مرگ «روناک» و زندگی نباتی «امیر علی» ۳ ساله؛ عاقبت مراجعه به خانم دندانپزشک ناشی

۲۴ شهريور ۱۳۹۸

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زندگی نباتی و مرگ سهم امیرعلی و روناک کوچولو شد. پسر و دختر سه ساله‌ای که تقریبا یک سال پیش با مادران شان راهی یک دندانپزشکی شدند تا کار ساده‌ای روی دندان‌های کوچک شان انجام شود. اما همین کار ساده به مصیبت و فاجعه‌ای بزرگ تبدیل شد.

هر دو روی یک تخت در یک دندانپزشکی و زیر دست یک دکتر دندانپزشک دچار عارضه‌های وحشتناکی شدند؛ روناک تاب نیاورد و بعد از ۳۸ روز جان باخت. امیرعلی، اما زنده ماند، ولی چه زنده ماندنی؛ او حالا ۸ ماه است که فقط روی تخت خوابیده و تنها نفسش است که میرود و میآید.

سرنوشت هولناک امیرعلی و روناک / حکم سنگین برای خانم دکتر اراکی + عکس

نه می‌تواند حرف بزند و نه می‌تواند راه برود. او حالا با چهار سال سن به زندگی نباتی محکوم شده است. در حال حاضر بعد از گذشت تقریبا یک سال از حادثه‌ای که برای روناک افتاده و ۸ ماه از اتفاقی که برای امیرعلی افتاده، هنوز پرونده در نظام پزشکی اراک و دادسرا بلاتکلیف مانده و با وجود محکومیت خانم دکتر، باز هم به دلیل اعتراض او پرونده در تجدید نظر بررسی می‌شود.

هنوز این پرونده سرگردان است و مجازاتی هم برای پزشکی که قصور کرده در نظر گرفته نشده است. تنها درخواستی که این دو خانواده پس از ماجرای هولناکی که در سرنوشت‌شان رقم خورده، دارند، همین است.

مجازات خانم دکتر که عامل مرگ دخترم است را می‌خواهم

روناک یک سال از آن شهریور ماه شوم برای خانواده رضایی‌زاده می‌گذرد. از آن روزی که روناک سه ساله را برای پرکردن دندان‌هایش به یک مطب دندانپزشکی در اراک بردند. دختربچه را برای درمان داخل اتاق بردند؛ روناک خون‌دماغ شده بود، ترسیده بود و درنهایت هم این دختر کوچولو نتوانست تاب بیاورد و درست هنگام درمان دندان‌هایش دفتر زندگی‌اش برای همیشه بسته شد. روناک ۳۸ روز روی تخت بیمارستان بود و بعد از آن نفسش قطع شد، مرگ مغزی شد و همه چیز تمام شد. حالا نسرین، مادر روناک، بعد از گذشت یک سال هنوز هم برای دخترش که به آسانی او را از دست داد، آن هم در مقابل چشمانش اشک می‌ریزد. تنها چیزی که او را آرام می‌کند، روشن‌شدن تکلیف این پرونده و مجازات مسببان مرگ دخترش است. نسرین هنوز هم لحظه مرگ دخترش را از ذهنش نمی‌تواند دور کند. این مادر جوان هنوز هم باور ندارد که درمان دندان دردانه‌اش به بهای از دست‌دادن او تمام شد.


سرنوشت هولناک امیرعلی و روناک / حکم سنگین برای خانم دکتر اراکی + عکس

پرونده مرگ روناک به کجا رسیده است؟

در پرونده او قصور پزشکی صددرصد مشخص شده است. در نظام پزشکی هم وقتی این اتفاق افتاد، آن دندانپزشک به ممنوعیت مادام‌العمر از فعالیت‌های پزشکی محکوم شد؛ ولی به این رأی اعتراض کرد و این پرونده به تجدید نظر نظام پزشکی اراک فرستاده شد، اما هنوز تکلیف مشخص نشده است و در دادسرا هم می‌گویند باید رأی در نظام پزشکی قطعی شود تا بتوان مجازات را برای این دکتر تعیین کرد.

این خانم الان آزاد است؟

بله؛ همان زمان با قرار وثیقه آزاد شد و الان هم در تهران زندگی می‌کند با شوهرش از اراک رفتند و فقط می‌دانیم که در تهران است؛ دیگر هیچ خبری از او نداریم.

یعنی اصلا بعد از این اتفاق او را ندیدید؟ برای بخشش و پیگیری به سراغ‌تان نیامد؟

نه اصلا؛ حتی یک‌بار هم دلجویی نکرد. دو بچه زیر دست همین خانم زندگی‌شان نابود شد، ولی او حتی یک عذرخواهی و یا دلجویی نکرد. بعد از مرگ روناک، او همچنان به کارش ادامه می‌داد. تازه تبلیغات مطبش را هم در کل اراک بیشتر کرد و من فقط عذاب می‌کشیدم. تا این‌که چند ماه بعد امیرعلی هم زیر دست همین خانم به زندگی نباتی دچار شد و بعد از آن در مطب را پلمپ کردند.

سرنوشت هولناک امیرعلی و روناک / حکم سنگین برای خانم دکتر اراکی + عکس

پس یعنی هنوز بحث دیه هم به نتیجه نرسیده است؟

از آن‌جا که پرونده روناک و امیرعلی با هم یکی است، منتظر نتیجه آخرین مرحله پزشکی قانونی امیرعلی هستیم تا بعد از آن میزان دیه و پرداخت آن مشخص شود؛ ولی فعلا که هیچ پولی دریافت نشده است، اما باور کنید برای ما پول مهم نیست. من فقط می‌خواهم مسبب مرگ دخترم مجازات شود، پرونده‌اش به نتیجه‌ای برسد و حداقل تسکینی باشد بر دل زخم خورده ما.

فقط همین یک فرزند را داشتید؟

بله؛ دخترم تازه سه ساله شده بود. او جلوی چشمانم پرپر شد. من دو بار مرگ او را به چشم دیدم؛ یک‌بار در مطب و زیر دست دندانپزشک، یک‌بار هم در بیمارستان وقتی دیگر نفسش قطع شد و جان داد.

 

آن روز برای چه کاری دخترتان را به این دندانپزشکی بردید؟

می‌خواستم دندان‌های دخترم را پر کنم.

چطور شد که این حادثه برای روناک پیش آمد؟

وقتی روناک را داخل اتاق بردیم، سه نفر دست و پایش را گرفتند. از طرفی ناگهان روناک دچار خونریزی بینی شد. از خانم دکتر خواستم دخترم را رها کند، اجازه دهد خونریزی رفع شود، ولی او یک پنبه داخل بینی دخترم کرد و گفت اتفاقی نمی‌افتد، اما پس از پنج دقیقه صورت و بدن دخترم رو به کبودی رفت. آن‌جا امکانات برای احیای کودک وجود نداشت، چشمان دخترم را دیدم که از حرکت ایستاد. آن خانم پنبه لوله‌ای را از بینی کودکم خارج کرد، حجم زیادی خون از بینی روناک خارج شد و بلافاصله از طریق اورژانس دخترم را به بیمارستان امیرکبیر اراک منتقل کردند.

دخترم به کما رفته بود و بعد از ۳۸ روز پس از آن‌که سطح هوشیاری‌اش کم و کمتر شد، اعضای حیاتی بدنش مثل قلب و ریه یکی‌یکی از کار افتاد و روناک تسلیم مرگ شد. روناک مرد و زندگی ما هم نابود شد. الان یک سال است که ما زندگی نمی‌کنیم. لحظه مرگ روناک و لحظه‌ای که روی تخت مطب در حالی که سه نفر او را گرفته بودند و کبود شده بود را هرگز فراموش نمی‌کنم. حالا هم فقط می‌خواهم مسبب مرگ دخترم مجازات شود. در این یک سال حادثه فراموش شده و پرونده هم به هیچ کجا نرسیده است. کاش کسی به فریاد ما هم گوش می‌کرد.

در پرونده روناک قصور پزشکی صددرصد مشخص شده است. در نظام پزشکی هم وقتی این اتفاق افتاد، آن دندانپزشک به ممنوعیت مادام‌العمر از فعالیت‌های پزشکی محکوم شد؛ ولی به این رأی اعتراض کرد و این پرونده به تجدید نظر نظام پزشکی اراک فرستاده شد، اما هنوز تکلیف مشخص نشده است و در دادسرا هم می‌گویند باید رأی در نظام پزشکی قطعی شود تا بتوان مجازات را برای این دکتر تعیین کرد

امیرعلی قربانی قصور پزشکی

سه سال و نیم بیشتر نتوانست مثل بقیه بچه‌ها زندگی کند، کودکی کند، شیطنت کند و بخندد. سهمش فقط همین سه سال و نیم بود. بعد از آن در یک دندانپزشکی زندگی‌اش نابود شد، بی‌آن‌که حتی بتواند حرف بزند و بخندد، روی زمین افتاده و پدرش و مادرش از او پرستاری می‌کنند. ۸ ماه است که امیرعلی نتوانسته حتی راه برود؛ روی زمین دراز کشیده و لحظه‌های نابودی زندگی‌اش را تماشا می‌کند.

پسربچه‌ای که او هم زیر دست دندانپزشک روناک دچار ایست قلبی شد و به دلیل نرسیدن اکسیژن به مغزش محکوم به زندگی نباتی شد. تاسوعا و عاشورای همین امسال بود که تصاویر امیرعلی در کوچه و خیابان‌های شهر اراک به چشم می‌خورد. خانواده او از عزاداران حسینی می‌خواست برای شفای پسرشان دعا کنند. غلام ترابی، پدر امیرعلی، ۸ ماه زندگی سخت و طاقت‌فرسای‌شان را روایت می‌کند:

چه شد که پسرتان را در اراک به آن مطب بردید؟

من از اتفاقی که در آن مطب افتاده بود، خبر نداشتم. خانواده من و همسرم در اراک زندگی می‌کنند؛ ولی ما خودمان در تهران زندگی می‌کردیم. آن زمان برای میهمانی به اراک رفته بودیم که همسرم به همراه پدرزنم امیرعلی را به مطب دندانپزشکی می‌برند تا دندان‌هایش را بکشند، اما دکتر می‌گوید باید دندانش را به جای کشیدن ترمیم کنیم. آن‌ها یک میلیون و خرده‌ای واریز می‌کنند تا دندان‌های پسرم ترمیم شود، ولی این اتفاق برایش می‌افتد.

دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

همسرم می‌گوید چند متر عقب‌تر ایستاده بوده؛ ولی دیده که سه نفر دست و پای پسرم را گرفته‌اند و آن خانم هم مشغول به کارش شده؛ اما دقایقی بعد پسرم دچار ایست قلبی می‌شود و این زن هم اصلا کار احیا را بلد نبود. بلافاصله شوهرش را که او هم دندانپزشک بود و طبقه بالای همان مطب کار می‌کرد، صدا می‌زد. همزمان اورژانس هم می‌رسد و پسرم به بیمارستان منتقل می‌شود. امیرعلی به زندگی برمی‌گردد، ولی به دلیل نرسیدن اکسیژن به مغزش قسمتی از مغزش آسیب می‌بیند.

امیرعلی چرا ایست قلبی کرد؟

هنوز دلیل اصلی مشخص نیست، ولی براساس تحقیقات امیرعلی هم بر اثر ترس و هم گویا بر اثر دوز بالای داروی بی‌حسی دچار ایست قلبی شد.

چه شد که با این مطب آشنا شدید؟

وقتی به اراک رفتیم، متوجه تبلیغات زیاد این مطب شدیم؛ همه جا تبلیغ کرده بود؛ حتی بخشی از خدماتش را هم رایگان اعلام کرده بود. همین تبلیغات باعث شد که به آن‌جا برویم، ولی اگر می‌دانستیم که چند ماه قبل یک دختربچه در آن‌جا فوت کرده هیچ وقت به آن‌جا نمی‌رفتیم؛ گویا، چون علت مرگ روناک و قصور پزشکی هنوز مشخص نبود، برای همین مطب را هم پلمپ نکرده بودند.

پرونده شما به کجا رسیده است؟

در نظام پزشکی که هنوز بلاتکلیف است؛ با وجود صدور رأی، اما به خاطر اعتراض پرونده هنوز در تجدید نظر است. الان سه ماه است که پرونده در تجدید نظر مانده و هنوز جوابی نگرفتیم. درباره دادسرا هم باید پرونده در نظام پزشکی مشخص شود و بعد از آن رأی صادر شود. درخصوص پرداخت دیه هم به امیرعلی یک سال طول درمان داده‌اند تا وضعیتش ثابت شود و مشخص شود که چه میزان دیه باید دریافت شود؛ ولی پول برای ما مهم نیست. من فقط سلامتی پسرم را می‌خواهم.

حال امیرعلی چطور است؟

تا دو ماه پیش از طریق یک لوله که به معده‌اش وصل بود، مایعات را به او می‌خوراندیم؛ ولی خدا را شکر الان آن لوله را برداشته‌اند و غذا‌های له‌شده را به او می‌دهیم. هر روز هم باید کلاس‌های کاردرمانی برود؛ دست و پاهایش کمی نرم شده است، ولی همچنان زندگی نباتی دارد، می‌خوابد و بیدار می‌شود و به او غذا می‌دهیم.

پزشکان درباره وضع سلامت او چه می‌گویند؟

آن‌ها هیچ امیدواری که امیرعلی مثل قبلش شود به ما نمی‌دهند. می‌دانیم که دیگر پسرمان مثل گذشته نخواهد شد؛ آن پسربچه بازیگوشی که هر روز وقتی از سرکار برمی‌گشتم با هم کشتی می‌گرفتیم، بازی می‌کردیم و به پارک می‌رفتیم، دیگر هرگز او را نخواهم دید. فقط کمی در عضلاتش شاهد پیشرفت بوده‌ایم که نرم‌تر شده است و تکان می‌خورد. حتی خود امیرعلی بود که آن لوله‌ای که در بینی‌اش بود را با دستانش برداشت.

شما آن خانم دکتر را دیده‌اید؟

روزی که امیرعلی را به مطب بردند، من همراه‌شان نبودم. برای همین اصلا آن زن را ندیدم؛ چراکه بعد از حادثه هم حتی یک‌بار به دیدن‌مان نیامد و هیچ دلجویی نکرد.

هزینه‌های درمان امیرعلی را خودتان پرداخت می‌کنید؟

بله؛ هزینه‌هایش زیاد است. ۲۰ روز نخست این حادثه فقط ۲۵‌میلیون تومان هزینه کردم. الان حداقل روزی ۱۰۰‌هزار تومان بابت کلاس‌هایش پرداخت می‌کنم؛ هزینه‌های پزشک مغز و اعصابش هم از یک طرف. الان امیرعلی به همراه همسرم در اراک نزد خانواده من و همسرم زندگی می‌کنند. برای این‌که من سرکارم و همسرم به تنهایی نمی‌تواند از پس کار‌های امیرعلی بربیاید؛ برای همین من هم می‌روم و به آن‌ها سر می‌زنم. زندگی ما واقعا از هم پاشیده و من هم هر چه درآمد دارم، خرج پسرم می‌کنم. با این حال این مسائل اصلا مهم نیست و من برای سلامتی پسرم حاضرم همه زندگی ام را بدهم.

شغل شما چیست؟

جوشکارم و در تهران کار می‌کنم.

فقط همین یک فرزند را دارید؟

بله؛ امیرعلی الان ۴‌سال و ۴ ماه دارد.