نجات نوزاد 2 روز از مرگ با تماس تلفنی

کارشناس اورژانس جان نوزاد 2 روزه را از مرگ نجات داد.به گزارش رکنا، شاید شما هم تا به حال هنگام رصد رسانه‌ها و فضای مجازی، با فیلم‌هایی از نجات یافتن یک انسان و بازگشت او به زندگی با کمک مردم یا نیروهای امدادی، مواجه شده باشید و دیدن لحظه نجات جان یک انسان حتی از پشت قاب تلفن همراه هم شما را سرشار از حس و حال خوب کرده باشد. چه برسد به آن که در آن صحنه حضور پیدا کنید و آن ناجی هم شما باشید.

این صحنه‌های زندگی‌بخش امیدآفرین، شاید برای ما تازگی داشته باشد اما سفیدپوشان اورژانس 115، با کمک خداوند، هر روز چنین اتفاقات شیرینی را رقم می‌زنند.

در همین راستا و به مناسبت 26 شهریورماه که روز ملی اورژانس نامگذاری شده است، به سراغ یکی از پرستاران مرکز ارتباطات اورژانس رفتیم تا شیرین‌ترین خاطره‌اش از بازگشت یک انسان به زندگی را از زبان خودش بشنویم.

آقای سهیل صبار؛ کارشناس 26 پرستاری اورژانس سنندج است که چند هفته پیش، توانست با ارائه مشاوره تلفنی به پدری که نوزاد دو روزه‌اش دچار خفگی شده بود، زندگی را به او برگرداند.

ماجرا به مردادماه امسال برمی‌گردد، دیسپچ اورژانس کردستان زنگ می‌خورد و آقای صبار پاسخ می‌دهد. یک آقای جوان پشت خط است که می‌گوید: «آقا، بچه‌ام دو روز است به دنیا آمده،‌ داشت شیر می‌خورد اما خفه شده! من الان در خودرو هستم و داریم او را به بیمارستان بعثت منتقل می‌کنیم اما بچه سیاه و کبود شده و نفس نمی‌کشد، من الان چه کار کنم؟»

آقای صبار با راهنمایی‌های دقیق خود به این پدر کمک می‌کند. ابتدا چند راهکار به او ارائه می‌کند تا ببیند نوزاد زنده است و قلبش می‌تپد یا نه. بعد از چند ثانیه تلاش پدر، نفس نوزاد برنمی‌گردد و ابوالفضل دو روزه، هر لحظه کبود و کبودتر می‌شود.

آقای صبار تصمیم می‌گیرد از پشت تلفن ماساژ قلبی را به پدر آموزش بدهد و به او می‌گوید با دو انگشت خود ناحیه مشخصی از قفسه سینه کودک را طوری فشار دهد که به اندازه چهار سانتی متر پایین برود. بعد از دو بار تکرار این کار و تنفس مصنوعی پدر به نوزاد دو روزه‌اش، صدای گریه نوزاد از پشت تلفن شنیده می‌شود.

کل این فرآیند کمتر از پنج دقیقه طول می‌کشد، پنج دقیقه‌ای نفس‌گیر که برای هر پرستاری ممکن است یکی از پراضطراب‌ترین بخش‌های شغلش باشد اما لذت شنیدن صدای گریه نوزاد دو روزه‌ای که یک بار دیگر فرصت زندگی کردن پیدا کرده، همه سختی‌ها و اضطراب‌ها را از بین می‌برد.

از آقای صبار درباره انگیزه‌اش از انتخاب این شغل سخت و پراسترس می‌پرسم، می‌گوید: «خداوند در قرآن فرموده وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا، یعنی هر کس نفسی را حیات بخشد و از مرگ نجات دهد مثل آن است که به همه مردم زندگی بخشیده است. حالا من پرستار اورژانس هستم و چه شغلی بهتر از پرستاری برای این که بتوان جان انسان‌ها را نجات داد؟»

ماجرای تلفنی که از مرگ مغزی نوزاد 2 روزه جلوگیری کرد

آقای صبار هنوز ازدواج نکرده و طعم پدر شدن را نچشیده اما این که توانسته به کسی کمک کند تا طعم شیرین پدر شدن به کامش تلخ نشود، برایش لذت‌بخش‌ترین بخش شغلش بوده است. درباره ماجرای نجات ابوالفضل دو روزه که از او می‌پرسم؛ می‌گوید: «ساعت دو بعد از ظهر بود که یک پدر با دیسپچ اورژانس سنندج تماس گرفت و خیلی مضطرب بود زیرا کودک دو روزه‌اش دچار خفگی و کبودی صورت شده بود. از همان پشت تلفن به او آموزش‌های مربوط به رفع انسداد تنفسی را ارائه کردم اما کودک هر لحظه کبودتر می‌شد و گویا دچار ایست قلبی ـ تنفسی شده بود. مجبور شدم از پشت تلفن آموزش احیای قلبی و ریوی را شروع کنم تا کودک دچار مرگ مغزی یا فلج نشود و خون در بدن او گردش پیدا کند.»

وی می‌افزاید: «بعد از چند دقیقه نوزاد به دنیا برگشت و صدای گریه او داخل خودرویی که در راه بیمارستان بود پیچید و این شیرین‌ترین لحظه‌ای بود که تجربه کردیم.»

صباری درباره فشار کاری و اضطراب‌های ناشی از کار کردن در اورژانس هم می‌گوید: «کارشناسان فوریت پزشکی و پرستاران در لحظات حساسی که پیش می‌آید و مشغول مأموریت هستند اصلاً به شرایط خود فکر نمی‌کنند و نگران آسیب‌های ناشی از اضطراب شغلی نیستند و تمام تمرکزشان بر این است که بتوانند بهترین خدمت را به بیماران یا مصدومان ارائه کنند. البته من خودم تأثیر معنوی این تلاش‌ها برای نجات جان مردم را خیلی در زندگی‌ام احساس کرده‌ام و وقتی یک بیمار در حق ما دعای خیر می‌کند، واقعاً احساس خوبی دریافت و اثرات آن را در زندگی ام احساس می‌کنم.»

در نهایت درباره انتظارات آقای صباری از مردم در هنگام تماس با اورژانس می‌پرسم، می‌گوید: «خواسته اصلی من از مردم این است که در هنگام تماس با اورژانس 115 آرامش خود را حفظ کنند، با آگاهی از نحوه انجام کمک‌های اولیه بتوانند به حفظ جان عزیزان خود کمک کنند و از برقراری تماس‌های غیرضروری و غیرمرتبط با اورژانس پرهیز کنند تا اگر فردی مانند پدر این نوزاد دو روزه، نیازمند خدمات حیاتی بود، از دسترسی به این خدمات محروم نماند.»