«ایستادن برای حقوق کودکان»/ حامد فرمند

۲۹ آبان ۱۴۰۲  هرانا

«ایستادن برای حقوق کودکان»/ حامد فرمند

ماهنامه خط صلح – از سال ۱۳۳۸ و تصویب اعلامیه‌ی جهانی حقوق کودک، ۲۹ آبان (۲۰ نوامبر)، به عنوان روز جهانی کودک نام‌گذاری شد. در همین روز در سال ۱۳۶۸ نیز پیمان‌نامه‌ی جهانی حقوق کودک تصویب شد. این روز، فرصتی برای یادآوری حقوق کودکان است. آژانس کودکان سازمان ملل (یونیسف) این روز را به عنوان روز عمل برای و توسط کودکان معرفی می‌کند. شعار امسال یونیسف برای روز جهانی کودک، «ایستادن برای حقوق کودکان» است.

وبسایت یونسیف در صفحه‌ای که به روز جهانی کودکان در سال ۲۰۲۳ اختصاص داده است، در راستای تشریح «عمل برای و توسط کودکان»، به نمونه‌هایی از اقدام کودکان برای رساندن صدای خودشان و فعالیت برای احقاق حقوق‌شان اشاره کرده است. نمونه‌هایی از زامبیا، تانزانیا، فرانسه، نیجریه، تاجیکستان و عراق، تنوع تلاش و مشارکت کودکان در فعالیت‌های مدنی و تصمیم‌گیری را نشان می‌دهند. اما چنان‌چه انتظار می‌رفت، در این صفحه، جای کودکان ایرانی که یک سال گذشته با بلندترین صدای ممکن خواسته‌ها و حقوق‌شان را فریاد زدند، خالی است. اگر به دلیل روابط سیاسی حاکم بر نهادهای مرتبط با سازمان ملل، انتظاری نمی‌توان از سازمان یونیسف برای انعکاس صدای کودکان ایرانی در صفحه‌ی خودش داشته باشیم، ما، شهروندان، نهادهای مدنی، سیاسی و رسانه‌های فارسی زبان چه اندازه توانستیم صدای این کودکان را منعکس کنیم و چه اندازه موفق بودیم تا تریبون امن و پایداری را در اختیار آن‌ها قرار دهیم؟ این سوالی است که بیش از یک سال پس از خیزش «زن،‌ زندگی، آزادی»، هم‌چنان پابرجاست. تشریح این که چرا باور دارم ما نه تنها در انعکاس صدای کودکان، که حتی در شنیدن آن هم موفق نبودیم، فرصت مجزایی می‌طلبد. خلاصه‌ی آن به تعریف مشارکت و شنیده شدن کودکان بازمی‌گردد که در ماده‌ی ۱۲ پیمان‌نامه‌ی حقوق کودکان و نظریه‌ی تفسیری شماره‌ی ۱۲ کمیته‌ی حقوق کودکان سازمان ملل باز می‌گردد. اما جا دارد تا در این یادداشت، به رفتار و واکنش‌مان نسبت به «دیگر» کودکان اشاره کنم؛ واکنشی که گاه با روح خیزش «زن، زندگی، آزادی» فاصله‌ی عمیقی پیدا می‌کند. طی ماه‌های گذشته موج جدید «دیگری/افغانستانی هراسی» به شکل‌های مختلف در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی فارسی زبان در حال بازنشر است. این موج، که گاه با «آمار و داده‌های علمی» و گاهی با «مشاهدات» پیوند می‌خورد، به نقض حقوق و تهدید جان و سلامت کودکان افغانستانی و «غیر ایرانی» منجر شده است و می‌شود. اخبار ضرب و شتم شهروندان افغانستان یا خبر تخلیه‌ی خانه‌هایی که توسط افغانستانی‌ها اجاره شده، نمونه‌های عیان شده از این شکل از نژادپرستی و خشونت علیه کودکان است. البته چنان‌چه اشاره کردم، این موج، آخرین نمونه از رفتار نژادپرستانه‌ی ما در برابر شهروندان افغانستانی است. طی روزهای اخیر نیز برخی رسانه‌ها عامدانه یا از سر بی‌توجهی، با کنار هم گذاشتن شواهد یا بازنشر حدس و گمان، از همان دقایق اولیه‌ی بعد از انتشار خبر قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش، وحیده محمدی‌فر، قاتل آن‌ها را «افغانستانی» معرفی کردند. دوباره این سوال قابل طرح است که در نبود برنامه‌ی جامع حمایت از پناهجویان از سوی حکومت و نفرت‌پراکنی عامدانه از سوی نهادهای حکومتی یا وابسته به آن‌ها، ما، شهروندان، نهادهای مدنی، سیاسی و رسانه‌های فارسی زبان چه طور توانستیم و می‌توانیم برای احقاق حقوق تمام کودکان بایستیم؟

اما امسال در حالی به استقبال روز جهانی کودک می‌رویم که صدها کودک فلسطینی در غزه جان خود را از دست داده‌اند، کودکانی که یا جانشان به حساب نمی‌آید یا طرفین دعوا مرگشان را به دیگری نسبت می‌دهند و از زیر بار مسئولیت حفاظت از جان آن‌ها شانه خالی می‌کنند. در این شرایط، چشم‌اندازی هم برای توقف قتل کودکان دیده نمی‌شود. از سویی دیگر، همچنان ده‌ها کودک اسرائیلی که در حمله‌ی ۱۵ مهر حماس به شهرک‌های اسرائیلی نشین ربوده شدند، به خانه‌هایشان بازنگشته‌اند. در آن حمله، ده‌ها کودک اسرائیلی نیز کشته شدند. طی روزهای گذشته خبرهایی شنیده می‌شود از این که کودکان ایرانی در مدارس با جشن‌های سازمان یافته در واکنش به حمله‌ی خشونت‌بار حماس به اسرائیل مواجه شده‌اند. دور از انتظار نیست که کودکان در خانه، مدرسه و از طریق دسترسی‌هایی که به شبکه‌های مجازی دارند، در جریان اخبار جنگ نیز قرار گرفته باشند. معلمان، فعالان، خانواده‌ها و رسانه‌ها تا چه اندازه کودکانی را که در معرض پروپاگاندا و جنگ قرار دارند، لحاظ می‌کنند؟ البته اولین بار نیست که اخبار لحظه به لحظه‌ی رسانه‌ها، جنگ و خشونت است و تنها باری نیست که فعالان حقوق کودکان و کارشناسان نگران کودکانی در سنین مختلف هستند که در معرض اخبار مضطرب کننده و آسیب‌زا هستند. موضوع دیگری که در ارتباط با جنگ غزه اهمیت پیدا می‌کند، نحوه‌ی بازگویی جنگ است. آیا چنان‌چه حکومت با مقدس‌سازی جنگ، خشونت علیه کودکان و شهروندان را عادی یا بی‌اهمیت می‌کند، ما توانسته‌ایم یا می‌توانیم روایتی تنها از دریچه‌ی کودکان و نقض حقوق انسان‌ها ارائه دهیم؟

قبل از حمله‌ی حماس به اسرائیل، شمال شرق سوریه، روژاوا، توسط دولت ترکیه بمباران شد. علاوه بر ده‌ها کشته، زیر ساخت‌ها و تأسیسات عمومی این منطقه هدف حمله قرار گرفت. کودکان این منطقه در اغلب رسانه‌های فارسی زبان حذف شدند. ما در قبال شنیده شدن صدای کودکان روژاوا چه نقشی ایفا کردیم؟ در حالی که پیام مهم خیزش «زن، زندگی، آزادی» خواست برابری، حق زیستن و داشتن آزادی برای تمام انسان‌ها بود، نادیده گرفتن نقض این حقوق برای گروهی از انسان‌ها، چه طور می‌تواند پاسخ داده شود؟

گمان می‌کنم در روز جهانی کودک، روزی که امسال به «ایستادن برای حقوق کودکان» اختصاص پیدا کرده است، پاسخ به این سوالات که ما برای شنیده شدن کودکان و احقاق حقوق‌شان چه کرده‌ایم، چه کاری از ما ساخته است و چطور می‌توانیم به وظیفه‌ی خود عمل کنیم، کلیدی است. حتی اگر تنها بخواهیم بر کودکان ایرانی تمرکز کنیم، پاسخ به سوالاتی که در بالا پرسیدم، در مسیر ساختن ایرانی دمکراتیک و آزاد ضروری‌اند. اگر این گفته یکی از بنیانگذاران موسسه‌ی بین‌المللی «نجات کودکان» را بپذیریم که «هر جنگی، جنگ علیه کودکان است»، دیگر مهم نیست در کجای مناقشه ایستاده‌ایم. نیاز داریم تا برای حقوق تمام کودکان درگیر در جنگ بایستیم. ایستادن برای تمام کودکان، بخشی از آموزشی است که به کودکان خود می‌دهیم و انتظاری است که می‌توانیم از نسل آینده داشته باشیم. در چنین شرایطی است که می‌توان به داشتن جهانی عاری از جنگ و خشونت امیدوار بود.

در روز جهانی کودک، یک بار دیگر سوال خود را نه از نهادها و مسئولان دولتی، بلکه از خودمان، ما شهروندان، با هر مسئولیت و جایگاهی که داریم می‌پرسم:

ما برای شنیده شدن صدای کودکان چه می‌توانیم بکنیم و چه کرده‌ایم؟ ما برای احقاق حقوق تمام کودکان چه کرده‌ایم و چه می‌توانیم بکنیم؟ صرف طرح پرسش، می‌تواند بخشی از مسیر یافتن پاسخ باشد. پاسخ اولیه‌ی من، آموزش خودمان نسبت به حقوق کودکان و حقوق بشر است. در قدم‌های بعد، مهم است تا بیاموزیم چطور حق کودکان به شنیده شدن را رعایت کنیم و چطور همراه با کودکان برای احقاق حقوقشان قدم برداریم. شرط تمام این‌ها، داشتن نگاه جامع نسبت به کودکان است، حقوق کودکان، برای تمام کودکان بدون هیچ شرطی باید رعایت شود.