاند از دامهایشان به عنوان تنها دارایی باقیمانده نیز بگذرند.
او با گلایه از نبود مکان برای جابجایی دامها میگوید: اینجا هم که خودمان در میان جنگل و تپههای شنی ساکن شدیم، کسی سراغ ما را نمیگیرد و علوفهای هم برای دامهایمان نمیآورد.
این مرد سیل زده با گلایه از نبود هلال احمر میگوید: هلال احمر تنها چند چادر به دهیاری داده و مابقی ساکنان در چادرهای مسافرتی سکونت دارند؛ در چنین شرایطی بیش از ۷۰ خانوار حدود ۱۱ روز است که وضعیت مناسبی نداریم.
او با گلایه از نبود سرویس بهداشتی و حمام میگوید: روستاهای ما را آب گرفته؛ خانه و اراضی کشاورزی همه غرق در آب هستند و دامهای بسیاری هم تلف شدهاند و دیگر جایی برای زندگی نداریم.
۱۰ روز بُن بست
او با ناراحتی میگوید: زراعت، خانهها و وسایل برقی کامل سوخته و از بین رفته، حدود یک و نیم متر آب وارد خانهها شده و هیچ چیزی برای روستاها باقی نمانده است.
از جوانان و مردان تعدادی را برای حفاظت و نگهبانی در روستا گذاشتهایم ولی طی ۱۰ روز اخیر کسی به آنها سر نزده و راه رسیدن به روستاها قطع شده و قایقی هم نداریم.
مشغول جابجایی احشام است و بعد هم سراغ بچهها میرود تا آنها را از شنزار دور و به داخل چادرها هدایت کند.
با اصرار برای هم صحبتی میگوید: تمام اسباب زندگی مان خراب و خانههایمان ویران شده است؛ در روستا کمتر خانهای هست که ترک نخورده و یا ویران نشده باشد.
او با اشاره به اینکه همه مزارع خراب و زیر آب هستند، ادامه میدهد: هر کدام از اهالی حدوداً سه هکتار اراضی کشاورزی و یا صیفی جات با محصولات مختلف از جمله گوجه فرنگی، خیار و بامیه داریم.
این مرد سیل زده میگوید: هیچ کسی به داد ما نمیرسد و در این بیابان، شنزار و جنگل هیچ چیزی هم برای ما نیاوردهاند.
با گلایه از اینکه دیگر خانه و زندگی ندارند که بخواهند به روستا برگردند، میگوید: اینجا گرگ، روباه و همه نوع حیوانی وجود دارد و شرایط مناسبی برای زندگی در این تپهها و جنگلها نداریم.
به گزارش خبرنگار مهر، طی دو هفته اخیر با شدت ورود سیلاب به منازل مردم در روستاهای مختلف استان خوزستان مردم خانههای خود را ترک و به اردوگاههای اسکان اضطراری و موقت رفتهاند؛ در این میان برخیها در کوه، تپه، جنگل و یا واگنهای قطار سکنی گزیدهاند.
آخرین دیدگاهها