غصه های شاد

۳۰ فروردین ۱۴۰۰

شبکه‌ای که قرار بود ۱۵ میلیون دانش‌آموز در بستر آن آموزش ببینند اما همچنان نطفه ضعیف این شبکه به شکل کودک یک‌ساله ناقصی به حیات خود ادامه می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری مهر، رسالت نوشت: حالا که بالغ‌بر یک‌سال از آموزش غیرحضوری در ایام کرونایی و رونمایی از شبکه آموزشی شاد می‌گذرد، شاید فرصت مناسب‌تری برای نقد آن باشد. شبکه‌ای که قرار بود ۱۵ میلیون دانش‌آموز در بستر آن آموزش ببینند اما همچنان نطفه ضعیف این شبکه به شکل کودک یک‌ساله ناقصی به حیات خود ادامه می‌دهد. در این مدت، به گفته قاطبه کارشناسان آموزشی بسیاری از مدارس و معلمان به دلیل ناکارآمدی شاد ترجیح دادند از بسترهای دیگری برای آموزش خود استفاده کنند. اما الزام آنان به احراز هویت در این پلت فرم ملی باعث شده است، وزیر آموزش‌پرورش در پیام خود به مناسبت سالروز تأسیس شبکه شاد با دستاورد ملی خواندن آن بگوید: «بیش از سی میلیارد پیام و یازده میلیارد فایل در محیطی امن و سالم با حضور فعالانه افرادی با هویت‌های مشخص، مبادله شده است. «شاد» یک پاسخ خلاقانه بومی به یک نیاز ملی بود که شبکه دوازده‌میلیونی معلمان ‎و دانش آموزان را به هم مرتبط و استمرار آموزش را فراهم کرد. «شاد» توانمندی معلمان و دانش آموزان را برای فعالیت آموزشی در فضای مجازی، بهبود بخشید.» اما آیا واقعیت همینی است که آقای وزیر می‌گوید؟ این را باید از خانواده‌ها و معلمین پرسید. منتها پیش از یافتن پاسخ این پرسش باید یادآوری کرد که حتی رونمایی از نسخه دوم و ارتقا یافته شاد در شهریور ۹۹ که به اذعان سیدحسن الحسینی- مسئول مستعفی این شبکه، «تعاملی‌تر شده و به برنامه‌های آموزشی در فضای مجازی نظم مدرسه‌ای بخشیده و دارای دسترسی گسترده و آسان به محتواهای آموزشی است و برنامه‌های فوق‌برنامه در آن موجود است و از قابلیت کنترل تکالیف، تعبیه سیستم کارنامه و اعلام نتایج به خانواده‌ها بهره‌مند شده»، همچنان نتوانسته رضایت والدین و دانش آموزان و معلمان را جلب کند و آنان هرروز با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شوند، این را وقتی بهتر متوجه می‌شویم که پای صحبت کارشناسان آموزش‌وپرورش می‌نشینیم تا شاد را فارغ از آمار و ارقام هیجان‌آور وزارتخانه‌ای کمی عینی‌تر و واقعی‌تر ببینند و از پیدا و پنهان این مولود یک‌ساله خبر بدهند.

فراهم نشدن حداقل نیاز مدارس توسط شاد
محمد داوری، کارشناس ارشد آموزش‌وپرورش و سخنگوی سازمان معلمان با بیان این‌که شبکه شاد حداقل‌های موردنیاز مدارس را نیز فراهم نکرده است، تنها نقطه قوت این شبکه را در حوزه اداری دانسته و به «رسالت» می‌گوید: «شبکه شاد در این دو، سه ماه اخیر که نسخه جدیدش ارتقا پیدا کرده است و آن را رونمایی کردند، مقداری بهتر شده است اما در پایان سال تحصیلی گذشته در حوزه آموزش یعنی ارتباط معلم و دانش‌آموز نقش چندانی نداشت. هرچند در حوزه ارتباطات اداری یعنی ارتباط پرسنل اداری با یکدیگر و پرسنل اداری با کادر اداری مدارس کارکرد خوبی داشت و حتی می‌توان گفت ارتباط مدارس را با ادارات و ادارات را با وزارتخانه تسریع کرد. چراکه قبلاً سیستم بخشنامه‌ای بود و سرعت عمل کند بود. می‌شود گفت بزرگ‌ترین وجه مثبت و نقطه قوت شبکه شاد در حوزه اداری بود.
در حوزه آموزش یعنی ارتباط دانش‌آموز و معلم باهم در یک ساعت مشخص، ارائه یک موضوع درسی توسط معلم و پرسش و پاسخ، انجام ارزیابی مرحله‌ای زیرا همان‌طور که می‌دانید ارزشیابی تنها فصلی نیست و هر جلسه برای ورود به موضوع بعدی یک مرحله ارزیابی دارد، ارسال فعالیت‌های دانش آموزان و بررسی آن و بررسی مرحله‌به‌مرحله سطح عملکرد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و همچنین برقراری ارتباط صوتی، تصویری و متنی، همه این‌ها بسیار کم و در حد حداقل‌های ممکن توسط شاد امکان‌پذیر بود. مدارس نیز از راهکارها و سامانه‌های دیگری استفاده کردند و شاد به‌طورکلی نتوانست سامانه‌ای باشد برای پاسخگویی به نیاز آموزش غیرحضوری مدارس.»
از الزام مدارس به حضور در شاد تا آمار و ارقام گول زننده
داوری معتقد است الزام مدارس به حضور در شبکه شاد یکی از نتایج‌اش شکل‌گیری آمار و ارقام غیرواقعی و تصور مفید بودن این شبکه برای سطوح بالاتر وزارتخانه اعم از وزیر و مسئولین آموزش‌وپرورش بود: «خوشبختانه الزام بود اما اجبار نکردند، که چنانچه اجبار می‌کردند نتایج فاجعه‌بار می‌شد. اما همین الزامی که کردند باعث به وجود آمدن آمار و ارقام گول زننده و منحرف‌کننده شد. یعنی گفتند همه باید در شاد احراز هویت شوند و دانش آموزان و معلم‌ها وارد شدند، در این حالت وزیر و مسئولین آموزش‌وپرورش با خود گفتند خب مثلاً ۸۰ در صد از شاد استفاده می‌کنند. این استفاده نبود، این تنها ورود بود. حتی در همان آمار هم بنا به گفته خودشان ۲۰ تا ۳۰ درصد حتی احراز هویت هم نشده بودند و تا الان هم نشدند. حالا یا اینترنت ندارند، یا گوشی ندارند یا اصلاً سواد رسانه‌ای دیجیتال برای ورود ندارند. هر چه که هست همچنان حدود ۲۰ در صد دانش آموزان حتی وارد این فضا نشده‌اند. از این ۷۰ تا ۸۰ درصدی که وارد شدند نیز حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد فقط احراز هویت شده‌اند یعنی فعال نیستند. از آن ۳۰ تا ۴۰ درصدی که باقی می‌ماند نیز تنها ۲۰ درصد نسبتاً فعال هستند و ۲۰ درصد هم فعالیت بیشتری نسبت به این‌ها دارند. من خودم معلم هستم و ۱۰ تا کلاس دارم و دریکی از سامانه‌های خصوصی که حالا نمی‌خواهم نام ببرم و امکانات خوبی دارد کلاس‌هایم را برگزار می‌کنم بعد به دانش‌آموزانم می‌گویم برای این‌که شاد بدون استفاده نباشد، تکالیف خود را آنجا بفرستید. خب من ۵۰۰ تا دانش‌آموز دارم هرکدام در حد یک تکلیف هم بفرستند آمار داده‌های وزارتخانه بالا می‌رود و می‌گویند این‌همه در شاد حضور پیدا کردند و در آمار است که چند میلیارد پست گذاشته شده است. این‌ها گول زننده است. مثلاً من به دانش‌آموزانم می‌گویم هرکدام یک تکلیف بگذارید، یک فایل صوتی بگذارید، یک پی دی اف و یک ورد بگذارید. این حداکثر استفاده‌ای است که از شاد می‌شود. درنتیجه از کیفیت و کاری که شاید وزیر و مدیران ارشد وزارتخانه فکر می‌کنند پشت این آمار و ارقام نهفته است خبری نیست. ببینید ما در وزارتخانه بیش از ۳۱ اداره کل و بیش از ۷۰۰ منطقه آموزشی داریم، دوسوم نیروهای آموزش‌وپرورش نیروهای پشتیبانی هستند یعنی به ازای هر ۳ معلم، ۲ نیروی اداری داریم. این‌ها از واقعیت‌های مدارس بسیار فاصله دارند. هر چه از این هرم بالاتر می‌رویم، هم فاصله‌ها زیادتر می‌شود و هم تصورات غیرواقعی‌تر. از همان گزارش اولیه‌ای که از مدرسه به منطقه ارسال می‌شود صحنه‌سازی و سندسازی غیرواقعی شکل می‌گیرد تا اداره و ازآنجا به اداره کل و از اداره کل به وزارتخانه و ازآنجا نیز به وزیر. به وزیر که می‌رسد تصویر بسیار سفید است و هر چه پایین‌تر می‌آید تصویر سیاه است. گزارش سازی‌ها بر اساس چارچوب‌های خشک، فنی، بدون کمترین ارتباط با واقعیت‌های کف مدرسه و ارتباط دانش‌آموز با معلم است. ببینید آموزش‌وپرورش و فرآیند تعلیم و تربیت در ارتباط معلم و دانش‌آموز شکل می‌گیرد. ما باید ببینیم آنجا چه اتفاقی می‌افتد و واقعیت این است که در آنجا خیلی شاد نتوانسته کمک کند تا اتفاق خوبی بیفتد.»

آموزش‌وپرورش بستر و آمادگی لازم برای آموزش آنلاین ندارد
سخنگوی سازمان معلمان بر این باور است آموزش‌وپرورش ما به دلایلی نه‌تنها بستر و آمادگی آموزش آنلاین را ندارد اصلاً شرایط ایجاد یک نظام آموزشی پویا، پرتحرک، خلاق و کارآمد را ندارد و تنها با تغییر مدیریت می‌توان به‌صورت جدی در بحث آموزش آنلاین به توفیقاتی دست پیدا کرد: «اولا امر آموزش و تعلیم و تربیت امر ساختاری، متمرکز، دستوری و بخشنامه‌ای نیست. بلکه یک امر کاملاً متنوع، متصل و متکی بر خلاقیت‌های مدارس، معلمان و مدیران است. تعلیم و تربیت یعنی مدیر مدرسه، معلم، فضای مدرسه و خلاقیت‌های کلاس و نوآوری‌های ارتباط بین معلم و دانش‌آموز. درنتیجه چنانچه این مسائل در آموزش‌وپرورش دیده نشود یعنی هرم معکوس باشد، هر چه قدر وزیر با معاونین خود جلسه بگذارد و فکر کنند می‌توانند برای یک کشور ۸۰ میلیونی با ۱۵ میلیون دانش‌آموز که ۳۰ میلیون والدین دارند و ۱ میلیون فرهنگی و مجموع اش ۴۶ میلیون نفر می‌شود، دستوری را صادر کنند که موبه‌مو تا دل خانه‌ها و مدارس اجرا شود و کیفیت آموزش را هم بالا می‌برد، باید گفت این‌گونه نیست. اتفاقاً برعکس مانع نوآوری‌ها و خلاقیت‌ها می‌شود. لذا ما به خاطر ساختار متمرکز، فرسوده، گسترده، تنبل، سنگین و حجیم آموزش‌وپرورش آمادگی یک کار بزرگ، اساسی، حساس و تخصصی و مدرن تحت عنوان آموزش غیرحضوری را نداشتیم و بسیار ناتوان بودیم و این امر کاملاً هم ثابت شد.
اکنون نیز بعد از تجربه بیش از یک‌سال ثابت شده است که این ساختار و سیستم توان چنین کارهایی و کارهای مشابه آموزش آنلاین را نخواهد داشت. ما برای این کار نیاز به مدیریت متفاوت داریم. حالا که کرونا این تلنگر را زد و هزینه‌هایی را به ما تحمیل کرد حداقل از دل این تحمیل یک فرصت بسازیم و امکانی را به وجود بیاوریم و آن‌هم این‌که آموزش غیرحضوری و مجازی را به‌عنوان آموزش مکمل برای نظام آموزشی خودمان حفظ کنیم.
راهکار هم این است که وزارتخانه فقط پشتیبانی و نظارت کند و بگوید مدارس هر خلاقیتی دوست دارند به خرج بدهند تا آموزش غیرحضوری را در کنار آموزش حضوری حتی در شرایط عادی داشته باشیم. به‌عنوان مثال معلم مریض می‌شود، برف می‌بارد یا آلودگی هوا داریم، در این شرایط دیگر آموزش تعطیل نمی‌شود یا مثلاً کلاس تقویتی و جبرانی می‌خواهد برگزار شود و دانش‌آموز به هر دلیلی امکان حضور ندارد، معلم بتواند علاوه بر کلاس حضوری کلاس مجازی هم داشته باشد.
ما می‌توانیم به‌موازات آموزش حضوری و سنتی و آموزش متمرکز فیزیک محور، آموزش غیرحضوری متکی بر تکنولوژی و نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای ارتباطی نیز داشته باشیم.»

والدین دانش آموزان ناراضی‌ترین گروه از آموزش مجازی
این کارشناس آموزش‌وپرورش ناراضی‌ترین گروه از آموزش مجازی را والدین می‌داند و در این خصوص عنوان می‌دارد: «آموزش‌وپرورش باید می‌دانست در آموزش مجازی خانه، مدرسه اول شده است. خب در این شرایط مدیریت همه‌کاره‌ای دانش‌آموز با پدر و مادر است. آموزش‌وپرورش در این زمینه باید با صداوسیما همکاری می‌کرد، باید شبکه شاد را برای والدین فعال می‌کرد و آن‌ها را لحظه‌به‌لحظه آموزش می‌داد تا بتوانند شرایط را به‌خوبی مدیریت کنند. اکنون ناراضی‌ترین گروه از آموزش مجازی والدین هستند چراکه هم خسته شده‌اند، هم ناتوان بودند و هم دانش و مهارت لازم را نداشتند به همین دلیل روزشماری می‌کنند آموزش مجازی تمام شود. زیرا واقعاً کم آورده‌اند. ازطرفی درست است والدین در این مدت متوجه اهمیت کار معلم شدند و فهمیدند مدیریت یک فرزند و دو فرزند در خانه چه قدر سخت است، لذا قدر عرضه و ارزش کار معلمی که ۳۰ تا ۴۰ دانش‌آموز را در کلاس مدیریت می‌کند دانستند اما در مقابل نتوانستند مکمل خوبی برای کادر اجرایی مدارس و معلم‌ها باشند. اگر آموزش والدین از همان اسفند ۹۸ جدی گرفته می‌شد حتی می‌توانست تبعات مثبت و ثمراتی داشته باشد که والدین برای همیشه دانش و مهارت و نگرششان در راستای نقش مکمل افزایش پیدا کند.»

دانش آموزان مناطق محروم، فراموش‌شدگان آموزش غیرحضوری
داوری غم‌انگیزترین بخش آموزش غیرحضوری را محروم شدن دانش آموزان مناطق محروم، حاشیه‌نشین و برآمده از دل خانواده‌های فقیر می‌داند و با اظهار امیدواری برای حضوری بودن کلاس‌ها در سال تحصیلی آینده بیان می‌دارد: «امیدواریم سال‌های تحصیلی آینده در هر شرایطی حضوری باشد. زیرا چنانچه آموزش غیرحضوری ادامه پیدا کند بیشترین آسیب را مناطق محروم و خانواده‌ای محروم می‌بینند و از آرزوی اصلی که تحقق عدالت آموزشی بوده است روزبه‌روز فاصله می‌گیریم. فارغ از کیفیت آموزشی، حداقل‌ها باید برای این محرومان فراهم شود. همین ۲۰ تا ۳۰ درصدی که می‌گوئیم دسترسی ندارند و وارد شاد نشدند همین گروه هستند والا دانش آموزان تهرانی که از همان اسفند ۹۸ موبایل و تبلت و لپ‌تاپشان را داشتند و مدارس هم ارتباطشان را برقرار کردند. یا دانش آموزان غیرانتفاعی که مشکلی ندارند. مشکل اصلی این ۲۰ در صد پایین است. فاصله گرفتن این گروه از آموزش تبعات خود را در آسیب‌های اجتماعی و سایر ابعاد آسیب‌ها نشان می‌دهد. ما با آن حداقل‌های آموزشی که سابقا داشتیم، با آن آسیب‌ها مواجه بودیم، اکنون‌که همان حداقل‌ها را هم نداریم چه خواهد شد؟»

آیا تربیت و سلامت را به یک اندازه فریاد کردیم؟
وی در پاسخ به این پرسش که آموزش‌وپرورش در یک‌سال گذشته برای ۲۰ تا ۳۰ درصد دانش آموزان فاقد دسترسی به آموزش مجازی چه می‌توانست بکند، می‌گوید: «آموزش‌وپرورش در بعد مدیریتی آمار داشت یعنی می‌دانست این تعداد دانش‌آموز وجود دارد. باید مدارس را الزام می‌کرد بروید این دانش‌آموزتان را پیدا کنید و رهایش نکنید. می‌توانست طرح‌هایی بگذارد، مثل طرح پشتیبان که هر دانش‌آموز حاضر یک دانش‌آموز غایب را حمایت کند. می‌توانست دستگاه‌ها و نهادهای دیگر را به کمک بگیرد. ما حتی دستگاه‌های غیردولتی داریم که توانایی زیادی در حمایت و مدیریت بحران‌ها دارند. آموزش‌وپرورش همچنین می‌توانست از ظرفیت‌های نهادهای مدنی، پایگاه‌های مذهبی و مردمی استفاده کند و آن‌ها را بسیج کند. اما گویا زمانی که سیل می‌آید چون ما فاجعه را درک می‌کنیم به کمک می‌رویم اما کرونا که می‌آید و ۳۰ در صد دانش آموزان از آموزش محروم می‌شوند کاری نمی‌کنیم. آیا این بدتر از آن سیل و زلزله نیست؟ این بحران درک نشد. آموزش‌وپرورش باید فریاد سیل و زلزله‌ای می‌بود که برای آموزش ما پیش‌آمده چراکه شاید حتی دستگاه‌های دیگر عمق این فاجعه را متوجه نمی‌شدند. آموزش‌وپرورش باید فریاد می‌زد که یک‌سال است ۳۰ در صد دانش آموزان محروم هستند و اصلاً ارتباطشان قطع است و از حداقل‌ها هم برخوردار نیستند. آن‌وقت حتماً سیل حرکت‌ها و کمک‌های مادی و غیرمادی به سمت آموزش‌وپرورش می‌آمد. آموزش و پرورش در هیئت دولت باید فریاد می‌زد. همین‌طور که وزیر بهداشت فریاد سلامت می‌زد، وزیر آموزش‌وپرورش نیز باید فریاد آموزش و تربیت سر می‌داد. در نظرخواهی که انجام شده بود این‌طور گفته بودند که بعد از سلامت بزرگ‌ترین دغدغه جامعه آموزش و تربیت است. آیا ما تربیت و سلامت را به یک اندازه فریاد کردیم؟ فکر می‌کنید تعداد کشته‌شده‌های از کرونا بیشتر است یا تعداد کشته‌های شده‌های ناشی از ترک تحصیل که روح و روان و ذهنشان کشته شده است؟ این فاجعه عمیق‌تر از فاجعه بخش سلامت است. منتها آن به چشم می‌آید، چراکه طرف می‌میرد و می‌بریم تشییع‌جنازه‌اش می‌کنیم اما این کودک نمرده است، مدرسه نرفته و به‌جایش رفته پشت چراغ‌قرمز و گدایی کرده است. این مرگ وحشتناک‌تر است یا آن مرگ؟ مگر الان وزیر بهداشت فریاد نمی‌زند و از دولت گلایه و انتقاد نمی‌کند که دستگاه‌های مختلف همراه نبودند؟ خب وزیر آموزش‌وپرورش هم فریاد می‌زد و گله می‌کرد. اصلاً فلسفه دولت چیست؟ فلسفه دولت این است که دستگاه‌های مختلف مکمل هم باشند. در خصوص آموزش‌وپرورش برای دستگاه‌های دیگر اعم از وزارت کشور، وزارت بهداشت و وزارت ارتباطات وظیفه تعریف شده است و این‌ها قانونا وظیفه دارند به این وزارتخانه کمک کنند اما وزیر این مطالبه را نکرده است. متأسفانه ضعیف عمل کردند. خود شخص رئیس‌جمهور نیز نسبت به بحث تربیت ضعیف عمل کردند. ایشان باید هشدار می‌دادند که این کمتر از کرونا نیست. آن بچه محروم و مظلومی که یک‌سال از آموزش محروم شده است به‌اندازه ۵ سال آسیب‌های اجتماعی بهش وارد می‌شود و ۵ سال طول می‌کشد تا این یک‌سال خلاء را جبران کند.»
وی در رابطه با سامانه‌های خصوصی آموزش آنلاین که در حال حاضر و در مواجهه با ناکارآمدی شبکه شاد در بحث آموزش، برخی مدارس و معلم‌ها از آن استفاده می‌کنند عنوان می‌دارد: «سامانه‌های خصوصی واقعاً هزینه‌های زیادی ندارند. چنانچه بخواهیم بخش خصوصی را حمایت کنیم اینجا جای آن است. بگذاریم بیایند و کمک کنند. هم اشتغال ایجاد می‌شود و هم کیفیت بالا می‌رود. آموزش‌وپرورش اگر توانش را ندارد به مدارس بگوید اشکال ندارد شما از توان فنی و نرم‌افزاری بخش‌های خصوصی استفاده کنید. حتی مدارس با یک‌چهارم هزینه‌ای که آموزش‌وپرورش برای شاد مصرف کرد، می‌توانستند کیفیت آموزش مجازی را بالا ببرند و آن‌وقت این‌همه آمار و ارقام و شعار نیز لازم نبود.»