نوجوانان ۱۲ تا ۱۴ساله مشتری «کمیکال» در ایران
۰۹ شهريور ۱۴۰۰
روزنامه شرق در گزارشی از دست به دست شدن ماده مخدر جدیدی به نام «کمیکال» یا شیمیایی بین نوجوانان خبر داده و نوشته یک تفاوت اساسی آن با سایر مخدرها، مصرفکنندگان ۱۲ تا ۱۴ ساله آن هستند. این ماده مخدر در پارکها راحت پیدا میشود.
روزنامه شرق در گزارشی از دست به دست شدن ماده مخدر جدیدی به نام «کمیکال» یا شیمیایی بین نوجوانان خبر داده و نوشته یک تفاوت اساسی آن با سایر مخدرها، مصرفکنندگان ۱۲ تا ۱۴ ساله آن هستند. این ماده مخدر در پارکها راحت پیدا میشود.
در بخشی از این گزارش آمده:
* «اعتیاد نداره» جملهای که بعضی از مصرفکنندگان مواد مخدر میگویند؛ حتی برای فروش شیشه و هروئین. این جمله تا چند وقت پیش برای فروش ماریجوانا به کار میرفت، اما امروز برای فروش ماده جدیدی به اسم «کمیکال» یا شیمیایی. به مصرفکننده این ماده هم شیمیاییکش گفته میشود. مادهای که یک تفاوت اساسی با سایر مواد مخدر پیدا کرده است؛ آنهم اینکه مصرف آن بین بزرگسالان کمتر دیده میشود و بین مصرفکنندگانش نوجوانان ۱۲ و ۱۴ساله هم وجود دارد.
* درباره ترکیبات کمیکال نظریات مختلفی وجود دارد. برخی آن را «ماریجوانای صنعتی» نامیدهاند. گفته میشود این مخدر از دل آزمایشگاه بیرون میآید و ترکیب ماریجوانای سنتی و چند ماده شیمیایی دیگر است. همین مسئله باعث قدرتمندترشدن و خطرناکشدن این ماده میشود.
* کمیکال صنعتی است و عوارض خیلی سختی دارد. برای ترک این ماده حتما باید از مشاور حرفهای کمک گرفت و به کمپ رفت. کمیکال مثل آبخوردن توی پارکها پیدا میشود. اکثر کسانی که کمیکال مصرف میکنند، فکر میکنند کمیکال و گل شبیه هم هستند که این اشتباه است
* مسعود؛ یکی نوجوانان که یک بار کمیکال مصرف کرده تجربه مصرفش را «تجربه نزدیک به مرگ» توصیف میکند و میگوید: «چند سال پیش، وقتی ۲۰ساله و دانشجو بودم، یک روز عصر بعد از دانشگاه، حوالی ساعت پنج، شش عصر، داخل ماشین کمیکال رول کردم و تا توانستم کشیدم. سِر بودم و هیچ چیزی حس نمیکردم. همه چیز را تار میدیدم و صدای موزیک را از هندزفری با حالتی خاص میشنیدم. بعد فقط صدای تپش نامنظم قلبم را میشنیدم. از همه بدتر افکار و خاطرات گرفتهام بود که در صدم ثانیه از ذهنم رد میشدند. دیگر کمکم داشت بوی مرگ بهم میخورد که یکهو حالت تهوع وحشتناکی به من دست داد و بعدش خوابم برد. وقتی بیدار شدم، ضعف بدنی شدیدی داشتم. به گوشی نگاه کردم دید ساعت چهار صبح است و چندین تماس از مادرم و فامیل و چندین شماره ناشناس داشتم».
آخرین دیدگاهها