از جاسوسی تا ترویج بی‌خدایی در دولت اعتدال/ چگونه مبلغان «داروینیسم» کودکان ایران را مغزشویی می‌کنند

۶ شهریور ۱۳۹۸

این پروژه‌های تغییر ذهن، به واسطه خصلت «خزنده» و «چراغ خاموش» خود، چندان در اولویت دستگاه‌های نظارتی نیستند، و نظام سلطه از همین‌جا، ضربه‌های جدی خود را وارد کرده است و خواهد کرد.سرویس سیاست مشرق – روز ۲۲ مرداد ماه سال جاری، عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت از محیط زیست (که عملکرد به شدت مورد انتقاد و چالش‌برانگیزی در این سازمان دارد) از تعطیلی مدارسی با عنوان «مدارس طبیعت» خبر داد.

کلانتری در این زمینه گفت:

“مدارس طبیعت سه مشکل داشتند مشکل اول اینکه غیر قانونی بودند و مجوز رسمی نداشتند و اگر بچه‌های آسیبی می‌دیدند باید رئیس سازمان دیه می‌داد یا زندان می‌رفت.”

وی افزود:

“این مدارس طبق فتوای مراجع غیر شرعی بودند و مراجع تشخیص دادند این مدارس ایدئولوژی غیر دینی داشتند، چون سگ و گربه در این مدارس خواهر و برادر می‌شدند و بر اساس این حکم، اگر قانونی هم بود باید تعطیل می‌شدند…همچنین وزارت اطلاعات به ما اعلام کرد افرادی که بنیان‌گذار مدارس طبیعت بودند، عضو حذب توده هستند و صلاحیت هیچگونه فعالیت را ندارند. البته یکی از این افراد شبانه‌روز در تلویزیون صحبت می‌کند.”[۱]

این که با گذشت بیش از ۵ سال از شروع به کار این مدارس و دو سال حضور عیسی کلانتری در رأس سازمان محیط زیست، جناب معاون رییس‌جمهور تازه به غیرقانونی بودن این مدارس رسیده‌اند، خود جای پرسش اساسی دارد. آیا بعد از تاسیس ده‌ها مدرسه طبیعت در سراسر کشور، نهاد امنیتی، سوابق مؤسسان این مدارس را به رییس سازمان حفاظت از محیط زیست اطلاع داده است؟ اما «مدارس طبیعت» چه مدارسی هستند که حتی جناب کلانتری(با سابقه دفاع بی قید و شرط از متهمان به جاسوسی در ظاهر محیط زیستی و همچنین نصب یک معاون دوتابعیتی به نام کاوه مدنی در سازمان متبوع و دفاع از این انتصاب حتی بعد از فرار این فرد به خارج از کشور) از «غیرشرعی» بودن این مدارس می گوید؟ این‌جاست که نحوه عمل این مدارس و بانیان آن جالب توجه می شود.

اولین مدرسه طبیعت در ایران در سال ۱۳۹۳ تاسیس شد و تعداد این مدارس تا سال ۱۳۹۶ یعنی زمانی که عیسی کلانتری جایگزین معصومه ابتکار در راس سازمان حفاظت از محیط زیست شد، به حدود ۸۰ مدرسه در استان‌های مختلف رسید.

معصومه ابتکار، مسوول پیشین سازمان حفاظت از محیط زیست، در حال افتتاح یکی از مدارس طبیعت

یکی از مدارس آن‌ها در پارک پردیسان در کنار دفتر رییس سازمان حفاظت محیط زیست واقع شده بود؛ جایی که معصومه ابتکار رییس قبلی این سازمان مجوز مدرسه طبیعت را صادر کرد.

افتتاح مدرسه طبیعت در پارک پردیسان با حضور عبدالحسین وهاب‌زاده، محمد درویش و فرهاد دبیری، معاون وقت سازمان حفاظت از محیط زیست(بهمن ۹۵)

در اوایل دهه ۹۰، سازمان حفاظت از محیط زیست، تفاهم‌نامه‌ای با وزارت آموزش و پرورش در مورد منشور مدارس جم یا مدارس جامع محیط زیستی به امضا رساند. در زمان فعالیت این مدارس، مجوز مدارس طبیعت را سازمان حفاظت محیط زیست صادر می‌کرد. این سازمان همچنین بر محتوای آموزشی این مدارس هم نظارت می‌کرد. ۷۷ مدرسه طبیعت با مسئولیت معصومه ابتکار شکل گرفته است.[۲]

بانی اصلی مدارس محیط زیست، فردی به نام «عبدالحسین وهاب زاده» (زاده ۱۳۲۶ در سبزوار) است. وهاب‌زاده را بیشتر به عنوان مترجم کتاب‌های زیست‌شناسی و محیط زیستی می شناسند. محور اصلی کتاب‌های ترجمه‌شده توسط او، نظریه «تکامل»(معنای درست‌تر «فرگشت») متعلق به چارلز داروین، زیست‌شناس و زمین‌شناس بریتانیایی است که نظریه «انتخاب طبیعی» او (نزاع گونه‌ها بر سر بقاء و اصل بقای گونه‌های قوی‌تر) محور روایت علم مدرن از منشاء انسان است.

عبدالحسین وهاب‌زاده

داروین برای اولین بار به صورت عمومی مدعی شد که انسان به عنوان گونه‌ای از حیوانات، اجدادی از میمون‌ها دارد و بر اساس نظریه انتخاب طبیعی، تحت تاثیر فضای پیرامون خویش به موجودی با ظاهر فعلی تبدیل شده است. نظریه ای که هرگز مورد تایید کلیسا نبود و جامعه دوره ویکتوریا در انگلیس به شدت در برابر آن واکنش نشان داد. در نزاع آکسفورد چند ماه پس از چاپ کتاب، اسقف آکسفورد در جمعی از کشیش‌ها و دانشمندان به شدت علیه داروین و همراهانش می تازد و از یکی از موافقان داروین در جلسه می پرسد: «پدر بزرگ تو میمون بوده یا مادربزرگت؟» پاسخ نصفه و نیمه مخاطب در مقابل اسقف کمی بعد به صورت شایعه در شهر اینگونه تغییر می کند که طرفداران داروین در پاسخ به اسقف گفته اند: «پدربزرگ من میمون باشد بهتر است تا اسقف باشد.» بدین ترتیب تقابل دین و تکامل در جامعه به تدریج گسترده می‌شود.

هدیه تهرانی در کنار وهاب زاده برای افتتاح مدارس طبیعت

نظریات داروین، دقیقا نقطه مقابل روایت ادیان ابراهیمی و به طور خاص، دین اسلام، از منشاء انسان و خالقیت خداوند متعال است. شاگردان و پیروان داروین تحت تاثیر نظرات او، حتی به شاخه‌های علوم انسانی هم وارد شدند و بر آن‌ها سلطه پیدا کردند. روانشناسی و جامعه‌شناسی مدرن بر اساس اصل انتخاب طبیعی و وراثت انسان ازنوع خاصی از شامپانزه‌ها شکل گرفت. حتی فردی به نام «ادوارد او.ویلسون»(زیست‌شناس آمریکایی)، در سال ۱۹۷۵ تحت تاثیر داروین کتابی به نام «سوسیوبیولوژی؛ تلفیق نوین» نوشت که پایه‌گذار علم سوسیوبیولوژی(زیست‌-جامعه‌شناسی» شد. جالب این‌جاست که این اثر ویلسون با ترجمه وهاب‌زاده وارد بازار ایران شد.

یکی از مروجان و مبلغان اصلی تفکرات ضددینی داروین در ایران، دکتر محمود بهزاد نام داشت، که سالیان سال مسوول تالیف کتب علوم در مدارس ایران بود. تفکرات الحادی داروین که انسان را نه «اشرف مخلوقات»(طبق روایت قرآن) که تنها گونه‌ای در میان میلیون‌ها گونه زیستی می داند که صرفا بر اساس اصل «انتخاب طبیعی» و تنازع بقاء، روی زمین دوام آورده است و هیچ ارتباطی با عالم ماورای ماده و مفاهیم قدسی ندارد، از طریق تالیفات و ترجمه‌های محمود بهزاد وارد ذهنیت کودکان و دانش‌آموزان ایرانی شده است.

عبدالحسین وهاب‌زاده، به اذعان خود، یکی از ارادتمندان و متاثران از محمود بهزاد بود:

“‌ در دوره دانشجویی آثار ایشان را از روی علاقه خوانده بودم و تاثیر زیادی روی من گذاشته بود، احساس کردم راه ایشان راه درستی است.”[۳]

محمود بهزاد

وهاب‌زاده حتی زمانی که برای ادامه تحصیل در رشته بوم‌شناسی به انگلستان رفت، به شدت تحت‌تاثیر زیست‌شناسان تکاملی پیرو داروین بود از جمله «دیوید لک» و «ارنست مایر» بود.

وهاب‌زاده در یکی از مدارس طبیعت

همین علاقه شدید وهاب‌زاده به تفکرات داروینی، او را به سمت ترجمه کتاب «در سایه‌ی انسان» اثر جین گودال (انسان‌شناس و متخصص مطالعات نخستی سانان) کشاند. جین گودال، زیست‌شناسی تکاملی که تخصص او مطالعه روی زندگی شامپانزه‌هاست، تمام عمر علمی خود را صرف اثبات نزدیکی ژنتیکی شامپانزه و انسان و توارث انسان از این گونه کرده است.

جین گودال در کتاب مشهورش به نام «در سایه‌ی انسان» نوشت:

” بله انسان بدون شک بر شامپانزه مسلط شده است بااین‌همه، شامپانزه برای درک گذشته انسان، موجودی بسیار بااهمیت است. او قادر است مسائل بسیار پیچیده را حل کند، می‌توان اشیائی را بکار ببرد یا خود آن‌ها را برای مصارف مختلف بسازد. ساختار اجتماعی و روش‌های ارتباطی شامپانزه با همنوعانش بسیار دقیق و استادانه است. او نخستین طلیعه‌ی خودآگاهی را از خود بروز می‌دهد. چه کسی می‌داند شامپانزه در چهل میلیون سال بعدازاین چگونه موجود خواهد بود؟ این به همه‌ی انسان‌ها بستگی دارد که به آن‌ها اجازه‌ی زیستن بدهیم یعنی مانع شانس رشد کردن آن‌ها نشویم.”[۴]

کتاب دیگر جین گودال درباره‌ی شامپانزه به نام «شامپانزه گامب و الگوهای رفتاری» در سال ۱۹۸۶ و کتاب دیگرش با عنوان: «شامپانزه و حلقه‌ای زنده بین انسان و حیوان» در سال ۱۹۹۲ انتشار یافت.

کتاب «در سایه‌ی انسان» جین گودال
«کتاب خانواده شامپانزه‌ ها» اثر جین گودال
کتاب «شامپانزه‌ها: حلقه‌ی زنده بین انسان و حیوان»
کتاب«شامپانزه‌های گامب: الگوهای رفتاری» اثر جین گودال

گودال که پروژه‌ای جهانی به نام «ریشه‌ها و شاخه‌ها» را از طریق بنیاد تحت مدیریت خود، برای آموزش تفکرات داروینیستی خود در کودکان پیش می برد، بعد از انتشار ترجمه فارسی کتاب «در سایه‌ی انسان»، در نامه‌ای به وهاب‌زاده  در ماه می ۲۰۱۶، به او تبریک گفت. در بخشی از این نامه، گودال خطاب به وهاب‌زاده گفت:

” این شگفت انگیز است که «مدرسه طبیعت» شما و برنامه «ریشه‌ها وشاخه‌ها»ی من در کمک به جوانان برای درک و عشق ورزی به جهان طبیعی از یک هدف مشترک برخوردارند.”

وهاب‌زاده در یادداشتی که در روزنامه جام جم(۸ مرداد ۹۶) با عنوان «تربیت نسل سالم در مدارس طبیعت» منتشر شد، به صراحت از حمایت‌های مسوول پیشین سازمان حفاظت از محیط زیست(معصومه ابتکار) از گسترش مدارس طبیعت نوشت:

” راه برای ایجاد مدارس طبیعت هموارتر از گذشته است. سه سال پیش فقط یک مدرسه داشتیم و هیچ دستگاه دولتی متولی آن نبود. آموزش و پرورش حتی تهدید می‌کرد اگر از لفظ مدرسه طبیعت استفاده کنیم ما را به دادگاه می‌کشاند، یعنی هیچ گونه‌ پشتیبانی دولتی نداشتیم، اما امروز سازمان حفاظت محیط زیست متولی این مساله شده است.”[۵]

بدیهی است که ذهن کودک، مانند لوحی سفید و پاک، آماده دریافت و حک کردن آموزش‌هایی است که به صورت سیستمیک و نظام‌مند به او یاد داده می شود. اگر مدارس طبیعت، تحت هدایت یک داروینیست ایرانی، اذهان کودکان ایرانی را با تفکرات ملحدانه و ضددینی آتئیست‌هایی از قبیل داروین و ریچارد داوکینز(معروف‌ترین زیست شناس تکاملی که به شدت برای ترویج خدا-ناباوری یا آتئیسم تلاش می کند) و امثالهم پر کند، باید به طراحان این سناریو دست‌مریزاد گفت که خوب نقطه‌ای را برای ضربه زدن به مبانی اعتقادی جمهوری اسلامی انتخاب کرده‌اند، چرا که ماموریت خود را(از منظر اهداف نظام سلطه) به خوبی انجام داده‌اند.

دفاع وهاب‌زاده از کاووس سیدامامی، متهم جاسوسی که در سال ۹۶ خودکشی کرد
اسکندر فیروز  (حامی اصلی میراث حیات وحش پارسیان) در کنار وهاب زاده

در ۲۲ شهریور ۹۳، روزنامه کیهان، در گزارشی با عنوان « آیا افراطی‌ها جهاد دانشگاهی را تسخیر می‌کنند؟!»، به فعالیت‌های فردی با نام اختصاری «ع. و» در مرکز جهاد دانشگاهی مشهد پرداخت. کیهان نوشت:

” ع.و یکی از دانشجویان اخراجی دانشگاه فردوسی مشهد بود. او پس از اخراج از دانشگاه به انگلیس و آمریکا می‌رود و با اخذ مدرک تحصیلی در علوم انسانی با هدف و ماهیتی تازه به کشور بازگشته و در دوره اصلاحات در جهاد دانشگاهی مشهد به کار گرفته می‌شود! در آغازین سال‌های دهه ۸۰ وی به دلیل انحرافات جدی فکری از جهاد دانشگاهی هم اخراج می‌شود. اما اکنون و پس از روی کار آمدن افراطیون جدید در وزارت علوم و نفوذ در مراکز علمی و آموزشی، وی بار دیگر به جهاد دانشگاهی مشهد بازگشته است.”

این گزارش افزود:

“به عنوان یک نمونه از انحرافات اندیشه‌ای این عضو جهاد دانشگاهی مشهد می‌توان به کتاب ترجمه شده توسط وی اشاره کرد.  ع.و در سال ۸۰ دست به ترجمه کتابی با عنوان «رفتارشناسی تماس» نوشته جان موریس، جانورشناس انگلیسی، می‌زند که سرتاسر آن مملو از ابتذالیات اخلاقی و جنسی است که ذکر حتی گوشه‌ای از عبارات آن در این سطور هم ممکن نیست. این کتاب مبتذل پس از آن که نتوانست مجوز انتشار را دریافت کند، در سال ۹۰ به صورت اینترنتی منتشر می‌شود! اما نکته جالب‌تر آنکه سایت جهاد دانشگاهی مشهد، این کتاب منحط جنسی و ضداخلاقی و بدون مجوز را به عنوان یکی از رزومه‌های قابل تحسین ع.و ذکر کرده است! البته این تنها تمجید جهاد دانشگاهی مشهد از این عنصر غیراخلاقی نبوده است، بلکه سخنرانی‌ها و اظهارنظرهای دیگر وی هم در این سایت بازنشر داده می‌شود.”[۶]

و البته منظور از «ع. و» در گزارش کیهان، کسی جز عبدالحسین وهاب‌زاده نبود. همچنین کیهان در پاسخ به جوابیه جهاد دانشگاهی مشهد به مطلب فوق نوشت:

“ع.و حدود ۱۱ سال عضو یکی از مهمترین ارکان جهاد دانشگاهی یعنی «شورای انتشارات جهاد دانشگاهی»(در دوره دکتر شمسیان) یعنی عالی‌ترین مرجع تصمیم‌گیری در این حوزه بوده و این سازمان تاکنون حدود سی عنوان کتاب از فرد مذکور منتشر کرده است! با وجود این همه ارتباط وسیع جهاد دانشگاهی مشهد با ع.و آیا می‌توان مدعی بود که وی عضو جهاد دانشگاهی نیست و هیچ ارتباطی با این نهاد ندارد؟!

در خصوص مترجم بودن ع.و  و تقدیر از کتاب وی، ذکر این نکته ضروری است که اخذ جایزه برای یک کتاب، دلیلی برای چشم‌پوشی از انحرافات فکری افراد نمی‌شود، آن هم کتابی که مترجم در پیشگفتار آن انحرافات عمیق فکری خود را مکتوب کرده و به صراحت گفته است:‌«دیگر چه بخواهیم چه نه، انسان اکنون آن مرغ باغ ملکوت نیست، او یک گونه است در میان دیگران»!

ای کاش جهاد دانشگاهی به جای مطرح کردن کتابی به عنوان کتاب سال از وی، محتوای این کتاب و دیگر آثار او را مورد بررسی و حتی در صورت امکان تمجید قرار می‌داد. به‌عنوان نمونه، ع.و در یکی دیگر از کتب منتشره‌اش بر اخلاق و حیا و احکام اولیه اسلام این‌گونه تاخته است:‌«باکره بودن کسر شأن و شاخصی از ناتوانی جنسی محسوب می‌شود!”[۷]

اما دیگر فردی که نامش در کنار وهاب‌زاده، به عنوان موسس مدارس طبیعت مطرح است، «محمد درویش»(متولد ۱۳۴۴ در تهران) است. درویش که متاسفانه یکی از مهمانان روتین برنامه‌های محیط‌زیستی صدا و سیمای جمهوری اسلامی است، تا سال ۹۶ به عنوان مدیرکل آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست مشغول به فعالیت بود. او عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور نیز هست و در اخبار رسانه‌ها از او به عنوان «دبیر سیاست محیط‌زیست در مرکز بررسی‌های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری» یاد می شد که البته در ۱ اسفند ۹۷، مرکز بررسی‌ها در اطلاعیه‌ای هر گونه همکاری رسمی درویش با این نهاد را تکذیب کرد.[۸]

محمد درویش

موضوع مدارس طبیعت و رسمیت یافتن آن، به قدری برای درویش مهم بود که در نامه استعفای خود از سازمان حفاظت از محیط زیست(۱ آبان ۹۶) نخستین درخواست از درخواست‌های سه‌گانه خود از مسوول جدید محیط زیست(عیسی کلانتری) را همین موضوع قرار داد. او در این نامه نوشت:

” بنابراین ضمن تقدیم استعفای خویش، تقاضا دارد سه خواهشم را مورد مداقه قرار دهید:
نخست: از گسترش مکتب مدارس طبیعت تا آنجا که توان دارید حمایت کنید؛ اگر می خواهید ایرانی به ظرفیت ۸۰ میلیون محیط بان بسازید، راهش از حمایت عملی از توسعه مدارس طبیعت می گذرد…”[۹]

جالب این‌جاست که مجله «بخارا»، یکی از ارگان‌های اصلی جریان شبه‌روشنفکری ایران، که روابط بسیار خوبی با بخش فرهنگی بعضی سفارتخانه‌های خارجی(به طور ویژه، سفارت فرانسه) دارد و کارویژه اصلی آن «اسطوره‌سازی» از چهره‌های جریان شبه‌روشنفکری است، در سوم بهمن ۹۷، مراسمی با عنوان «شب محمد درویش» در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برای درویش برگزار کرد. در این مراسم، عبدالحسین وهاب‌زاده به عنوان سخنران اول مراسم حضور داشت و علی دهباشی(مدیر مجله بخارا) نیز در تجلیل از درویش صحبت کرد.[۱۰]

نکته قابل‌تامل این که خود محمد درویش در مصاحبه‌ای تلفنی با خبرنگار سایت رویداد ۲۴، تلویحا وجود مشکلات در این مدارس را پذیرفت که از آن‌جمله اختلاط دانش‌اموزان دختر و پسر است:

” نمی‌گویم مدارس طبیعت مشکلی نداشتند. اما مگر در مدارس عادی مشکلی پیش نمی‌آید؟ همه جا ممکن است اتفاقی بیافتد، ولی کسی حکم نمی‌دهد تعطیل شود. می‌گویند آن معلمی که خاطی بوده را تنبیه کنید. مدارس طبیعت هم باید تلاش می‌کردیم درست کنیم. یک کودک نوپا بود و باید قوانین آن را اصلاح می‌کردیم نه اینکه از ریشه بزنیم.

او ادامه داد:

“ممکن است در چندتا از مدارس سگ‌ها رها باشند. می‌توانستند در دستور العمل مدارس بگویند سگ‌ها به هیچ عنوان نباید در محوطه مدارس طبیعت باشند حتی اگر واکسن زده باشند. ایراد دیگر اینکه می‌گفتند بچه‌های ۹ ساله پسر و دختر باهم آب بازی می‌کردند. اگر این اشکال دارد بگویند ۹ سال به بالا مدارس طبیعت تفکیک جنسیتی شود یا آب بازی نکنند.”[۱۱]

البته درویش نیز به مانند وهاب زاده، یکی از حامیان اصلی متهمان به جاسوسی در محیط زیست است و البته با موسسه میراث پارسیان نیز ارتباط داشته است و در سمینارها و فعالیت های این موسسه شرکت می کرده است.

درویش در کنار هدیه تهرانی در گردهمایی سالانه میراث حیات وحش پارسیان

درویش نیز در مقاطع مختلف حمایت خود از متهمان به جاسوسی در قالب محیط زیستی را علنی کرده است و حتی به نوعی نظام را متهم به قتل کاووس سید امامی کرده است.

حمایت درویش در کانال تلگرامی‌اش از متهمان به جاسوسی

درویش در این حمایت می نویسد:

“اینک ما دوستداران و فعالان محیط زیستی ایران با انتشار نامه ای خطاب به پنج مقام قدرتمند کشور، خواهان رعایت حقوق شهروندی فعالان محیط زیستی بازداشت شده هستیم؛ رعایت حقوقی که اگر اعمال می شد، بی شک اینک کاووس سیدامامی زنده بود و این امکان برایش فراهم تا در حضور وکیل و دادگاه صالحه به اتهامات پاسخ داده و از خویش دفاع کند.”

اسکندر فیروز  (حامی اصلی میراث حیات وحش پارسیان) در کنار محمد درویش

به هر حال، باید در نظر داشت که پروژه‌های فرهنگی، عمدتا بسیار ظریف و دقیق برنامه‌ریزی می شوند و در لفافی از شعارهای همه‌پسند و زیبا پوشانده می شود و برای اثرگذاری آن‌ها بازه‌های زمانی دست‌کم ده‌ساله در نظر گرفته می شود. برای واکاوی اهداف پروژه‌های فرهنگی، بررسی سیر فکری و اندیشه‌های بانیان و راهبران این پروژه‌ها بسیار حیاتی است.