کاهش تمایل به تربیت دینی فرزندان؛ چرا؟

 ۲۶ دی ۱۳۹۸ –

چهار دهه قبل مردم از دین‌داران و نمایندگان دین چیزی جز صداقت، مناعت طبع، امانت‌داری و دست پاکی نمی‌دیدند.

عصر ایران؛ جعفر محمدی- یک سوال را بدون هیچ تعصبی پاسخ دهید: در اوایل انقلاب و حتی پیش از آن مردم بیشتر علاقه‌مند به تربیت دینی فرزندان‌شان بودند یا اکنون که در اواخر سال 1398 قرار داریم؟اگر شما هم مانند من باور دارید که پیش‌تر تمایل مردم برای دیندار شدن فرزندان‌شان بیشتر بوده است، به این فکر کنید که “چرا؟”

به باور من، مشاهده نمادهای بیرونی دین‌داری، عامل این تغییر شگرف بوده است.

چهار دهه قبل مردم از دین‌داران و نمایندگان دین چیزی جز صداقت، مناعت طبع، امانت‌داری و دست پاکی نمی‌دیدند.

نمادهای دین برای آنها، روحانیون سنتی بودند که به کار عبادت خدا و خدمت به خلق‌خدا  مشغول بودند و به متاعی اندک از دنیا بسنده می‌کردند. مَحرم راز مردم محله‌ها بودند و میانجی‌شان در اختلافات و کمک حالشان در مشکلات.

نمادهای فراگیرتر دینداری نیز افرادی بودند که مِهر و مُدارای دینی‌ و قرائت عقل‌مدارانه شان از دین، زبانزد عام و خاص بود، کسانی مانند مرحوم آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله شهید بهشتی و امام موسی‌صدر از روحانیون و مرحوم دکتر علی شریعتی و مهدی بازرگان از دین‌گستران دانشگاهی.

دینی که هم آنان خود بدان پایبندی عملی و واقعی داشتند و هم به مردم می‌نمایاندند دوست داشتنی، بخشنده، مهربان، راهگشا، عاقل، امین و حمایتگر بود.

از این رو بود که مردم به دین‌داری واقعی علاقه‌مند بودند و یکی از دغدغه‌هایشان این بود که فرزندانی متدین تربیت کنند.

اما امروز در چه وضعیتی هستیم؟

مدیر یکی از مدارس غیر انتفاعی می گفت: مدتی است  روحانی جوانی را برای اقامه نماز ظهر و عصر و تربیت دینی دانش آموزان به مدرسه دعوت کرده‌ایم و در همین مدت اندک، برخی اولیا صراحتاً به ما اعتراض کرده‌اند که چرا میخواهید مسائل دینی به فرزندان ما بیاموزید؟

دوست دیگری که سال‌ها به همراه خانواده در مالزی زندگی کرده و اکنون مقیم وطن‌اش ایران است می‌گفت: فرزندانم در مالزی، همواره به هویت دینی خود افتخار می‌‎کردند ولی از وقتی به ایران برگشته‌ایم در این باره دچار تردید و تشتت فکری شده‌اند.

علت چیست؟ مگر دین خدا عوض شده است؟

پاسخ را باید در رفتار و گفتار کسانی دید که ادعای دینداری‌شان زمین و زمان را پر کرده است. مردم وقتی می‌بینند که فلان روحانی در تریبون رسمی به جوانان دانشگاهیکه از روی پرچم آمریکا رد نشدند انگ جاسوسی می‌زند و خواهان مجازات‌شان می‌شود یا می‌خواهد فلان دیپلمات خارجی تکه‌تکه شود؛ وقتی می‌بینند فلان فرد با ریش و چهره  و لباسی که از او فردی متدین به نمایش می گذارد، روی آنتن زنده به زنان، اهانت جنسی می‌کند یا خانمی با چادر و حجاب کامل با ادبیاتی مشمئز کننده می‌گوید اگر کسی مانند ما فکر نمی‌کند جمع کند از ایران برود، چرا باید آرزو کنند که فرزندانی نظیر این‌ها داشته باشند؟

تازه این چند مثال مربوط به همین هفته اخیر است والا کشور پر است از این قبیل ادبیات نابخردانه که به اسم و رسم دین پراکنده می‌شود. حال بماند سلوک و زندگی بسیاری از همین مدعیان دین که اینک بر همگان عیان است و دیگر نیازی نیست تا به قول حافظ به “خلوت” بروند.

آنان که در این سال‌ها تصویر دین را در تصّور مردم این گونه آشفته کرده‌اند، شمشیر کشیده‌اند بر دین‌داری مردم و متهمان اصلی دین‌نداری فرزندان این مردم‌اند، حتی اگر خود لباس روحانیت به تن کرده یا چهره دینی آراسته باشند.
__________________