نیمکت خالی ١٤١هزار کودک
۱۳۹۸/۰۹/۰۲
سلامت نیوز: علی زرافشان، معاون پیشین آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش: سازمانهای مختلف باید نقش حامی و کمککننده داشته باشند نه اینکه در آموزشوپرورش دخالت کنند.به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: سال تحصیلی ٩٧-٩٦ بود که وزارت رفاه برای کاهش فقر آموزشی طرح شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل را با همکاری وزارت آموزشوپرورش اجرا کرد. آمارهای یونیسف از سال قبل از شروع این طرح میگفت علاوه بر کودکان افغانستانی بازمانده از تحصیل در ایران که بیشترشان کارت اقامت قانونی ندارند، بیش از ٧٧٠هزار کودک ایرانی در سن ٦ الی ١٦ سال از تحصیل بازماندهاند و این طرح برای افزایش دسترسیمثبت همه کودکان به چرخه آموزش عملیاتی شد تا بتواند بر میزان کودکان بازمانده از تحصیل تأثیری داشته باشد.
تعیین تکلیف دلیل بازماندگی از تحصیل کودکان نیازمند بررسی بود که به گفته احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، این وزارتخانه در قالب مصاحبه تلفنی با سرپرست کودک و ارسال پیامک به آنها پرداخت و شماره تماس والدین کودکان از طریق وزارت اطلاعات در اختیار وزارت کار و تعاون قرار گرفت. او دیروز در گفتوگویی با «ایسنا» جزئیات آماری این طرح را اعلام کرده و گفته بررسی مشخصات اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی این کودکان و خانوادهشان در این طرح نشان میدهد که از ۹۸هزار و ۳۳۹ کودک شناساییشده ۹۰۸ کودک به علت فوت و ۹۲۸ کودک نیز به علت مهاجرت به خارج از کشور در مدرسه ثبتنام نکردهاند.
افزایش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ۶ تا ۱۱ ساله
اطلاعات به دست آمده از این طرح نشان میدهد تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ۶ تا ۱۱ ساله در سال گذشته افزایش داشته است. در سال ۱۳۹۵، ۱۳۴هزار و ۳۹۵ نفر، در سال ۱۳۹۶ برابر با ۹۸هزار و ۳۳۹ نفر و تعداد کودکانی که از دسترسی به آموزش در سال ۱۳۹۷ محروم ماندهاند، برابر با ۱۴۱هزار و ۹۴۵ نفر بوده است و در سال تحصیلی ۱۳۹٨ – ۱۳۹٧ هم تعداد ۱۴۱هزار کودک ٦ تا ۱۳ سال در سال تحصیلی جاری در مدرسه حاضر نشدهاند.
همچنین نتایج تحلیلها نشان میدهد که در سال تحصیلی ۱۳۹٧ – ۱۳۹٦ در مقطع ابتدایی پسران بیشتر از دختران در مدرسه ثبتنام نکردهاند. این در حالی است که یکی از مهمترین دلایل بازماندگی کودکان ٦ تا ۱۱سال ناتوانی خانواده در تأمین هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با مدرسه است. در نتیجه احتمال اینکه کودکانی که در خانوادههای کمدرآمد و فقیر زندگی میکنند بازمانده از تحصیل شوند به مراتب بیشتر از سایر خانوادههاست. این در حالی است که اطلاعات قبلی وزارت آموزشوپرورش نشان میدهد بیشترین میزان بازماندگی از تحصیل به ترتیب در کودکان عشایر و روستایی است که بیشتر از کودکان شهری است. نبود مدارس سیار به تعداد کافی و کوچنشینی خانوادههای عشایر از دلایل عمده حضورنداشتن کودکان عشایر در مدارس است. درباره مناطق روستایی هم مهمترین دلایل صعبالعبوربودن جادههای روستایی، نبود سرویس مناسب مدارس و تمایلنداشتن خانواده به تحصیل دختران در مدارس شبانهروزی یا مدارس دورتر از محل زندگی خانواده و مسائل فرهنگی درباره حضور دختران در مدارس با معلم مرد است.
دلایل ترک تحصیل
در این طرح همچنین بانک اطلاعات رفاه ایرانیان در وزارت رفاه اجتماعی برای تمامی کودکان شناساییشده یک شناسنامه اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی ایجاد کرده تا تصویر روشنی از وضع کودکان و خانواده آنها به دست آید که فرآیند سیاستگذاری در بخش شناسایی و تدوین سیاستهای حمایت اجتماعی برای این دسته از کودکان تسهیل شود. به این ترتیب و به منظور تعیین دلایل بازماندگی از تحصیل آنها برای سرپرست این گروه پیامک ارسال شد که ۱۲هزار سرپرست کودک ضمن اعلام دلایل بازماندگی از تحصیل کودک خود آدرس و کدپستی خود را برای بررسی دقیقتر وضع کودک و خانواده برای وزارت متبوع ارسال کردند. با سرپرستانی که به پیامک ارسالی پاسخ نداده بودند یا پاسخ نامرتبط ارسال کرده بودند، تماس تلفنی برقرار و مصاحبه اختصاصی با آنها انجام و بدین ترتیب دلیل بازماندگی از تحصیل کودکشان مشخص شد. در این مرحله با ۸۵هزار و ۳۸۴ سرپرست تماس تلفنی برقرار شد که نتایج مصاحبههای تلفنی دلایل بازماندگی از تحصیل کودکان را طبق خوداظهاری والدین مشخص کرد. به این ترتیب تعداد ۲۲هزار و ۷۵ کودک به دلایلی ازجمله فقر اقتصادی، معلولیت و بیماریهای صعبالعلاج، قبولنشدن در آزمون سنجش و غیره از دسترسی به آموزش محروم مانده بودند. همچنین ۱۶هزار و ۷۹۵ کودک در مدرسه حضور دارند یا در مدرسه ثبتنام کردند و دیگر بازمانده از تحصیل نیستند. از آنجا که این گروه از کودکان بهعنوان بازمانده از تحصیل در فهرست آموزشوپرورش آمده بودند، برای صحتسنجی در اختیار وزارت آموزشوپرورش قرار گرفت تا صحت اظهارات والدین مشخص شود.
دستهبندی این کودکان براساس استان محل زندگی هم نشان از آن دارد که بیشتر این کودکان در استانهای سیستانوبلوچستان، تهران، خوزستان، خراسان رضوی، کرمان و آذربایجان غربی زندگی میکنند.
به سازمانهای حامی نیاز داریم نه دخالتگر
طرح وزارت رفاه در حالی دو سال قبل آغاز به کار کرد که همزمان با آن آموزشوپرورش هم طرحی را برای شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل و شناسایی مناطقی که این دانشآموزان بیشتر در آن قرار داشتند، شروع کرده بود و حالا علی زرافشان، معاون پیشین آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش به «شهروند» میگوید که این طرح براساس شاخصهای مختلفی تدوین شد: «یونسکو در اجلاسی که در سال ٢٠٠٠ برگزار شد به کشورهایی چون ایران که دوونیمدرصد کودکانش از تحصیل بازمانده بودند، اعلام کرد که برای جذب این افراد کارهای تشویقی و صحبت با والدین جواب نمیدهد و باید از روشهای دیگر استفاده کرد. به این ترتیب نرمافزاری به کشورها داد که در آن مناطق جغرافیایی مشخص شده بود و بعد که اطلاعات را به نرمافزار ارایه میدادیم، نقاط مختلف که نیاز به توجه داشت، مشخص میشد.» به گفته او طرح مدارس لازمالتوجه آن زمان اجرایی شد و به این ترتیب صد منطقه که نیاز به توجه ویژه داشتند، شناسایی شدند: «ماجرا این است که جذب کودکان بازمانده از تحصیل کار سختی است و نیاز به هوشمندی و توجه ویژهای دارد؛ چون در این سالها کارهایی انجام گرفته که اثر معکوس داشته است؛ نمونهاش پرداخت کمکهزینه به خانوادههایی بود که فرزندشان را به کار وامیداشتند، پرداخت این کمکهزینه اثری نداشت و آنها سایر کودکان را هم برای گرفتن پول از تحصیل بازداشتند.»
به گفته زرافشان آموزشوپرورش متولی این موضوع و وظیفهاش هم همواره کمک به جذب برای تحصیل بازماندگان است؛ اما پروژه وزارت رفاه همپوشانی کامل با آموزشوپرورش ندارد: «وزارت رفاه میتواند کمککننده باشد اما کار باید توسط وزارت آموزشوپرورش انجام شود. این در حالی است که وزارت رفاه هم بر دوره ابتدایی تأکید کرده است.» او همچنین به طرح بهزیستی هم برای کودکان بازمانده از تحصیل اشاره میکند و میگوید اینکه سازمانهای مختلف به این امر توجه نشان دهند خیلی مثبت است اما باید نقش حامی و کمککننده داشته باشند؛ نه آنکه در امر آموزشوپرورش دخالت کنند: «بهزیستی هم پروژهای تعریف کرد و آمار دانشآموزان را از ثبت احوال گرفت و درنهایت هم به این نتیجه رسید که درصد قابل توجهی از این کودکان قابل شناسایی نیستند. ما میگوییم کمک کنید اما در امر تعلیم و تربیت دخالت نکنید. پروژه باید مشترک باشد که بخشهای حمایتی از بهزیستی و وزارت رفاه باشد و بخش عملیاتیاش با آموزشوپرورش.»
او میگوید استفاده از آمار ثبت احوال هم برای نخستینبار توسط آموزشوپرورش انجام گرفت و در وزارتخانه آمار دانشآموزان ثبتنامشده با آمار ثبت احوال مقایسه شد. به این ترتیب برای اینکه کودکان مانده از تحصیل را شناسایی کنند آمار ثبتنامیها را با آمار ثبت احوال سنجیدند تا متوجه شوند چه تعداد دانشآموز در مدرسه نیست. «این آمار به دست میآمد و تحلیل میشد. بخشی فوت شده بودند، بخشی مهاجرت کرده بودند و بخشی دیگر هم در سن خودشان به مدرسه نمیرفتند و از زمان تحصیلشان گذشته بود.» زرافشان میگوید آبان ماه هر سال این آمار را به استانها ارایه میدادند، استانها به مناطق ابلاغ میکردند و معاونان آموزشی موظف بودند در خانه هر فرد بروند و ببینند چرا این دانشآموز به مدرسه نیامده است.
از جمله اصلیترین دلایلی که آموزشوپرورش برای نیامدن دانشآموزان به مدرسه عنوان میکند هم ازدواج زودهنگام و کار است. دختران مجبور به ازدواج میشوند و پسران هم برای خانواده نقش نانآور دارند و باید به سر کار بروند: «مسائل اقتصادی نقش تعیینکنندهای داشته و از سوی دیگر ما از منظر قانونی امکان تأثیرگذاری را برای مقابله با مدرسهنرفتن بچهها هم نداریم. پایان دوره اول متوسطه جزو تحصیلات اجباری است اما پس از آن اینطور نیست و عامل بازدارندهای هم وجود ندارد.»
آخرین دیدگاهها