دختر 8 ساله قربانی انتقام شوم یک مرد
…متهم به قتل در بازجویی خاطر نشان کرد؛ یکساله بودم که پدر و مادرم در حادثه ای جان باختند. مردی که نسبت دوری با پدر و مادرم داشت، سرپرستی ام را به عهده گرفت و مرا از زادگاهم به روستای چهل من سنگ آورد. در اینجا بزرگ شدم و اهالی به من کمک می کردند. در کودکی چند بار قربانی آزار و اذیت شدم اما به خاطر ترس موضوع را به کسی نگفتم تا این که یک سال قبل ازدواج کردم و همسرم چهار ماهه باردار است. همیشه حس حقارت داشتم و نمی دانم چرا دخترک را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار دادم. شاید تاثیر همین آزار و اذیت ها باعث این کار شده باشد. از کار خود پشیمانم و شرمنده همسرم و خانواده معصومه هستم. ….
فرستنده خبر: فرهاد نصیری Farhad Nasiri
کریم پس از دیدن دختر هشت ساله وسوسه شد او را فریب دهد و همراه خود به مدرسه روستا برد. مرد جوان همراه دخترک از بالای دیوار وارد مدرسه شدند.
دختر خردسال که به رفتار کریم شک کرده بود از او خواست رهایش کند تا به خانه بازگردد اما دیگر دیر شده بود وکریم تصمیم داشت نقشه شیطانی خود را اجرا کند. معصومه شروع به داد و فریاد کرد اما شال زردش دور گردنش گره خورد و صدای دخترک برای همیشه در گلو خفه شد.
جستجو برای یافتن دخترک
عصر آخرین روز مرداد امسال خانواده معصومه متوجه غیبت طولانی او شده و جستجو برای یافتن دختر هشت ساله را آغاز کردند. هیچ اثری از دخترک نبود و کسی او را ندیده بود. معصومه مثل هر روز برای بازی از خانه خارج شده بود اما دوستانش هم او را ندیده بودند. پس از ساعتی جستجوی بی نتیجه خبر ناپدید شدن معصومه کوچولو در روستا پیچید و حدود 100 نفر از اهالی روستای چهل من سنگ جستجو را آغاز کردند. هر چه زمان می گذشت آنها نا امیدتر می شدند.
کشف جسد
حدود ساعت 11 شب، دو نفر از جوانان روستا با فریاد از کشف جسد معصومه خبر دادند. اهالی و خانواده دخترک سراسیمه خود را به مدرسه روستا رساندند. جسد دخترک در سرویس بهداشتی مدرسه افتاده بود. یکی از اهالی موضوع را به پلیس گزارش داد و دقایقی بعد تیمی از ماموران خود را به روستا رسانده و با مشاهده جسد، سیدجواد حسینی بازپرس جنایی مشهد را در جریان قتل قرار دادند.
تیم جنایی ساعتی بعد با حضور در مدرسه تحقیقات برای کشف راز این قتل را آغاز کردند. بررسی های اولیه نشان داد معصومه پس از آزار و اذیت با شال زردش خفه شده است. با توجه به حساسیت موضوع، ماموران به تحقیق از دو پسر جوانی که جسد را پیدا کرده بودند، پرداختند.
یکی از آنها که از بستگان معصومه بود به قاضی حسینی گفت: امروز غروب از محل کارم به خانه برمی گشتم که در میان راه متوجه شدم معصومه ناپدید شده است. همراه اهالی به جستجو در منطقه پرداختیم اما اثری از دخترک به دست نیامد. هوا تاریک شده بود و از یافتن معصومه ناامید شده بودیم. کریم از من خواست مدرسه روستا را هم بگردیم. مدرسه تعطیل و در آن قفل بود، پس معصومه نمی توانست وارد آنجا شود. به همین دلیل مخالفت کردم اما اصرارهای کریم باعث شد قبول کنم. از بالای دیوار وارد مدرسه شدیم اما معصومه آنجا هم نبود. کریم به سمت سرویس بهداشتی رفت. در آن از بیرون با نخی بسته شده بود. کریم نخ را باز کرد و با جسد معصومه در داخل آن رو به رو شدیم.
بازپرس سپس از ماموران خواست درباره ادعاهای مرد جوان تحقیق کنند که مشخص شد او راست گفته و در زمان قتل در محل کارش بوده است.
دستگیری قاتل
در ادامه کریم به عنوان مظنون اصلی جنایت دستگیر و در بازجویی منکر قتل شد و گفت: وقتی تمام روستا را گشتیم به فکرم رسید شاید برای بازی وارد مدرسه شده و در آنجا حادثه ای برایش رخ داده است، به همین دلیل آنجا را هم گشتیم. بسته شدن در سرویس بهداشتی با طناب، باعث شک من شد و پس از باز کردن آن با جسد معصومه رو به رو شدم. من هیچ انگیزه ای برای قتل نداشتم و از قتل دخترک ناراحت هستم.
ماموران جنایی که به اظهارات کریم مشکوک شده بودند، به بازجویی از او ادامه دادند تا این که مرد جوان به آزار و اذیت و قتل دختر جوان اعتراف کرد.
کریم درباره انگیزه اش از قتل گفت: روز حادثه با مشاهده معصومه در کوچه، دچار وسوسه شیطانی شده و تصمیم گرفتم با ربودن دخترک او را مورد آزار و اذیت قرار دهم. به بهانه بازی او را به داخل مدرسه بردم. از بالای دیوار وارد مدرسه شدیم. معصومه وقتی متوجه شد دانش آموز دیگری در مدرسه نیست، دچار وحشت شد و خواست فرار کند. او را گرفته و به سرویس بهداشتی بردم. دختر هشت ساله شروع به داد و فریاد کرد که شالش را دور گردنش انداخته و او را خفه کردم. بعد از تجاوز و قتل، گوشواره های او را سرقت و زیر فرش خانه مخفی کردم.
پس از اعتراف مرد 21 ساله، ماموران راهی خانه او شده و طلای معصومه را کشف کردند.
پس از کشف راز جنایت، جسد به پزشکی قانونی و متهم به پلیس آگاهی منتقل شد.
متهم به قتل در بازجویی خاطر نشان کرد؛ یکساله بودم که پدر و مادرم در حادثه ای جان باختند. مردی که نسبت دوری با پدر و مادرم داشت، سرپرستی ام را به عهده گرفت و مرا از زادگاهم به روستای چهل من سنگ آورد. در اینجا بزرگ شدم و اهالی به من کمک می کردند. در کودکی چند بار قربانی آزار و اذیت شدم اما به خاطر ترس موضوع را به کسی نگفتم تا این که یک سال قبل ازدواج کردم و همسرم چهار ماهه باردار است. همیشه حس حقارت داشتم و نمی دانم چرا دخترک را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار دادم. شاید تاثیر همین آزار و اذیت ها باعث این کار شده باشد. از کار خود پشیمانم و شرمنده همسرم و خانواده معصومه هستم.
هشدار قضایی
قاضی حسینی، بازپرس پرونده در این باره گفت: متهم با قرار قانونی روانه زندان شد و بزودی صحنه قتل را بازسازی می کند.
وی هشدار داد: والدین، کودکان خود را بدون نظارت کافی و در ساعات خلوت روز و شب در کوچه وخیابان رها نکنند. بی توجهی شهروندان به این نکته باعث جسارت سارقانی از این دست شده است. همچنین توجه داشته باشند همراه داشتن طلا توسط کودکان، آنها را طعمه خوبی برای مجرمان خواهد کرد. جام جم 18 شهریور
آخرین دیدگاهها