ترس‌های مادرانه یک قربانی اسیدپاشی/حضانت فرزندم را نگیرید

دریافت شداز: لیلا سعادت

با اینکه سه سال از زمان اسیدپاشیش می‌گذرد؛ اما می‌گوید که 9 ماه است درمان را کنار گذاشته چرا که هزینه کمرشکن درمان، طاقت خانواده‌اش را خم کرده و با اینکه چشمانش نمی‌بیند اما تنها دغدغه‌ این روزهایش آرین هشت ساله‌ای است که نگران است که او را به خانواده پدریش بدهند.

شامگاه یازدهم شهریورماه سال ‌89 مردم یکی از محلات شهررضا در استان اصفهان از صدای جیغ و فریاد زنی جوان از خواب بیدار شدند، همسایه‌ها با حضور در کوچه با پیکر سوخته زن جوانی روبرو شدند که دستان خود را روی صورت و چشمهایش گذاشته بود و فریاد می‌زد “سوختم، سوختم”.

«معصومه» در گفت‌وگو با خبرنگار«حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در تشریح جزئیات این حادثه گفت: پنج سال پیش بعد از شش سال زندگی مشترک به دلیل آزار و اذیت‌ و روابط نامشروع همسرم از او جدا شدم و بعد از جدایی به همراه «آرین» پسرم و در کنار والدینم به زندگی ادامه دادم. 

وی با بیان اینکه همسرش بعد از جدایی به موادمخدر روی آورد، گفت: «حسین علی» پدرهمسرم، فکر می‌کرد من باعث اعتیاد و مشکلات عصبی پسرش شده‌ام و چندین بار به من گفت باید به زندگی او برگردم اما بدرفتاری‌های شوهرم در دورانی که با او زندگی می‌کردم آنقدر زیاد بود که نتوانستم وی را ببخشم.

به گفته وی، براساس حکم دادگاه پدربزرگ آرین می‌توانست هر دو هفته یکبار وی را به گردش ببرد، اما سه سال پبش «حسین علی» درخواست کرد که بیشتر از هفته‌ای دو بار آرین را ببیند. در دیدارهایی که هراز چندگاهی با پدرشوهر سابقم داشتم اصرار به بازگشت من داشت اما من درخواست‌های وی را مبنی بر ادامه زندگی با پسر معتادش قبول نمی‌کردم.

وی در مورد روز حادثه با بیان اینکه آن روز به اصرار پسر و پدرشوهرش به یکی از پارک‌های شهررضا رفته گفت: وقتی ساعت 11 شب به خانه رسیدیم آرین در بغلم خوابیده بود. «حسین علی» با بیان اینکه برای آرین هدیه‌ای تهیه کرده از من خواست تا کودکم را به داخل خانه ببرم و حتی برای آن که اعتمادم را جلب کند دو بسته هدیه کادوپیچ شده را که در صندوق عقب خودرواش بود به من نشان داد.

این قربانی اسیدپاشی افزود: هنگامی که به نزد «حسین علی» برای گرفتن هدیه‌ آرین آمدم گفت که چشمهایت را ببند چرا که برای تو نیز هدیه‌ای تهیه کرده‌ام و می‌خواهم ذوق‌زده‌ات کنم.

به گفته معصومه هنگامی که وی چشمهایش را برای گرفتن هدیه از «حسین علی» بسته بود وی، اسیدی را که از قبل تهیه کرده بود، روی صورت وی می‌پاشد.

وی افزود: در حالی که به شدت می‌سوختم همسایه‌ها شاهد ماجرا، به دست و صورتم آب پاشیدند و توسط آنان به بیمارستان منتقل شدم.

این قربانی کینه‌ورزی افزود: بر اساس نظر پزشک معالج چشم چپم از بین رفته و از آنجای که تا زمانی که پلک سمت راستم آمادگی عمل پیدا نکند نمی‌توان چشم راستم را عمل کنند، تاکنون چهار عمل روی پلک چشم راستم انجام شده است.

معصومه با بیان اینکه «حسین علی» به مدت دو ماه در بازداشت موقت بود گفت: پس از مدتی متوجه شدیم پدر شوهرسابقم با وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شده است.

وی با بیان اینکه تاکنون دو بار برای تشخیص میزان جراحات چشم و صورت به پزشکی قانونی مراجعه کرده گفت:«حسین علی» در اعترافات خود با بیان اینکه دارای مشکلات مغزی و اعصاب است عنوان کرد که در هنگام اسیدپاشی دچار جنون آنی شده است.

این قربانی اسیدپاشی در مورد رابطه خود با پسرش با بیان اینکه آرین کینه‌ای از خانواده پدری خود به دل گرفته است گفت: بنا به توصیه دوستان قرار است وی را پیش یک مشاور کودکان ببریم.

معصومه با بیان اینکه تا مدت‌ها پسرش تحت تاثیر فریادهای شب حادثه از خواب بیدار می‌شد گفت: بنا به درخواست من والدین و اطرافیانم تا مدت‌ها پسرم را به دیدن من نمی‌آوردند. چرا که وی از ماسک روی صورت من به شدت می‌ترسید و وحشت داشت.

وی با بیان اینکه پدر همسرسابقش چندین بار اقوام‌اش را برای جلب رضایت فرستاده است گفت: آنان مدعی هستند این اتفاق ناخواسته بوده و درخواست رضایت دارند.

معصومه با بیان اینکه هزینه درمان وی بسیار سنگین است گفت: پول یکی از مشکلات من برای ادامه مسیر درمان است.

وی با بیان اینکه پدرشوهرش با وثیقه 50 میلیون تومانی تا اواخر مهرماه ‌آزاد بود،‌ گفت: دورادور مرا تهدید می‌کردند و این تهدیدها به گوش من می‌رسید به گونه‌ای که مجبور شدم از اصفهان به مکان نامشخصی منتقل شوم و زندگی کنم.

معصومه می‌گوید دادگاه حکم قصاص برای پدرشوهرش در نظر گرفته اما پدرشوهرش به حکم و او به دلیل درصدهای غیرواقعی پزشکی قانونی به حکم دادگاه اعتراض کرده چرا که پزشکی قانونی تنها 25 درصد سوختگی صورت او را تخمین زده‌اند و برای آسیب پلک‌ها و مژه‌ها درصدی را قائل نشدند به همین دلیل او نیز به حکم دادگاه اعتراض کرده است.

این قربانی اسیدپاشی می‌گوید که بر اساس قانون تا پایان هفت سالگی پسر هشت ساله‌اش،‌ آرین باید با او زندگی می‌کرد اما این روزها نگران پسرش است چرا که طبق قانون باید به خانواده شوهری داده شود که او را با اسید سوزانده‌اند که این مساله سبب شده آرین روز خوش در زندگی‌اش نداشته باشد.

وی با بیان اینکه مدتی قبل برای چند عمل جراحی به خارج از کشور سفر کرده بود اما توفیقی کسب نشد گفت: از 9 ماه پیش کلیه درمان‌ها را به دلیل مخارج سنگین پزشکی قطع کردم و این روزها به جای فکر به درمان به سرنوشت پسر هشت ساله‌ام فکر می‌کنم.

او با اشاره به ملاقاتش با مسئولان دولت قبل از جمله بقایی می‌گوید: من تقاضای بیمه،‌ مستمری ماهیانه و پرداخت هزینه درمان داشتم اما هیچ کدام از این مسائل عملی نشد با این حال از قوه قضاییه می‌خواهم که رسیدگی سریع به پرونده‌های اسیدپاشی داشته باشند نه اینکه سال یک بار یک دادگاه برگزار شود و بعد به دلیل نقص مدارک به تعویق بیفتد.

وی با بیان اینکه مسئولان باید به فکر تنبیه بازدارنده‌ای برای اسیدپاشان باشند،‌ مدعی شد که قصاصی که اجرا نمی‌شود برای اسیدپاشان بازدارنده نیست و این در حالی است که شاهدیم متهمان با یک وثیقه بیرون می‌آیند و راحت زندگی می‌کنند.

به گزارش ایسنا،‌ معصومه بارها در مصاحبه‌اش عنوان کرد که قید درمان خود را زده است تا این روزها تنها دغدغه‌اش آرین هشت ساله‌ای است که نگران زندگی با خانواده پدری اوست. ایسنا 01 آذرماه