۱۷.تیر.۱۴۰۳ رکنا
کس تصور نمیکرد مرد همسرکش وقتی در آستانه اعدام نجات پیدا کند. مردی 4 سال پس از کشتن همسرش ، نوجوان 14 ساله خود را هم کشت این جنایت از سوی دختر خانواده به پلیس گزارش شده بود.در تماس تلفنی دختری وحشتزده و گریان در ساعت 3:15 بامداد چهارم بهمن ماه 1394 ماموران کلانتری 108نواب را در جریان وقوع این جنایت قرار داد، پلیس در خیابان مرتضوی تهران لحظه ای به صحنه قتل رسید که محسن 45 ساله در حال خفه کردن پسرش بود، آنان به سرعت مرد قوی هیکل را از روی پیکر پسر 14 سالهاش بلند کردند در حالی که یک رشته شال گردن دور گلوی پسربچه گره خورده و وی بیهوش بود. تصور پلیس و دیگران این بود که «محمدعلی» زنده مانده است، اما وقتی امدادگران اورژانس خود را به خانه شوم رساندند، پس از معاینه پسربچه، با تأسف از مرگ وی به دست پدر شیشه ای خبر دادند. با گزارش این جنایت تکاندهنده، بازپرس شعبه 5 دادسرای جنایی تهران، تیمی از کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تحقیقات خود را آغاز کردند. در بررسی های ابتدایی مشخص شد که پدر خانواده اعتیاد به شیشه دارد و ساعت 8 شب جنایت پس از مصرف شیشه در خانه دوستش، به خانه بازگشته و با پسرش درگیر شده و ساعاتی پس از نیمه شب و در حالی که محمدعلی در خواب بوده، او را خفه کرده و کشته است. دختر جوان به تیم پلیس گفت: بعد از کشته شدن مادرم در چهار سال پیش، من همراه برادر، پدر و مادربزرگم زندگی میکردم و ما همیشه بخاطر اعتیاد پدرم به شیشه، دچار مشکل بودیم. خواهر محمدعلی در تشریح لحظات وقوع جنایت گفت: شب قبل از جنایت وقتی پدرم به خانه آمد، به بهانه اینکه چرا برادرم مادربزرگش را اذیت میکند، با او درگیر شد. بعد از دلخوریهای زیاد همه خوابیدیم تا اینکه ساعت 3 صبح با شنیدن صدای خس خس از خواب پریدم. چراغ که روشن شد، ناگهان پدرم را دیدم که روی سینه برادرم نشسته و با یک رشته شال گردن در حال خفه کردن اوست. از مادربزرگم کمک خواستم، اما زمانی که او قصد داشت پدرم را از روی سینه برادرم کنار بکشد، پدرم با چاقویی دست چپ او را به شدت زخمی کرد. بلافاصله با 110 تماس گرفته و از پلیس کمک خواستم. دقایقی بعد و در حالی که همچنان پدرم در حال خفه کردن برادرم بود، مأموران سر رسیدند و پدرم را دستگیر کردند، اما انگار کار از کار گذشته بود. باور نمیکنم محمدعلی کشته شده باشد. راز قتل مادر خانواده نخستین تحقیقات کارآگاهان نشان می داد این مرد 4 سال پیش نیز جنایتی را مرتکب شده و تا آستانه اعدام نیز پیش رفته است. در این تحقیقات مشخص شد محسن ساعت 3 بامداد اول شهریورماه سال 90، پس از کشیدن شیشه و درگیری با همسرش «مهناز» 40 ساله، او را با ضربات چاقو به قتل رسانده که از سوی بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران مجرم شناخته شده، سپس با رأی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد، او 9 ماه پیش درپی جلب رضایت خانواده همسرش از اعدام نجات یافته و به خانه برمی گردد. محسن در بازجوییها چنین ادعا کرد: من خانوادهام را دوست داشتم، اما محمدعلی بیادب بود و در غیاب من، مادربزرگ پیرش را کتک میزد. شب جنایت به او گفتم این کارها را نکند که جواب سربالا داد. وقتی خوابید از سر خشم سراغش رفته و او را خفه کردم. پشیمان نیستم. گفتوگو با قاتل. محسن که پس از قتل همسرش، اینک در دومین جنایت خانوادگی، پسرش را به قتل رسانده می گوید: سخت بود و سختترین کار زندگیام را انجام دادم و پشیمان هم نیستم. سابقه داری؟ بله، سال 90 به اتهام قتل همسرم به زندان رفتم. چرا همسرت را کشتی؟ با هم اختلاف داشتیم و برای پایان دادن به این اختلافات او را با چاقو کشتم. چطور آزاد شدی؟ پس از 4 سال زندان، 100 میلیون دیه پرداخت کردم و توانستم رضایت خانواده همسرم را بگیرم. در این مدت چکار میکردی؟ راننده اتوبوس هستم و در شرکتهای مختلف مسافر جابهجا میکردم. چرا پسرت را کشتی؟ مادرم را اذیت میکرد و کتکش میزد، خسته شده بودم و هر بار که او با حرف میزدم و میخواستم به این رفتارهایش پایان دهد بینتیجه بود و تنها کاری که میتوانستم بکنم کشتن بود. شب حادثه پسرت به مادربزرگش آسیب رسانده بود؟ عصر مادرم زنگ زد و گفت که «محمدعلی» او را کتک زده است. اعتیاد داری؟ گاهی اوقات شیشه میکشم و بیشتر بهخاطر کمر دردم تریاک میکشم. قبل از قتل مواد مصرف کرده بودی؟ عصر روز حادثه کمی تریاک کشیده بودم. یعنی در حالت عادی دست به این کار زدی؟ بله. پشیمان نیستی؟ 9 ماه آزارهای پسرم را در خودم ریختم و سکوت کردم تا اینکه دیگر نتوانستم تحمل کنم و سختترین کار دنیا را انجام دادم و پشیمان نیستم.
آخرین دیدگاهها