سرنوشت شوم پسر ۷ ساله در بیابان های مشهد

۶ بهمن ۱۳۹۸

به گزارش رکنا، صدای چند مرد به گوشش خورد اما نمی دانست توهم است یا واقعیت. دوستانش قبلا گفته بودند که این بیابان جن دارد و شب که می شود آن ها به دل بیابان می زنند و سر و صدا به راه می اندازند. ترس همه وجودش را فرا گرفته بود و در ظلمت خانه تاریک سایه های ترسناکی را می دید که به سمتش می آیند. هوا سرد بود و پاها و دستانش هم کرخت شده بود و حسی نداشت.

دلش می خواست به سمت در خانه متروکه برود و به صاحبان صدا بگوید که اینجا گرفتار شده است اما ترس کودکانه اش اجازه نمی داد، البته اگر می خواست هم نمی توانست چون نه پایی برای رفتن داشت و نه رمقی برایش مانده بود.

برای اینکه به مادرش اثبات کرده باشد بزرگ شده است شب به دل بیابان زده بود اما در بین راه مانده و به این خانه متروکه پناه آورده بود. 7 یا 8 ساعت می شد که در آن خانه مخوف زمین گیر شده بود. سرما از میان تارو پود لباس های کمش بر اندام نحیف و کوچکش حمله برده بود و هر آینه ممکن بود پسرک یخ بزند.

چشمان بی رمقش را برای یک لحظه تیز کرد. کسی کنار درخانه تاریک ایستاده بود و او را صدا می زد. صاحب صدا را نمی شناخت. هرچه توان داشت در گلویش گذاشت و صدای کودکانه اش را بلند کرد و به فریادهای مرد پاسخ داد. مرد جوان بلافاصله وارد خانه شد و از طریق بیسیمی که در دست داشت به چند نفر دیگر اطلاع داد که پسرک را پیدا کرده است. ناجی پسرک مأمور پلیسی بود که به همراه ده ها نفر دیگر در بیابان در پی یافتن او بودند.

پسر بچه هشت ساله بلافاصله تحویل عوامل اورژانس و به همراه خانواده اش راهی مرکز درمانی شد.

ماجرای این داستان اما از آنجا شروع شد که شامگاه روز پنجشنبه زنی جوان با پلیس تماس گرفت و گزارش مفقودی پسر هشت ساله اش را اعلام کرد.

نشانی اعلام شده روستای شهرآباد از توابع شهرستان بردسکن بود. از همین رو تیم های انتظامی بردسکن به همراه نیروهای سپاه، هلال احمر و بسیج مردمی روستا به امداد این مادر نگران رفتند.

تحقیقات اولیه پلیس حاکی از آن بود که زن جوان سر مسئله پیش پا افتاده ای به فرزند خردسالش ایراد می گیرد و او را دعوا می کند. پسرک که تنها 8 سال دارد هم عصر از خانه بیرون می زند و تصمیم می گیرد به خانه یکی از خویشاوندان شان در روستای جی ور که چهل کیلومتر فاصله داشت برود.

درست زمانی که هوای سرد و بارندگی آغاز می شود پسرک از خانه بیرون می زند ولی در راه به دلیل نداشتن لباس گرم مناسب، تاریکی هوا و شدت بارندگی به خانه ای متروکه پناه می برد.

مأموران پس از 7 ساعت تلاش و جست وجو در بیابان های اطراف او را در ساعت 1:30 بامداد روز جمعه درحالی که داخل خانه ای مخروبه گوشه ای پناه برده بود پیدا کردند و تحویل خانواده اش دادند.