زنی که فرزندش را پیش فروش کرده بود
فرستنده: حسین کفایت حقیقی
گزارشی از:سحر بیاتی
درست شش ماه از نخستین روزی که «کبری» به مدد یکی از موسسههای خیریه شهر به مرکز ترک اعتیاد سپرده شد، میگذرد. حالا مسوولان کمپ میگویند که او موفق به ترک اعتیادش شده است، اما مشکلات این زن 21 ساله ایرانی همین یک جا ختم نمیشود.
او که اعتیاد به مواد مخدر را از همسرش به ارث برده، حالا هم به هپاتیت پیشرفته مبتلا است و هم فرزند چهارم را حامله. اما معلوم نیست که پدر این بچهای در شکم دارد، چه کسی است.
هپاتیت، یادگار روابط جنسی متعدد برای زنی است که در ابتدای جوانی برای تامین هزینههای اعتیاد همسرش به تن فروشی وادار شده است. فرزند اول و دوم کبری در بهزیستی نگهداری میشوند اما گویا فرزند سومش را مدتها پیش فروخته است.
کبری قصد داشت فرزند چهارم را نیز پیشفروش کند اما حالا با ترک اعتیاد و با ترغیب دستاندرکاران موسسه خیریه، متقاعد شده تا از فروش دخترکی که به زودی دیده به جهان خواهد گشود، چشمپوشی کند. یک تا دو میلیون تومان همه پولی است که باعث شده کبری به فکر فروش فرزند جدیدش باشد.
مسوولان موسسه خیریه برای سپردن کبری به یک کمپ ترک اعتیاد تلاش بسیاری کردهاند اما با توجه به بارداری او، مراکز ترک اعتیاد حاضر به پذیرش وی نمیشدند. هزینه نگهداری کبری در مرکز ترک اعتیادی در پاکدشت در هر دوره 21 روزه، 400 هزار تومان اعلام شده است که آن را موسسه خیریه پرداخت میکند اما هزینه کنترل بیماری هپاتیت کبری گزاف است که حتی این موسسه هم هنوز نتوانسته است آن را تامین کند.
کبری از طریق خواهرش به موسسه خیریه معرفی میشود. «سکینه»، خواهرش نیز نوجوانی 15 ساله است که سال قبل فرزندش را به خانوادهای واگذار کرده است.
هرچند پیگیری مددکاران موسسه خیریه خبر از وضعیت مناسب فرزند سکینه دارد اما پیش از این واگذاری، برادر سکینه قصد فروش فرزند او را داشته است که با گمان این که آن نوزاد مرده به دنیا آمده است، آن را رها میکند و حالا سکینه توانسته فرزندش را نجات دهد. سکینه ازدواج نکرده و او نیز از سوی خانواده خودش و برای تامین هزینههای زندگی به تنفروشی مجبور شده است.
حالا مسوولان موسسه خیریه که گمان میکردند کبری پس از ترک اعتیاد میتواند به نزد خانوادهاش بازگردد، میگویند به دلیل نزدیکی خانه پدری کبری و خانه همسرش، احتمال این که خانواده همسر او را بیابند و باز هم او را معتاد کنند، زیاد است. به همین دلیل مسوولان موسسه نمیدانند پس از زایمان کبری با او و فرزندش چه کنند.
مددکار یکی از این موسسههای خیریه میگوید:« تنها راه درآمدزایی زن و شوهر معتاد، تنفروشی زن است. در این روابط، بچههای زیادی متولد میشوند و بیماریهای زیادی هم گریبانگیر زنان میشود. در واقع، زنان و کودکان آنها قربانیان اصلی این اعتیادها هستند.»
سرنوشت نوزادانی که فروخته میشوند، تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. یکی از مسوولان مرکز نگهداری از کودکان بیسرپرست معروف به «شیرخوارگاه آمنه» به «ایران وایر» میگوید:« بستگی دارد این بچهها را چگونه بفروشند. بعضیها که خودشان مستقیم اقدام به فروش میکنند، با توجه به محله و نوع زندگی خود، بچهها را با مبالغ بسیار ناچیز به دست متکدیان یا قاچاقچیان مواد مخدر میسپارند. بیشتر این بچهها معتاد میشوند تا در ساعتهای شلوغ و در خیابانهای پر رفت وآمد، وسیلهای باشند برای تکدیگری. اگر خوب دقت کنید، میبینید چطور این بچهها با آن همه سر و صدا و هرج و مرج به خواب رفتهاند. به محض این که از آب و گل هم درآمدند، متاسفانه مجبور میشوند به شکل مستقل کار کنند.»
اما دسته دومی هم هستند که به خانوادههای بدون فرزند فروخته میشوند که وی در این باره میگوید:« اصولا آنهایی که به دست خانوادههای بدون فرزند میرسند، از راه دلالان فروخته میشوند. به هر حال باید خانواده بدون فرزند که توانایی مالی دارند و البته حاضر به خرید بچهها هستند، شناسایی شوند که توسط خود افرادی که ناخواسته باردار شدهاند تقریبا این کار ناممکن است. برای همین هم دلالان و واسطههایی که اغلب از ماماها یا پزشکان لغو مجو شده یا افرادی که به کارهای غیرقانونی مانند سقط جنین زیرزمینی مشغول هستند، دست به این نوع اقدامات میزنند. همین چند سال پیش بود که در اصفهان باند خرید و فروش نوزادان شناسایی شد که به بیش از 140 مورد نوزاد خرید و فروش شده اعتراف کردند.»
بررسی قوانین کیفری ایران نشان می دهد که تا آذرماه 1381، قانونی که خرید و فروش کودکان را جرم تلقی کنند وجود نداشته است و فقط در مواد پراکنده قانون مجازات اسلامی نظیر ماده 631 دزدیدن، مخفی کردن یا جابه جا کردن اطفال، جرم تلقی و برای آن شش ماه تا سه سال حبس در نظر گرفته شده است.
اما در 25 آذرماه 1381 در نتیجه تلاش های نهادهای مدنی فعال در حوزه کودکان، قانونی 9 مادهای با عنوان «قانون حمایت از کودکان و نوجوانان» به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که براساس ماده 3 آن، هرگونه خرید و فروش افراد زیر 18 سال را جرم تلقی و برای مرتکب، حبس از شش ماه تا یک سال زندان و یا جزای نقدی از 10 تا 20 میلیون ریال تعیین میشود.
اما چه عاملی سبب میشود خانوادههای بدون فرزند دست به خرید نوزادان بزنند؟ در پاسخ به این پرسش، مددکار شیرخوارگاه آمنه میگوید: « متاسفانه فرزندخواندگی مراحل پر پیچ و خمی را طی میکند. نگاه نکنید که چه قدر تعداد کودکان و نوزادان شیرخوارگاههای کشور زیاد است. قانون اجازه نمیدهد بسیاری از آنها را به خانوادههای واجد شرایط بسپاریم. تنها میتوانیم کودکان و نوزادانی را به فرزندخواندگی بسپاریم که پدر و جد پدری آنها در قید حیات نباشند یا تلاش برای یافتن آنها بینتیجه باشد. در صورتی که پدر، مادر یا جد پدری بسیاری از این بچهها زنده هستند که یا در زندان به سر میبرند یا به هر دلیلی، نمیتوانند از بچههای خود نگهداری کنند. تعدادی از این بچهها از سلامت کافی برخوردار نیستند و کسی هم حاضر نیست آنها را به فرزندخواندگی قبول کند.»
به نوشته «فرارو»، آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان بهزيستي نشان ميدهد كه سالانه تنها 800 تا یک هزار كودك به خانوادهها واگذار ميشوند و در حال حاضر به ازاي هر كودك، 5/7 خانواده متقاضي فرزندخواندگي تشكيل پرونده دادهاند.
با توجه به این که ولايت قهري، يعني ولايت پدر و جد پدري غيرقابل سلب است، 87 درصد كودكان مورد حمايت بهزيستي، والديني دارند كه به علت اعتياد، بزهكاري، بيماري يا مسایل اخلاقي، به طور موقت صلاحيت سرپرستي كودك خود را از دست دادهاند. به همين دليل، امكان واگذاري سرپرستي آنها به ديگران وجود ندارد. در حال حاضر تنها 15 درصد از 21 هزار فرزندي كه در مراكز شبه خانواده به سر ميبرند به دليل مشخص نبودن پدر، مادر و جد پدري، قابليت واگذاري به خانوادهها به عنوان فرزندخوانده را دارند كه 4 درصد از اين تعداد نيز دچار معلوليت جسمي و ذهني هستند. به اين ترتيب، از اين 15 درصد، تنها 10 تا 11 درصد فرزندان شرايط لازم را براي واگذاري به خانوادههاي متقاضي به عنوان فرزندخوانده دارند.
ماجرا سویه دیگری هم دارد؛ شرایط خانوادهای که میخواهند فرزند بیسرپرستی را به خانه ببرند. به گفته مددکار شیرخوارگاه آمنه، «خانواده باید سوء پیشینه نداشته باشد، توان مالی کافی داشته باشد و از هفت خوان رد شود تا قانون اجازه واگذاری سرپرستی به آنها را قبول کند. بنابراین، برخی راه میانبر را برگزیدهاند و آن هم خرید نوزادان از مادرانی است که حتی بسیاری نمیدانند پدر فرزندشان چه کسی است.»
انهدام باند خرید و فروش نوزادان در اصفهان که به فروش 145 نوزاد اعتراف کرده بودند، یکی از جنجالیترین خبرهایی بود که در این مورد در رسانههای داخلی ایران منتشر شد.
رسانهها در سال 1385 درآمد حاصل از فعالیت فروش نوزادان در طول 7 سال برای این باند، 5میلیارد تومان اعلام کردند؛ مبلغی که بازرس پرونده آن را تایید کرده بود. يك پزشك، 3 ماما ، 3 پرستار و دو كارمند ثبت احوال اعضای این باند را تشكيل میدادند. آنها با دريافت 10 ميليون تومان، نوزادان را به زوجهاي نابارور ميفروختند و تنها حدود يك ميليون تومان از اين پول را به فروشندگان ميدادند.
کبری که تا چند هفته قبل برای پیشفروش دخترش تقلا میکرد نیز به همان یک تا دومیلیون تومان راضی بود اما مسوولان موسسه خیریه میگویند حال تنها انگیزه او برای نجات زندگی از اعتیاد، همین نوزاد است. این در حالی است که کبری پس از بیرون آمدن از کمپ جایی برای ماندن ندارد، حرفهای بلد نیست و از همه بدتر، به بیماری هپاتیت مبتلا است.
کبری تنها یکی از زنان جوانی است که این روزها در ایران قربانی فقر و اعتیاد شده است. ایران ویر 21 بهمن ماه
آخرین دیدگاهها