دریافت از: سارا منظری
«اعتیاد مادر و پدرش، سلامت قلب او را پیش از تولد به یغما برده و اکنون نیز مواد مخدر وارد بدن او شده است./حال کودک آنقدر بد بود که هنگام گرفتن یک رگ عمقی از سینه اش برای اتصال سرم، دو بار ایست قلبی کرد و پس از انجام عملیات احیا دوباره به زندگی باز گشت.»
به گزارش ایلنا ،عرشیا ۴ ماه است که به این دنیا آمده و در این ۴ ماه سابقه یکبار اور دوز (مصرف بیش از حد مواد مخدر) کردن و ۲ بار ایست قلبی را دارد و اکنون نیز در یکی از بیمارستانهای تهران بستری است.
عرشیا تنها کودک آن بیمارستان است که همراه ندارد و هر از گاهی که اشکی میریزد و ناله ای میکند بهیاران بیمارستان و یا همراهان دیگر بیماران از سر دلسوزی کنار تختش میآیند سعی میکنند که دستی به سر رویش بکشند. اعتیاد مادر و پدرش، سلامت قلب او را پیش از تولد به یغما برده و اکنون نیز مواد مخدر وارد بدن او شده است.
یکی از پرسنل بیمارستان به خبرنگار ایلنا میگوید: «خالهی عرشیا او را به بیمارستان آورد و گفت مادر عرشیا برای خرید شیر از خانه خارج شده و هنگامی که بازگشته حال نوزاد خوب نبوده و آنها احتمال می دهند که پدر بزرگش به او ماده مخدری داده باشد، خاله اش هم با وخیم تر شدن وضعیت عرشیا، پس از گذشت دو روز، او را به بیمارستان می آورد. حال کودک آنقدر بد بود که هنگام گرفتن یک رگ عمقی از سینه اش برای اتصال سرم، دو بار ایست قلبی کرد و پس از انجام عملیات احیا دوباره به زندگی بازگشت.»
وی در مورد اینکه آیا بیمارستان این مورد را به عنوان کودک آزاری گزارش داده است یا خیر گفت: «اطلاعی ندارم زیرا کودک در بخش های مختلفی مثل ICU و اتاق عمل بستری بوده و ممکن است یکی از این بخش ها گزارش داده باشند.»
مورد مشابهی نیز چند ماه پیش در بیمارستان دیگری رخ داده بود، یاسین سه ماهه نیز همین اتفاق برایش پیش آمد؛ اما نکته جالب این است که وقتی پرونده عرشیا را نگاه کردم متوجه شدم هردو آنها در یک محله و در یک خیابان زندگی میکنند.
عرشیا را به بهزیستی نمیدهم
خانه عرشیا را در یکی از کوچه پس کوچههای جنوب شهر پیدا میکنیم، خانه قدیمی، کوچک و حیاط دار است سه اتاق در مجاورت حیاط قرار دارند و سه اتاق هم در طبقه دوم.
در خانه باز است. وارد حیاط کوچک خانه میشویم و مادر و پدر عرشیا را صدا میکنیم. بوی دود تندی همه خانه را فرا گرفته، زنی از یکی از اتاقها بیرون میآید و اشاره میکند که خانواده عرشیا در اتاق کناری زندگی میکنند.
بعد از چند بار به در کوبیدن و صدا زدن، صدای فریاد مردی از داخل اتاق به گوش میرسد. بالاخره زنی از اتاق بیرون میآید که خودش را مادر عرشیا معرفی میکند.
از او میپرسیم که مرد داخل اتاق پدر عرشیا است که به ما پاسخ منفی میدهد. از مادر عرشیا دلیل بیماری فرزندش را میپرسیم پاسخ میدهد که بیماری قلبی دارد.
زن همسایه که فرزند نوزادی را به بغل گرفته به او میپرد که «دروغ نگو»، مادر عرشیا هم سریع میان حرفش میپرد «به خدا دروغ نمی گویم، بیماری قلبی دارد.»
صدای گریهٔ نوزادی از داخل اتاق به گوش میرسد. مادر عرشیا داخل میرود و با نوزادی در آغوش بر میگردد و در مقابل نگاه متعجب ما میگوید که این کودک فرزند خواهرش است و آنها هم همینجا در این اتاق با هم زندگی میکنند. توضیح میدهد که در این خانه ۴ خانواده زندگی میکنند و طبقه بالا هم برای صاحب خانه است.
ادامه میدهد که خواهرش رفته تا برای مرخص کردن عرشیا پول قرض کند، چند دقیقه بعد دوباره حرفش را عوض میکند و میگوید که قلب عرشیا باید عمل شود و یک خیریه همه هزینهها را تقبل کرده است.
از دخترش میگوید که پنج سال دارد و در شهرستان پیش پدر بزرگش زندگی میکند و گفته نمیخواهد به این خانه برگردد.
ما هم به روی او نمیآوریم که میدانیم کودک دیگرش را بهزیستی گرفته، اما از او میپرسیم که نمیخواهد عرشیا را به بهزیستی بدهد که پاسخ میدهد: «نه، می خواهم پیش خودم بماند.»
خانه عرشیا را با نگرانی برای دو نوزاد دیگری که در آنجا زندگی میکنند و با سرگیجه ای که از شدت بوی دود گرفتهایم، ترک میکنیم و آرزو میکنیم که کاش عرشیا دوباره به خانه ای با این وضعیت باز نگردد.
اصل بر اعتماد به خانواده است
چگونگی پیگیری این ماجرا از مسیر قانونی را از «مظفر الوندی» دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک وزارت دادگستری میپرسیم، او پاسخ میدهد که: «قانونی نداریم که بیمارستان را موظف کند که موارد کودک آزاری را گزارش کنند، اما به صورت عرف معمولا به نیروی انتظامی یا مرجع قضایی اطلاع داده می شود و دادستان می تواند به عنوان مدعی العموم این مساله را پیگیری کند و پس از طی این مراحل اگر قوه قضاییه تشخیص دهد بهزیستی سرپرستی کودک را بر عهده می گیرد. البته به نظر من در موارد کودک آزاری بیش از مباحث حقوقی مباحث فرهنگی اهمیت دارد.»
از او در مورد لزوم حضور مرجعی قانونی در بیمارستانها سوال میکنیم: «این مساله که در هر بیمارستانی نماینده ای از پزشکی قانونی یا قوه قضاییه برای رسیدگی به موارد کودک آزاری حضور داشته باشد عملی نیست و موارد کودک آزاری هم آنقدر زیاد نیست که چنین نیازی باشد. اما قوه قضاییه، نیروی انتظامی و پزشکی قانونی در صدد برگزاری جلساتی هستند که راهکاری برای این گونه مسائل پیدا کنند.»
وی در پاسخ به اینکه برخی از خانوادهها که سرپرستی فرزندشان به بهزیستی واگذار شده پس از مدتی که هزینههای کودک کاهش یافت بر اساس حکم قضایی او را از بهزیستی میگیرند و به سر کار میفرستند، گفت: اصل بر اعتماد بر خانوادههاست. ممکن است خانواد ای متنبه شود و صلاحیت نگهداری از فرزند را پیدا کند، البته اگر آثار عدم صلاحیت همچنان در آنها وجود داشته باشد قوه قضاییه این اجازه را به آنها نمیدهد، به هر حال هیچ کس بهتر از والدین کودک، برای نگهداری از او نیست.
در قانون جدید حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست نیز جنبههای جزایی بیشتر شده و ممکن است که تا حدودی موارد سو استفاده از کودکان را کاهش دهد.»
سرنوشت عرشیا
عرشیا قرار است که تا چند روز آینده برای آزمایشهای قلبی به بیمارستان دیگری منتقل شود و اگر مشکل حادی نداشته باشد مرخص شود، او از فرایندهای قانونی خبر ندارد و نمیداند که از این به بعد خانهاش شیرخوارگاه خواهد بود و یا دوباره پیش مادر و پدر باز میگردد.
او هنوز نمیداند که اعتیاد و فقر و کار کودک چیست اما از چشمهایش پیداست که در ۴ ماهگی معنای تنهایی و بی پناهی را به خوبی فهمیده است. توانا01 تیر ماه
آخرین دیدگاهها