وضعیت تکاندهنده خرید و فروش کودکان در تهران
دریافت از حسین کفایت حقیقی
از «بچهفروشی» تا «آزار جنسی کودکان»
یک استاد دانشگاه با اشاره به گزارشهایی دربارهی خرید و فروش کودکان در ایران ، به «خودنویس» میگوید این گزارشها بههیچوجه تکاندهنده نیست و فقط برای رسانهها که دائم به مسائل سیاسی میپردازند تکاندهنده است.
چند روز پیش روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان «بازار بچهفروشان»، به خرید و فروش گسترده کودکان در دروازه غار تهران اشاره کرد و نوشت «این بازار مانند والاستریت است، با این تفاوت که اینجا با بچه تجارت میکنند.»
روزنامه اعتماد در گزارش خود نوشت: «مسعود یک مددکار اجتماعی که در دروازه غار کار میکند میگوید که سال گذشته در این محله خانهای را یافته که حدود ۴۰ تا ۵۰ کودک در آن نگهداری میشدند و در این خانه هرروز صبح عدهای میآمدند و این کودکان را اجاره میکردند و دوباره آخر شب آنها را برمیگرداندند.»
به نوشتهی این روزنامه: «از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان، قیمت کودکانی است که بنا بر این گزارش در دروازه غار خرید و فروش میشوند.»
در بخشی از این گزارش آمده است: «اینجا دروازه غار است، ناف تهران. سوار مترو که شوی، کمتر از یک ساعت به ایستگاه شوش میرسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سردرمیآوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته است. صبحها خلوت و شبها از زمین بچه میجوشد. نه عاشق میشوند نه کودکی میکنند. وقتی به سن دوازده، سیزده سالگی میرسند باید ازدواج کنند و بچهدار شوند، این چرخه زندگی کودکان برده است. ازدواج این بچهها هیچ جایی ثبت نمیشود، نامشان جایی ثبت نمیشود. گویا روح هستند. بردههایی که فقط برای کار زاییده شدهاند.»
دکتر مرتضی نوری، استاد آسیبشناسی اجتماعی دانشگاه آزاد، در گفتگو با «خودنویس» میگوید چنین پدیدههای بهوفور در تهران و دیگر کلانشهرهای ایران وجود دارد و اصلا هم تکاندهنده نیست.
آقای نوری با بیان اینکه چنین مسائلی تنها برای رسانهها که دائما مسائل سیاسی را تیتر میکنند «تکاندهنده» است میگوید: «ببینید بیشمار از این قبیل موضوعات در همین تهران وجود دارد که هر از چند گاهی رسانهای به بخشی از آن میپردازد، دو روز با عناوینی همچون تکاندهنده و شوک و .. تیتر میشود و بعد هم کنار میرود. در حالی که اگر دستی در ماجرا داشته باشید میبینید پدیدههایی ماننده بچهفروشی، اعتیاد، مشکلات اقتصادی و … وجود دارد.»
وی ادامه میدهد: «وقتی میگوییم اعتیاد یا مشکلات اقتصادی یا رشد اقتصادی پایین یا تاثیر تحریمها، همگان یک تصور در ذهنشان میآید که بله وضعیت خراب است. اما وقتی با این ماجرا روبرو میشوید هولناکی ماجرا آغاز میشود. برای مثال من بهشما میگویم در همین تهران شما بهصورتی تصادفی یک خیابان را انتخاب کنید و درب تک تک خانهها را بزنید، اگر توانستید در آن خیابان سه چهار خانواده پیدا کنید که با یک آسیب اجتماعی مثلا مانند اعتیاد روبرو نباشند من به شما جایزه میدهم. این موضوع امروزه آنقدر گسترده شده که بههمین دلیل هم طبیعی شده. در مورد وضعیت اقتصادی هم همینطور. رسانههای مینویسند تحریم، گرانی و چه چه.. اما واقعیت این است که وضع بهمراتب وخیمتر است. اینکه خانوادههایی ماههاست گوشت نخوردهاند اینکه خانوادههایی توان سیر کردن شکمشان را ندارند بههیچوجه اغراق نیست، بلکه واقعیتی است.»
این استاد دانشگاه میگوید: «الان یک گزارشی مانند بچهفروشی تیتر شده که خب چیز جدیدی نیست، اما پدیدههای دیگری مانند دختر فروشی هم بهشدت رواج دارد. یعنی پدر خانواده فرزندش را در مقابل مبلغی میفروشد و این را من اطلاع کامل دارم که محدود به چند مورد نیست و یک بحران است. یا همین فحشا دیگر از آن حالت قبل که درصدی تن به فحشا میدادند گذشته است، امروزه چنان این مساله گسترده است و متاسفانه متاسفانه چنان عادی شده که دیگر کسی به آن با چشم بحران هم نگاه نمیکند.»
دکتر نوری میافزاید: «امروز در تهران هر خانوادهای به نوعی درگیر یکی از این آسیبهاست. از نان نداشتن گرفته تا مقولهی بسیار بسیار مهم اعتیاد که از بس تکرار شده کسی آن را جدی نمیگیرد. از سوی دیگر هنگامی که آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد، خب طبیعی است که در کنار آن هم «سازمانهای آسیبزا» شکل میگیرد. برای مثال وقتی اعتیاد زیاد میشود، کمپهای ترک اعتیاد با چاشنی تجاوز به معتاد که چندی قبل هم یکی دو خبر دربارهی آن منتشر شد شکل میگیرد. وقتی آمار کودکان کار افزایش مییابد، طبیعی است که سازمانی حول آن شکل میگیرد که به این مسائل بپردازد و سود ببرد. همین پدیدهی بچه فروشی چیز تازهای نیست. من شخصا بهیاد دارم شش سال قبل این موضوع گسترده شده بود و دولت هم در یکی دو مقطع برخورد کرد و بعد آن را رها کرد.»
وی در پایان هم میگوید در بسیاری از این آسیبهای اجتماعی دستهای مافیا مشخص است: «مثلا در همین حوزهی اعتیاد ببینید، بهگفتهی خود دولت چندین تن مواد مخدر بهطور روزانه در همین تهران و کرج مصرف میشود، حال چه کسی این چند تن مواد را تهیه میکند و اساسا مگر بدون سازمان داشتن میتوان این حجم را تهیه کرد. پس این پدیدهها بههیچ وجه تکان دهنده نیست.»
آزار جنسی در مدارس فوتبالی
دو روز پیش خبرگزاری ایسنا بهنقل از «مجله دنیای فوتبال» مطلبی منتشر کرد که یادآور سخنان چند سال قبل نادر فریادشیران بود. «ایسنا» نوشت: «بیتردید پل باستانی و پر تردد اخلاق در ورزش هم شکسته شده است که هر روز دُم خروسی پیدا میشود… پیش از این اگر خبر درگیری لفظی یک بازیکن نوستاره با سرمربی تیم از رختکن به بیرون درز میکرد تیتر یک روزنامهها و اخبار میشد اما حالا حتی خبر سوء استفاده از بازیکنان نوجوان توسط فلان سرپرست و مربی هم میرود لای خبرهای دست دوم!»
«ایسنا» در ادامه نوشت: «مجله دنیای فوتبال در پروندهای حیرتانگیز دست به افشاگریهایی زده است! گزارشهایی در مورد اسکان کودکان و نوجوانان در کمپهای غیرمجاز! از خوراندن داروی بیهوشی به کودکان تا آزار جنسی.»
این خبرگزاری در پایان هم نوشته است: «شاید روزی که پرده از رازها افکنده شود، شیطان هم خودش را کنار بکشد و بگوید: این کارهایی که شما کردید ننگهایی است که به دامن من نمیچسبد!»
موضوع آزار جنسی کودکان در مدارس فوتبالی بحث تازهای نیست و دو سال پیش هم، ناصر فریادشیران مربی مشهور فوتبال در این خصوص گفتگوی تکان دهندهای انجام داد.
آقای فریاد شیران از مربیان فوتبال ایران با انتقاد شدید از وضعیت مدارس فوتبال در ایران گفته بود که در این مدارس بصورت گسترده افرادی به دنبال مسائل جنسی هستند و بچهها را مورد اذیت و آزار جنسی قرار میدهند.
وی اضافه کرده بود که برخی مسوولین این مدارس از مادران بچهها هم سوء استفاده میکنند.
مهدی رستمپور، روزنامهنگار ورزشی اما میگوید موضوع به زمانی حتی قبلتر از افشاگری آقای فریادشیران بازمی گردد.
وی میافزاید افشاگریهای ناصر فریادشیران در فوتبال ایران بیسابقه نیست و برای مثال سالها قبلتر از آن بحث آزار جنسی بازیکنان مدرسه فوتبال استقلال در ورزشگاه مرغوبکار در فصل تستگیری مطرح شد.
به گفتهی وی ماجرا فقط به نوجوانان و کودکان هم محدود نمیشود و گاهی دختران هوادار نیز آسیب میبینند. او میافزاید: «شاهرخ خسروی مسوول سابق کمیته مشوقین باشگاه استقلال در مصاحبهای گفته بود: ما یک لیدری داریم که با تیم به شهرستان میرود. دخترهای معصومی که دم هتل میآیند تا بازیکنها را ببینند، داخل اتاقها میبرد و…»
آقای رستمپور اضافه میکند که مجموعهی این افشاگریها حاکی از آن است که اشتیاق به فوتبالیست شدن، گاهی نوجوانان و کودکان را در معرض خطرهایی قرار میدهد که آزار یا تجاوز جنسی از جمله آنها است. خودنویس اول اسفند ماه
آخرین دیدگاهها