دوست پسرم عاشق هم کلاسی ام شد / دختر 16 ساله خودکشی کرد

به گزارش رکنا، دختری ۱۶ساله با چهره ای بسیار افسرده روی صندلی نشست وپس از چند دقیقه سکوت گفت؛پدر و مادرم همیشه سر موضوعات مختلف با هم مشاجره و دعوا داشتند و مثل خروس جنگی به هم می پریدن،پدرم اعتیاد دارد و همیشه بخاطر ندادن خرجی و تامین مایحتاج زندگیمان با مادرم مشاجره دارند، پدرم اکثرا مادرم را کتک می زند و چندین بار مادرم دست به شکایت زده و تصمیم به جدایی گرفته ولی با وساطت اقوام ،مجددا زندگی را ادامه داده ولی همیشه غر می زند و به هیچ عنوان از زندگی با پدرم رضایت ندارد.از مشاجره ودعواهای پدر و مادرم خسته شدم پدرم تنها مادرم را کتک نمی زند بلکه به بهانه های مختلف من و خواهرانم را نیز کتک می زند، حتی یکبار چنان مرا کتک زد که دستم شکست و کارم به بیمارستان کشید،حتی گاهی با اشیاء تیز مثل چاقو به ما حمله می کند، بخاطر مصرف شیشه به مادرم شک میکند و تهمت های ناروا به اومی زند و فحاشی می کند.8 ماه پیش در راه مدرسه با پسری به نام سامان دوست شدم و باهم ارتباط داشتیم و مرتب همدیگر را می دیدیم و با هم تلفنی صحبت می کردیم و چت می کردیم و من که از اوضاع نابسامان خانواده به ستوه آمده بودم بسیار به سامان وابسته شده بودم و بیشتر اوقاتم را با سامان می گذراندم و ناراحتیها و فشارهای عصبی ام را با وقت گذرانی با او به نوعی رفع می کردم ،هر چند که گاهی من و سامان نیز سر مسائلی با هم مشاجره داشتیم ولی تا زمانی که با او بودم ناراحتی هایم را فراموش میکردم ولی رفته رفته سامان  از اوضاع پدر و خانواده نابسامانم که سعی می کردم از او پنهان کنم مطلع شد و رابطه اش را با من به بهانه های مختلف قطع کرد و متوجه شدم که با یکی از همکلاسی هایم رابطه دارد.من که از شنیدن این موضوع مطلع شدم به سراغ آن همکلاسیم رفتم و کار به کتک و کتک کاری کشید و خانواده ها مطلع شدند و خلاصه با وساطت مدیر و ناظم و یکی از معلم ها دعوای ما فیصله پیدا کرد ،اما دیگر رابطه ای بین من و سامان نبود و از آنجایی که شدیداً به وی وابسته شده بودم و نیز از آنجایی که وقتی با او صحبت می کردم تمام ناراحتی هایم را فراموش میکردم،وقتی مرا ترک کرد دنیا رو سرم خراب شد و زندگی برایم بی معنا شده بود و دست به خودکشی زدم و کلی قرص خواب آور که تهیه کرده بودم ،خوردم ولی خود کشی ام ناموفق بود…