شبه‌خانواده؛ جایی که امید را به زندگی کودکان بی‌سرپرست تزریق می‌کند

۰۶ بهمن ۱۳۹۹

شبه‌­خانواده‌­ها مراکزی هستند که برای فرزندان بی‌­سرپرست و بد­سرپرست رنگ و بوی داشتن یک خانواده واقعی را احیا کرده و به فرزندان حس حمایت شدن را القا می‌­کنند.
ریحانه تهرانی: شبه­‌خانواده­‌ها یکی از امن­ترین و شبیه­‌ترین مکان­ها به خانواده است که کودکان و نوجوانان بدون حامی و پشتوانه در جامعه می‌­توانند در این مکان به رشد سالم و کامل روحی و جسمی دست پیدا کنند. در یک کلام می­توان گفت شبه‌­خانواده یکی از دلایلی است که ما را به آینده و کم­تر شدن جرم، امیدوارتر خواهد کرد.

مراکز تربیتی شبه خانواده در اصل از اعضایی شبیه به خانواده‌­های واقعی تشکیل می‌­شود و این اعضا سعی دارند چه از لحاظ سلامت روحی و چه از لحاظ سلامت جسمی فرزندان خود را حمایت کنند، چرا که شاید در ابتدا این حمایت­‌ها جنبه وظیفه داشته ­باشد اما بعد از مدتی تک تک کارکنان شبه­‌خانواده وابستگی عاطفی به فرزندان پیدا کرده و آن­ها را خانواده خود می­‌دانند. اما همه چیز در شبیه­‌سازی به خانواده، خلاصه نمی­‌شود و آموزش­‌های مختلف و جلسات متعدد روان­درمانی و مشاوره را می­‌توان نقطه قوت تربیت فرزندان در مراکز شبه‌­خانواده دانست.

آموزش‌­های خصوصی

همان­طور که پیش­تر توضیح داده شد، شبه­‌خانواده­‌ها مانند یک خانواده دلسوز نسبت به رشد و نمو فرزندان خود نگرانند پس سعی دارند تا برای رشد خلاقیت‌­های فردی آن­ها بکوشند. برای دریافت بهتر نوع تربیت فرزندان در شبه­‌خانواده‌­ها، برای نمونه، تعدادی از شعب خیریه مشیز (به­عنوان نمونه­ای از موسسات خیریه که در حوزه شبه­خانواده به­صورت تخصصی فعالیت می­‌کند) را بازدید کردیم و نحوه چگونگی رفتار با فرزندان و آموزش­‌های مختلف را در این مکان­‌ها جویا شدیم؛ و دریافتیم که بسیاری از شبه­‌خانواده‌­ها مخصوصا شبه‌­خانواده‌­های خصوصی مانند مشیز، برای آموزش و توانمند­سازی فرزندان در سطوح مختلف می­‌کوشند تا یک فرزند بی‌­سرپرست یا بدسرپرست بعد از ۱۸ سالگی با تکیه بر دانش خود بتواند به ­صورت مستقل در جامعه زندگی کند و مفید باشد.

شبه­‌خانواده از ابتدا تا توانمندسازی

اساس کار شبه­‌خانواده‌­ها شبیه‌­سازی آن­ها به خانه و خانواده­ای گرم است. اکثر فرزندان بی­سرپرست و بدسرپستی که به شبه خانواده­‌ها وارد می‌­شوند، از وضعیت روحی و حتی بعضا جسمی خوبی برخوردار نخواهند بود، در این مرحله مهم­ترین کار برای یک خانواده، ترمیم وضعیت روحی و جسمی است به­ همین منظور فرزندان ابتدا با روش­های درمانی مختلف تحت نظر پزشکان و مشاورین مرتبط قرار گرفته تا به وضعیت پایداری دست یابند.

مرحله بعدی مربوط به مربیان (که سعی می­کنند جایگزین مناسب پدر و یا مادر برای فرزندان باشند) خواهدبود. در این مرحله شیوه صحیح برخوردها و ایجاد ارتباط سالم اجتماعی به فرزندان یاد داده ­می‌­شود. فرزندان رفته رفته یاد می­گیرند که با هر فرد در سطوح مختلف اجتماعی، چگونه برخورد کنند چرا که بسیاری از فرزندان جذب شده توسط شبه‌­خانواده‌­های از تربیت سالم و درست در خانواده خود بی‌­بهره مانده‌­اند و حتی نحوه صحیح صحبت کردن هم یاد نگرفته‌­اند.

پس از آموزش‌­های اولیه اجتماعی فرزندان، نوبت به پرورش خلاقیت و توانمند­سازی آن­ها می‌­رسد. همیشه خانواده­‌ها برای فردای فرزندان خود نگرانند و سعی می­‌کنند با آموزش‌­های مختلف، استقلال آن­ها در آینده را تامین کنند؛ شبه­‌خانواده­‌ها نیز از این قائله مستثنی نیستند و اعضای آن همانند یک خانواده دلسوز ابتدا خصوصیات اخلاقی و علایق فرزند را در نظر می‌­گیرند و سپس فرزند را در کلاس‌­های مربوط به آنچه علاقه دارد ثبت ­نام می‌­کنند تا فرد توانمند شود و در آینده بتواند بدون کمک خواستن از دیگران، زندگی اجتماعی موفق و مفیدی داشته باشند.

بسیاری از صاحب نظران در حوزه اجتماعی همیشه بر ضرورت وجود نهاد شبه­ خانواده در جامعه، تاکیده دارند، در ادامه با نظر یکی اساتید علوم اجتماعی در همین حوزه آشنا خواهیم شد.

«ضرورت نهاد شبه­خانواده در جامعه»

حسین میرزائی، مردم‌شناس، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، می گوید: همه علمای علوم اجتماعی بر این باور هستند که خانواده اولین واحد اجتماعی است که کودک در آن رشد می‌کند و طی فرآیندی درازمدت از طریق تعاملات حاکم بر فضای آن جامعه‌پذیر می‌شود. جامعه‌پذیری، اجتماعی شدن و رشد عاطفی- فرهنگی افراد بدون وجود خانواده دچار اختلال خواهد شد و تبعات این آسیب‌پذیری، در آینده همه اجزای جامعه را دچار بحران خواهد ساخت.

او ادامه می دهد: در طول تاریخ زندگی انسان، همواره بخشی از کودکان به دلایل گوناگون، مانند جنگ‌ها، بیماری‌ها و … از تمامیت این نهاد اولیه و ضروری محروم بوده‌ و آن را به شکلی متفاوت درک کرده‌اند. با وجود پیشرفت‌های فراوانی که در حوزه‌های مختلف پدیدار شده، اما همچنان مشکل کودکان فاقد خانواده همچنان بر سرجایش باقی است. به همین منظور، شیوه‌هایی برای جبران فقدان این نهاد پیشنهاد می‌شود، مانند «شبه­خانواده». این شیوه، نوعی نظام سرپرستی و ساختار حمایتی، به­عنوان الگویی جایگزین یا مکمل برای کودکان فاقد خانواده است که به­صورت تشکیلات نهادی اقامتی، زیستی و اجتماعی زیر نظر و سرپرستی افرادی مانند یک زن و شوهر یا مددکاران زن و مرد که به شکل یک خانواده زندگی می‌کنند، امکان زندگی و پرورش و آموزش تعدادی کودک و نوجوان بی‌سرپرست را فراهم می‌کند. در این مراکز تلاش بر این است تا محیطی نسبتاً طبیعی از یک خانواده ایجاد و پیوندهای صمیمانه و عاطفی بین کودکان و سرپرستان حاصل شود. در این تشکیلات، با شبیه‌سازی موقعیت و ماهیت خانواده برای کودکان بی­سرپرست یا بدسرپرست، کارکردهای اصلی خانواده که همانا پاسخ به نیازهای فردی و از همه مهمتر جامعه‌پذیری است، احیا می‌شود.

او می گوید: به دلیل واقعیت‌های اجتماعی دنیای جدید، شبه خانواده، دیگر به عنوان پدیده‌ای غیرمعمول شناخته نمی‌شود. علاوه بر سوانح طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری و حوادث غیرطبیعی مثل جنگ‌ها و تصادفات، سبک زندگی‌های جدید نیز بنیان خانواده سنتی و نهادینه را لرزان کرده و ضرورت ایجاد نهادهایی چون «شبه خانواده» را بیش از پیش در جوامع آشکار ساخته است.

۲۳۵۲۳۷

کد خبر