اظهارات تکان‌دهنده یک دلال نوزاد

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹

سخت بود، خیلی هم سخت بود، من چگونه می توانستم خریدار یک نوزاد باشم؟! دست و زبانم می‌لرزید اما باید نقشم را خوب بازی می‌کردم. بوق سوم که می‌خورد، آقای «دلال» پاسخ می‌دهد: بله، بفرمایید در خدمتم.به گزارش ایسنا، خبرنگار «خراسان» در ادامه گزارش خود در این روزنامه نوشت: راستی نگفتم که با چه دلالی گفت‌وگو می‌کنم؛ با یک دلال خرید و فروش نوزاد.

– سلام آقا، خوبید؟ وقتتون بخیر! می‌تونم چند دقیقه مزاحمتون بشم؟!

* بله بفرمایید در خدمتم.

– من و همسرم مشکلی داریم و صاحب فرزند نمی‌شیم. پیگیری‌های زیادی هم برای درمان انجام دادیم که تقریبا به نتیجه نرسیدیم. چند وقتی هست که به فکر افتادیم از بهزیستی بچه بگیریم که اون هم هنوز به دلیل پیچ و خم‌هاش نشده. یکی از دوستانم گفت با شما تماس بگیرم، نمی‌دونم شماره رو درست گرفتم یا نه.

صریح به موضوع خرید وفروش نوزاد اشاره نمی‌کنم. مثلا پلیس‌بازی درمی‌آورم و در ابتدا موضوع را گنگ مطرح می‌کنم تا اگر آقای دلال خودش هست، به من اعتماد کند. نوع واکنشش برای ادامه گفت‌وگو برایم مهم بود.

* آها بله متوجهم، من در خدمت شما هستم.