درباره کودک همسری و بیتوجهی به تبعات آن
تیر ۲۲, ۱۴۰۰
کودک همسری پدیدهای است که ریشه در عقب افتادگی فرهنگی و اقتصادی مناطق محروم دارد، کودک همسری در فرهنگی رخ میدهد که دختر سربار خانواده شناخته میشود و باید هرچه زودتر روانه خانه شوهر شود تا مسئولیتاش را دیگری به عهده بگیرد. در واقع کودک همسری چیزی جز فروش و معامله دختربچگان زیر نام ازدواج نیست و تنها تباهی زندگی و به خطر انداختن سلامتی دختربچههاست. حکومت هم نه تنها قدمی در راه منع ازدواج کودکان برنداشته و نمیدارد بلکه با اعطای وام ازدواج این جنایت را در حق دختربچهها به طور رسمی نیز تایید میکند……
ازدواج کودکان به لحاظ جسمی روانی و اجتماعی پیامدهای منفی و غیرقابل جبرانی دارد. در شرایط فرهنگی که ازدواج کودکان در آن مقبولیت دارد، کودکان بلافاصله بعد از ازدواج تحت فشار برای بچهدار شدن قرار دارند و در شمار قابل توجهی در یکسال اول بعد از ازدواج بارداری و زایمان اتفاق می افتد که خود تهدید کننده سلامت مادر است. کودکان زیر ۱۸ سال چون هنوز رشد استخوانی و رشد دستگاه تولید مثل شان کامل نشده، بارداری شان سخت، طولانی و پرعارضه خواهد بود و ممکن است دچار مشکلاتی مثل خونریزی عفونت و افزایش احتمال مرگ و میر شوند. بچه های متولد شده هم ممکن است دچار مشکلاتی مثل وزن پایین و سوءتغذیه و توقف رشد شوند. از لحاظ روانی هم اضطراب افسردگی، و خودکشی و تحت خشونت خانگی قرار گرفتن، می تواند از تبعات ازدواج زودهنگام باشد. به لحاظ اجتماعی هم ایفای نقش هایی به کودک تحمیل می شود که برای آن آمادگی ندارد و از تحصیل و کسب مهارت باز می مانند.
موافقان کودک-همسری نگاه و فکرشان درباره ازدواج کودکان سنتی است. آنها چون در میان اطرافیان نمونه هایی از زنان را سراغ دارند که در کودکی ازدواج کرده اند و الان “سالم” هستند، بنابراین تبعات جسمی، روانی واجتماعی ازدواج را نمی پذیرند. چنین تفکر و نگاه و استدلالی مردود است، چون مشخص است که در هر جمعیتی که در معرض یک خطر قرار می گیرند، همه دچار آسیب نمی شوند و بسیاری سالم می مانند، اما از آنجا که سلامت و جان و حقوق انسان ها اهمیت دارد، لازم است از قرار گرفتن آنها در شرایط پرخطر اجتناب و بدینوسیله از آنها محافظت شود. علاوه بر این برخی از مسؤولان یا صاحبان قدرت به آموزه های مذهبی درمورد تعجیل در ازدواج متوسل می شوند؛ در حالیکه اگر ازدواج متضمن آسیبی به کودکان باشد با رجوع به همان آموزه های مذهبی قابل دفاع نیست. در نظر نمی گیرند که در زمانه حاضر با پیشرفت های علمی به خصوص در حوزه پیشگیری و بهداشت و نیز التزام به رعایت حقوق کودک، ازدواج کودکان یک تهدید برای سلامت آنها است و مستلزم نادیده گرفتن حقوق انسانی کودکان است و از این رو باید منع شود.
به خاطر سیاست جمعیتی جدید، نگاه کمّی به موضوع شکل گرفته، و ازدواج در سنین پایین راه حلی برای افزایش فرزندآوری در نظر گرفته می شود و خطرات چنین راه حلی کم اهمیت تلقی می شود. به علاوه، زنان به عنوان ابزار تولید مثل دیده می شوند که از اولین زمان ممکن باید شروع به فرزندآوری کنند. متاسفانه با تغییر سیاست جمعیتی، وزارت بهداشت بارداری زیر ۱۸ سال را از شمول بارداری های پرخطر خارج کرده است و هیچ برنامه و آموزشی برای منع بارداری های زیر ۱۸ سال وجود ندارد و وسایل پیشگیری از بارداری در اختیار این گروه قرار داده نمی شود. این گونه است که دختربچه ای در استان سیستان و بلوچستان جانش را در اثر این نادیده گرفتن ها و بی توجهی ها از دست می دهد و دختربچه های دیگر نیز در معرض چنین خطری قرار دارند.
کودک همسری یک مسأله با ریشههای اقتصادی و فرهنگی است. پدیده ای است که درمناطق محروم و کمتر برخوردار بیشتر اتفاق میافتد. در مناطقی که امکان تحصیل برای کودکان بویژه دختران وجود ندارد و حتی اگر امکان تحصیل باشد، آینده شغلی دختران مبهم و تاریک است، کودک همسری محتمل تر است. وقتی بر منطقه ای فقر حاکم باشد، معامله کودک توسط خانواده زیر نام ازدواج امکان پذیر می شود، چنانکه بسیاری از این ازدواجها در واقع فروش کودک هستند. علاوه بر این باید به عوامل فرهنگی اشاره کرد که بیشتر این ازدواج ها دراجتماعات منزوی و بسته از نظر فرهنگی اتفاق می افتد.کودک همسری در فرهنگی رخ میدهد که در آن دختر به عنوان سربار خانواده شناخته می شود که هرچه زودتر باید روانه خانه شوهرش کرد و مسؤولیتش را به دیگری سپرد. وقتی تلاش مؤثری برای رفع این عوامل نمی شود، کودک-همسری همچنان زندگی کودکان را تباه خواهد کرد. علاوه بر این عوامل دیگری مثل اجازه ازدواج توسط دادگاه یا اعطای وام ازدواج ازعوامل تسهیل کننده کودک-همسری هستند و نشان می دهند که ازدواج کودکان به طور رسمی امری پذیرفته شده و مورد تأیید است.
تصویب قوانین برای منع ازدواج کودکان، اولین قدم برای مقابله با پدیده کودک همسری و صیانت از حقوق کودک است و یک اقدام ضروری است. اما بدیهی است پدیدهای که ریشههای اقتصادی و فرهنگی دارد، صرفاً با قانون محو نمی شود و لازم است عوامل پدید آورنده اش اصلاح شوند. محرومیت زدایی و رفع فقر در کنار اقدامات فرهنگی مثل فراهم کردن امکانات آموزشی در مناطق محروم و حمایت از تحصیل کودکان با اعطای کمک هزینه تحصیل به خانواده ها می تواند تا حدودی به رفع این مشکل کمک کند.
ایسنا – سیمین کاظمی
آخرین دیدگاهها