۲۳ مرداد ۱۴۰۳ آفتاب
شب حادثه هلنا به همراه خانوادهاش به پارک ناژوان اصفهان رفته بودند که ناگهان هلنا گم میشود.
صدف احمدی، خواهر هلنا در این باره میگوید: «آن شب تصمیم گرفتیم که برای خوردن شام به پارک برویم. حدود ساعت ۹ شب آنجا بودیم. میخواستیم غذا درست کنیم که هلنا گفت میخواهد چوب جمع کند. اول ما مخالفت کردیم، اما وقتی هلنا اصرار کرد به او گفتیم برای جمعآوری چوب فقط تا آلاچیق اول میتوانی بروی. او قبول کرد، اما ناگهان از ما دور شد.
ده دقیقه بعد وقتی متوجه شدیم هلنا کمی دیر کرده، نگران شدیم و تمام پارک را دنبال او گشتیم، اما هیچ خبری از هلنا نبود. به پلیس اطلاع دادیم. ماموران کل پارک و اطراف پارک را جستوجو کردند، ولی آنها هم نتوانستند هلنا را پیدا کنند. در این رابطه در پلیس آگاهی قائمیه پرونده تشکیل شد. پلیس به ما گفت که دوربینهای پارک را بررسی و یک نفر را نیز به عنوان مظنون بازداشت کرده است. پلیس حتی مدارکی علیه فرد بازداشتی به دست آورده، اما معتقد است تا جرم او بهطور قطعی ثابت نشود چیزی اعلام نخواهد کرد.»
خواهر هلنا در ادامه میگوید: «ما خودمان به چند نفر مظنون بودیم و اسامی آنها را به پلیس اعلام کردیم، اما پلیس گفته تا قطعی نشدن موضوع چیزی اعلام نمیکند. ما اصلا نمیدانیم شخص یا اشخاصی که هلنا را ربودهاند با او چه کردهاند! شاید جنایتی رخ داده باشد، شاید هلنا را به فردی فروخته باشند و… فردی که به عنوان مظنون توسط پلیس بازداشت شده هم هنوز اعتراف نکرده است. میخواهیم این موضوع در تمام رسانه منتشر شود تا شاید پلیس زودتر سرنخی به دست آورد یا اگر کسی از هلنا خبر دارد موضوع را به ما یا پلیس اطلاع دهد.»
پدر هلنا که حال روحی مساعدی ندارد درباره مفقودی دخترش عنوان کرده است: «با گذشت ۲ ماه از ناپدید شدن دخترم در پارک ناژوان، هیچ ردی از او به دست نیامده و پلیس میگوید در حال تحقیق است و یک مظنون هم دستگیر شده، اما هنوز خبری نشده است. تا به حال هیچ کس حتی با ما تماس هم نگرفته تا بگوید از دخترم خبر دارد یا نه! چشم به گوشی دوختهایم و منتظر هستیم تا اگر کسی او را دیده یا خبری دارد تماس بگیرد و ما را از نگرانی در بیاورد. من، مادر و خواهر بزرگتر هلنا بیقرار او هستیم و در این مدت روز و شبمان را گم کردهایم و بیتابیم تا دخترمان را یکبار دیگر در آغوش بگیریم.»
آخرین دیدگاهها