غول فاضلاب اهواز کودکان این شهر را می‌بلعد

۰۲ اسفند ۱۳۹۹

یک کودک سه ساله در «کوی درویشیه» در «کوت عبدالله» به داخل کانال روباز فاضلاب سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
به گواه ساکنان این منطقه و فعالان حقوق بشر در خوزستان، این نخستین بار نیست که جوی‌های روباز فاضلاب قربانیان کوچک می‌گیرند.

مدیر شرکت آب و فاضلاب اهواز با تایید این خبر گفته است: «تکمیل نشدن شبکه فاضلاب و نبود سرپوش کانال‌های روباز در کوت عبدالله معضل اساسی این منطقه است و مشکلات فراوانی برای مردم ایجاد کرده است.»

سوال این‌جا است که چرا علی‌رغم دریافت بودجه‌های کلان که هر ساله برای حل مشکلات متعدد سیستم فاضلاب در اهواز دریافت شده است، جان ساکنان مردم حاشیه شهر این‌چنین راحت و کم ارزش تلقی می‌شود؟

بی‌توجهی مسوولان شهری در نظارت بر اجرای حفاظ استاندارد و نصب علایم هشدار دهنده در مجاورت کانال‌های روباز فاضلاب از کجا نشات می‌گیرد؟

کانال‌های روباز فاضلاب در منطقه کوت عبدالله و «کوی سیاحی» در اهواز که عمده ساکنان آن‌ها عرب هستند، پیش از این دست‌کم چهار کودک دیگر را به کام مرگ فرو برده است.

***
صدای خنده‌های کودکانه‌اش با اوج و فرود تابی که از دو رشته طناب پلاستیکی و یک متکای ابری ساخته شده است، تا آسمان می‌رود. تاب می‌خورد، می‌خندد و صدای مادرش را می‌شنود: «عینی یوما (عزیز مادر)…»

این تصویر «دانیال نواصری (ناصری)» است؛ کودک خردسال سه ساله‌ای‌ از اهالی عرب ساکن کوت عبدالله که حالا دیگر نیست. دانیال روز یک‌شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ به هوای بازی‌ از خانه دور شد و در یک لحظه غفلت، به جوی بزرگ و روباز مملو از لجنی افتاد که عمقی بیش از ۵۰ سانتی‌متر دارد.

دانیال که صدای شادمانش فارغ از محرومیت‌ها و هزاران دشواری در زندگی بزرگ‌سالان، خستگی از تن رنجور پدرش در می‌کرد، در انبوهی از لجن و تعفن سقوط کرد و دو ساعت بعد پیکر بی‌جانش از فاضلاب بیرون کشیده شد.

یک منبع نزدیک به خانواده دانیال نواصری به «ایران‌وایر» می‌گوید او فرزند زوجی بود که با مشکلات متعدد خانوادگی دست به گریبان هستند: «اساسا وضعیت مالی اغلب ساکنان این منطقه نابسامان است ولی خانواده دانیال دارای مشکلات معیشتی بسیاری است. پدر و مادرش با هم اختلاف دارند. پدر دانیال برای تامین مخارج زندگی مجبور است از صبح خیلی زود تا غروب کار کند و دانیال را مادربزرگش نگه می‌دارد.»

به گفته این منبع مطلع، در منطقه کوی درویشیه هیچ امکاناتی برای بازی بچه‌ها وجود ندارد: «حتی یک پارک محله‌ای هم نیست. خیابان‌های اصلی ترددگاه ماشین‌ها سنگین هستند که گاهی جان بچه‌ها را می‌گیرند. در کوچه‌های فرعی و خلوت هم جوی‌های بزرگ و متعفن فاضلاب آن‌ها را می‌بلعند. ممکن است برخی از خوانندگان شما بگویند چرا بچه را در خیابان رها کردید تا بازی کند، هیچ‌کس درکی از شرایط زندگی ما در این منطقه ندارد.»

او با تاکید بر این که مرگ دانیال تنها مورد از مرگ و میر کودکان خردسال در کانال‌های روباز فاضلاب و لجن‌گیر خوزستان نبوده است، می‌گوید: «نه فقط در کوت عبدالله و اهواز، در شهرهای دیگر مثل خرمشهر، شادگان، بندرماهشهر و حتی بهبهان هم اتفاق‌های این‌طوری افتاده است. مرداد امسال یک دختر بچه یک‌ساله به اسم “صدیقه حیدری” در کوی سیاحی افتاد داخل کانال فاضلابی که سال‌ها است شهرداری حتی آن را لای‌روبی هم نکرده است، چه رسد به این‌که درپوش برایش بگذارند یا حفاظ بکشند. این کانال‌های کثیف و متعفن مثل مرداب هستند.»

مرگ صدیقه حیدری یکی از معدود خبرهایی بود که رسانه‌ای شد؛ مرگی دردناک و تراژیک که از پس آن مادرش هنوز نتوانسته است به زندگی عادی بازگردد. صدیقه فرزند کوچک خانواده بود. ساعت حوالی ۱۰ شب ۱۵ مرداد، مادر صدیقه او را به خواهرش سپرد و برای دادن آرد به خانه همسایه رفت. کمتر از پنج دقیقه بعد بازگشت و خانه را از حضور صدیقه خالی دید.

یکی از اهالی کوی سیاحی اهواز درباره اتفاقی که برای صدیقه افتاد، به «ایران‌وایر» می‌گوید: «کوی سیاحی دیگر منطقه حاشیه شهر نیست، یک منطقه سراسر محرومیت در قلب کلان‌شهر اهواز است. شب خیابان‌ها نور ندارند، برای همین خانواده صدیقه وقتی متوجه غیبت او در خانه شدند، خیابان را گشتند اما در تاریکی اثری از او پیدا نکردند. پدرش اول گمان کرد صدیقه را دزد برده اما برادر ۱۲ ساله‌اش یک‌باره دست کوچک او را دید که از جوی روباز فاضلاب بیرون آمده است. کودک در فاضلاب اسیدی و عمیق جوی ۴۰ سانتی جلوی خانه در کمتر از پنج دقیقه جان داده بود.»

در جواز دفن صدیقه حیدری علت مرگ، «خفگی در آب و عوارض آن» نوشته شده است. خانواده‌اش گفته‌اند از شهرداری و «شرکت آبفا» اهواز به مراکز قضایی شکایت کرده‌اند.

کوی سیاحی در غرب اهواز واقع شده است و تنها پنج دقیقه تا یکی از بزرگ‌ترین ترمینال‌های مسافربری این کلان‌شهر فاصله دارد؛ منطقه پرجمعیت و پرتردد که فاقد هرگونه امکانات، تاسیسات و تجهیزات شهری است و اغلب ساکنان آن عرب هستند. کودکان دیگری نیز در این منطقه قربانی جوی‌های فاضلاب سرباز شده‌اند.

مرداد ۱۳۹۷، «علی بروابه» سه ساله و اردبیهشت ۱۳۹۸، «محمدعرفان عبیداوی» یک سال و نیمه از اهالی کوی سیاحی در جوی‌های روباز جان دادند. سال ۱۳۹۵ نیز کودک دیگری به نام «محمدصادق زرگانی» به همین سیاق جان خود را از دست داد؛ کودکانی که جان‌شان انگار آن‌قدر ارزشمند نبوده است که در خلال این سال‌ها، رفتن‌شان وجدان مسوولان شهر و استاندار را تکان بدهد تا این معضل را حل کنند.

به گفته منبع مطلع نزدیک به خانواده دانیال نواصری، این خانواده حتی از حقوق خود هم در این زمینه آگاه نیست: «این بندگان خدا حتی نمی‌دانند باید به کجا شکایت ببرند. مات و مبهوت هستند. منطقه کوت عبدالله چسبیده به یکی از مناطق اهواز به اسم “پادادشهر” است؛ منطقه‌ای که بیشتر بازاری‌های اهواز در آن زندگی می‌کنند. باورکردنی نیست که با این همه بودجه‌ای که برای تغییر بنیادین سیستم دفع فاضلاب برای استان خوزستان مصوب می‌شود، باز هم در مناطق حاشیه، جوی‌های روباز فاضلاب وجود دارد. دست‌شان هم به جایی بند نیست. من به پدرش گفتم شکایت کن، می‌گوید حالا که بچه‌ام مرد، چه کاری می‌خواهند بکنند؟ این‌همه آدم که شکایت کردند، چه شد؟ اما من تلاش می‌کنم او را راضی کنم. دانیال که رفت، شاید بشود جلوی مرگ بچه‌های دیگر را گرفت.»

خوزستان، سرزمین گسترده بر نفت و گاز و ثروت، مجموعه‌ای از بحران‌های شهری را تحمل می‌کند؛ از آلودگی هوا گرفته و سوءتغذیه تا فقر و حاشیه‌نشینی و فاضلاب و معضلات زیرساخت‌های شهری. چرا نظام حاکم در ایران و مسوولان استانی تا این اندازه جان مردم برایشان بی‌اهمیت است. گویی عامدانه و سیستماتیک کمر به قتل شهروندان بسته‌اند؟

«کریم دحیمی»، فعال حقوق بشر عرب در پاسخ به این پرسش، به «ایران‌وایر» می‌گوید: «چند عامل موثر و مهم در مساله‌ای که مطرح کردید، دخیل هستند. نخستین مورد، نگاه امنیتی به استان خوزستان است. همه فعالیت‌ها، از فرهنگی تا اقتصادی و اجتماعی در خوزستان امنیتی تلقی می‌شوند. شما ببینید، همه کسانی که در ماجرای کمک به مناطق حاشیه و محروم فعال بوده‌ و حتی در سیل به کمک اهالی رفته‌اند، در شهرهای مختلف با انگ‌ها و اتهام‌های عجیب و غریب بازداشت شده‌اند.»
او می‌افزاید: «دومین موضوع، حضور مسوولان غیربومی تراز اول برای اداره استان است. استاندار، شهردار و مدیران کلان در استان خوزستان همه غیربومی هستند. آن‌ها هیچ درکی از رنج مردم بومی این منطقه ندارند و حقیقتا برایشان اهمیتی ندارد. من درباره نماینده‌های مجلس شورای اسلامی حرف نمی‌زنم، آن‌ها را مردم انتخاب می‌کنند. هر وقت هم فرصتی پیدا کنند، از رنج مردم عرب در خوزستان سخن می‌گویند. همین چند وقت قبل یکی از نماینده‌ها از اپیدمی تغییر نام خانوادگی در استان خوزستان حرف زد. مردم عرب آن‌قدر در مساله استخدام و پیدا کردن شغل با مشکل مواجه هستند که نام فامیل خودشان را تغییر می‌دهند تا در زمان استخدام، مساله عرب بودن‌شان به چشم نیاید.»

این فعال حقوق بشر می‌گوید جمهوری اسلامی بارها برای حل معضل شبکه فاضلاب اهواز از «بانک جهانی» و «صندوق توسعه ملی» کمک‌های مالی دریافت کرده است اما این بودجه‌ها هرگز برای چیزی که باید، خرج نشده‌اند: «پول‌ها را یا دزدیده و اختلاس کردند، یا صرف ساختن نهادهای زیر دست مسوولان غیربومی و یا برای جنگ‌افروزی در منطقه هزینه شدند. برای همین نه فقط مشکل فاضلاب به قوت خودش باقی مانده است که مردم هم روز به روز فقیرتر و فقیرتر می‌شوند.»

بنابرآخرین گزارش‌ها، مشکلات متعدد فاضلاب در شهرهای اهواز، خرمشهر و آبادان حتی با رقم تعریف شده در بودجه ۱۴۰۰ هم مرتفع نخواهند شد. به اعتراف صریح مدیران آبفا، در کل کشور هیچ شهری در زمینه جمع‌آوری فاضلاب با بحرانی شبیه اهواز روبه‌رو نیست. میانگین سرانه دسترسی به شبکه فاضلاب مدرن در کشور به بیش از ۵۰ درصد رسیده اما این رقم در خوزستان تنها ۳۷ درصد است.

در شهر اهواز در هر ۲۴ ساعت، ۳۰۰ هزار مترمکعب فاضلاب تولید می‌شود. از این رقم، ۲۵۰ هزار مترمکعب به‌طور مستقیم به رودخانه می‌ریزد. پس‌زدگی فاضلاب بعد از بارش‌های فصلی، اختلاط آب شرب مصرفی شهروندان با فاضلاب، نبود سیستم دفع فاضلاب مناسب و استفاده از روش‌های سنتی برای این منظور، یعنی چاه و جوی‌های روباز، تنها نوک قله کوه یخی است که در این استان از زیر آب بیرون زده است. مردم خوزستان تبعیض گسترده‌ای را تجربه می‌کنند که جمهوری اسلامی علیه آن‌ها اعمال می‌کند و در این میان کودکانی که در حاشیه شهرها ساکن هستند، تاوان سختی می‌دهند.