ضرب و شتم هولناک دختر ۱۰ ساله توسط خویشاوندان؛ متهمان تحت تعقیب

18 فروردین 1404 هرانا

در اواسط اسفندماه ۱۴۰۳، المیرا، دختر ۱۰ ساله اهل شهرستان ایرانشهر، به‌دست عمه و عموهایش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این ضرب و شتم به حدی شدید بود که چشم‌هایش آسیب جدی دید و شکم او پاره شد. پس از انجام عمل جراحی، این کودک به دستور دادستان تحت مراقبت مادرش، که از پدر جدا شده است، در شهرستان خاش قرار گرفت. متهمان این واقعه در حال حاضر متواری‌ هستند و تحت تعقیب قضائی قرار دارند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اعتماد، یک دختر ۱۰ ساله در ایرانشهر مورد آزار جسمی قرار گرفته است.

بر اساس این گزارش، واقعه مذکور اواسط اسفند‌ماه سال ۱۴۰۳ رخ داده است. المیرا، دختر ۱۰‌ساله مقیم شهرستان ایرانشهر واقع در استان سیستان و بلوچستان توسط عمه، عموها و دیگر اعضای خانواده پدری‌اش مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت به‌طوری که چشم‌هایش آسیب شدید دیده و شکم او نیز دچار پارگی شده است. این دختر تحت عمل جراحی قرار گرفته و در حال حاضر به دستور دادستان ایرانشهر نزد مادرش در شهرستان خاش زندگی می‌کند. خانواده پدری این دختر ۱۰ساله پس از این واقعه متواری شده، اما تحت تعقیب قضایی قرار دارند. با این حال شاید خانواده پدری المیرا برای سرپرستی مجدد او اقدام کنند و همین موضوع خطر جانی برای این دختر ۱۰‌ساله به همراه داشته باشد.

در ادامه آمده است که یکی از عمه‌های المیرا نیز حدود چهار سال پیش به قتل رسیده است. قتلی که عموهای این دختر ۱۰‌ساله عهده‌دارش بودند. پرونده‌اش به همین اندازه روشن بود: «به عمه المیرا تهمت زده بودند که با همدستی یک پسر جوان خانه‌شان را به آتش کشیده تا شوهرش را به قتل برساند. بعد از این حادثه وی کشته شد.»

در این گزارش به نقل از یک منبع نزدیک به خانواده این کودک آمده است: «المیرا وقتی دوساله بود پدر و مادرش از هم جدا شدند آن هم به خاطر اعتیاد پدرش. بعد از جدایی آنها، سرپرستی المیرا به عهده عمو، عمه و مادربزرگش بود و با آنها زندگی می‌کرد تا اینکه اواسط اسفند‌ماه ۱۴۰۳، المیرا به همراه خانواده پدری‌اش به یک مراسم عروسی دعوت شد، اما داخل مراسم مبلغی حدود چهار میلیون تومان گم می‌شود. بچه‌هایی که همسن و سال المیرا بودند، می‌گفتند المیرا این پول‌ها را دزدیده است. مادربزرگ و عموی المیرا همانجا داخل مراسم عروسی او را کتک زدند، اما المیرا می‌گفت من پول‌ها را برنداشتم. با این حال خانواده پدری او بعد از عروسی وقتی به خانه برگشتند با قاشق داغ کف پاهای المیرا را سوزاندند و المیرا را شکنجه کردند تا به دزدیدن پول‌ها اعتراف کند، اما او مرتب می‌گفت حتی اگر مرا بکشید باز هم می‌گویم من پول‌ها را برنداشتم. فردای همان شب خانواده پدری المیرا، او را به همراه یکی از بچه‌هایی که داخل عروسی بوده و به المیرا تهمت زده، نزد یک رمال و دعانویس بردند تا در آب و آینه آن دعانویس نگاه کند و بگوید چه کسی پول‌ها را برداشته است؛ متاسفانه اینجا از این کارها زیاد انجام می‌دهند.»

او در ادامه عنوان کرد: «دختری که آن شب در عروسی بوده و دزدی را گردن المیرا انداخته به آب و آینه نگاه کرده و گفته المیرا پول‌ها را برداشته است؛ این موضوع دروغ بود و دادستان باید آن رمال و دعانویس را هم تنبیه می‌کرد. در نهایت خانواده پدری المیرا بعد از اینکه مطمئن شدند آن دختر به دعانویس هم همین حرف‌ها را زده وقتی به خانه برگشتند المیرا را بیشتر شکنجه کردند تا اینکه همسایه آنها بعد از سر و صداها جرات کرده و به خانه آنها رفته است. آنجا وقتی المیرا را دیده، فکر کرده المیرا مرده است. همسایه به خانواده پدری این دختر گفته اگر برای المیرا اتفاقی بیفتد قانون شما را مقصر می‌داند، پس المیرا را سریع به دکتر برسانید، اما خانواده پدری المیرا ترسیدند و گفتند اگر او را از خانه بیرون ببریم ما را دستگیر می‌کنند. همسایه این خانواده لباس المیرا را که بر اثر شکنجه غرق در خون بوده، عوض کرده و او را به یک مطب خصوصی رسانده است، اما پزشک وقتی وضعیت المیرا را دیده به ماموران اطلاع داده و گفته یک کودک توسط خانواده‌اش مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته است. بعد هم به اورژانس اجتماعی خبر داده و این دختر به بهزیستی سپرده شده، اما المیرا با مجوز دادستان ایرانشهر به خانه مادری‌اش منتقل شده است. خانواده پدری المیرا بعد از اینکه متوجه ماجرا شدند از خانه‌شان فرار کردند و جایی دیگر پنهان شدند. تا الان هم سرنخی از آنها پیدا نشده، اما برایشان پرونده تشکیل شده است. با این حال شنیدیم خانواده پدری این دختر ۱۰‌ساله دنبال این است که عمه المیرا را روانی جلوه دهد تا بتواند از قانون فرار کند، اما دادستان ایرانشهر تا الان برای این پرونده اقدامات لازم را انجام داده است. با این حال امیدواریم خانواده پدری المیرا موفق به چنین اقدامی نشوند.»

این فرد نزدیک به خانواده در پاسخ به اینکه آیا مشخص شد چه کسی پول‌ها را دزدیده، اظهار داشت: «اصلا مشخص نشده است. بچه‌هایی که آن شب در مراسم عروسی بودند چون می‌دانستند المیرا حمایت‌کننده‌ای ندارد و بدون پدر و مادر پیش مادربزرگش زندگی می‌کند دزدی را گردن المیرا انداختند؛ به هر حال درخت بی‌صاحب را هرکسی یک سنگ می‌زند. عمه المیرا طوری این بچه را زده که شکم او از داخل دچار پارگی شده است. خود المیرا بعد از این اتفاق وقتی حالش بهتر شده، تعریف کرده که عمه‌اش روی شکم‌اش نشسته و او را شکنجه کرده. چشم‌های المیرا نیز دچار آسیب شدید شده است. دادستان بعد از این اتفاق به بهزیستی اعلام کرده که چون المیرا تحت فشار روحی و روانی است باید مدتی نزد مادرش نگهداری شود. قبل این حادثه خانواده پدری المیرا به مدرسه او اعلام کرده بودند خرج تحصیل المیرا را ندارند. به همین خاطر مسوولان مدرسه المیرا را اخراج کردند. امیدواریم شرایطی فراهم شود تا المیرا بتواند دوباره به مدرسه برود، چون دختر بسیار باهوشی است.»

این منبع مطلع در پایان گفت: «در منطقه‌ای که المیرا زندگی می‌کند، رسم بر این است که در چنین مواردی ریش‌سفیدان وارد عمل شوند و با گرفتن رضایت از طرف مقابل، کودک را به خانواده پدری بازگردانند. با این حال، هیچ تعهد یا ضمانتی وجود ندارد که در صورت بازگرداندن المیرا به خانه پدری، بار دیگر اتفاق ناگوارتری برای او رخ ندهد. سابقه خشونت در این خانواده پیش‌تر نیز وجود داشته؛ از جمله حدود چهار سال پیش که یکی از عمه‌های المیرا، که تنها ۱۶ سال داشت، به دست همین عموهای المیرا به قتل رسید. گفته می‌شود او را در ۱۴ سالگی به ازدواج مردی معتاد درآورده بودند و پس از آتش‌سوزی خانه، بی‌دلیل متهم شد که با همدستی یک پسر جوان قصد جان شوهرش را داشته و در نتیجه به قتل رسید. این پرونده نیز به‌دلیل حل و فصل قومی و نبود شاکی، به سرانجام مشخصی نرسیده است.»