نوجوان ۱۷ساله يی که مدعی است به خاطر خنديدن يک جوان به خواهرش او را با چاقو کور کرده است پس از محاکمه در دادگاه به قصاص چشم محکوم شد.
دریافت از:بهروز معزی Behrouz Moezi
قضات دیوانعالی کشور پس از بررسی یک پرونده جنایی، حکم قصاص چشم پسر جوان را تأیید کردند. این پسر که در یک درگیری چشم چپ پسر جوانی را نابینا کرده بود، قبلا به پرداخت دیه محکوم شده بود، اما این حکم در دیوانعالی کشور تایید نشد.
دوم مرداد ٨٩ بود که این حادثه رقم خورد. آن روز پسر ٢٣سالهای در یک درگیری خیابانی درحوالی میدان جمهوری با میله به چشم پسر ٢٥ساله زد و موجب نابینایی چشم او شد. پس از حضور ماموران در محل این پسر دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. سامان پس از دستگیری درحالی که مدعی بود ناخواسته با میله به چشم جلال زده، مجرم شناخته شد و پرونده روی میز قضات دادگاه کیفری قرار گرفت. این پسر جوان پای میز محاکمه ایستاد و پس از دفاعیاتش به خاطر جرم غیرعمد به پرداخت دیه محکوم شد اما این پرونده با اعتراض شاکی در شعبه چهاردهم دیوانعالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات دیوانعالی کشور حکم صادره را تایید نکردند.
به این ترتیب درحالی که جلال درخواست قصاص چشم را مطرح کرده بود، پرونده برای رسیدگی و بررسی بیشتر، به پزشکی قانونی فرستاده شد. در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی نیز اعلام کردند که امکان قصاص چشم سامان در یک مرکز چشم پزشکی مجهز امکانپذیر است. بنابراین پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و سامان برای دومینبار پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه جلال در جایگاه ایستاد و به هیأت قضائی گفت: «روز حادثه به همراه مادر و برادرم سوار خودروی پژوام بودیم که پرایدی که یک تاکسی را بکسل کرده بود، به خودروی ما برخورد کرد. همین باعث یک درگیری بین ما شد. من و برادرم با رانندههای پراید و تاکسی درگیر شدیم. درحالی که دعوای ما بالا گرفته بود، راننده پراید تلفنی با برادرش تماس گرفت و سامان و دوستش سر رسیدند. آنها میلهای شبیه به باتوم در دست داشتند و با همان به ما حمله کردند. سامان مادرم را هل داد که روی زمین افتاد. من به سمت مادرم رفتم تا مادرم را از روی زمین بلند کنم اما سامان با میلهای که در دست داشت به چشم چپم کوبید و فرار کرد.» او ادامه داد: «من در آن زمان برای کنکور کارشناسی ارشد درس میخواندم اما این ماجرا مسیر زندگیام را تغییر داد. نابینایی یک چشمم در روحیهام تاثیر بدی گذاشته است. در جامعه وقتی افراد به صورتم نگاه میکنند و متوجه تفاوت دو چشمم میشوند، رفتار آنها با من تغییر میکند. به همین دلیل حضور درجامعه برایم سخت است. من برای سامان فقط حکم قصاص چشم میخواهم تا اجرای این حکم درس عبرتی باشد برای کسانی که بیدلیل وارد دعوا میشوند و بدون ترس به جان دیگران میافتند.»
وقتی نوبت دفاع به سامان رسید، وی به قضات گفت: «ساعت حدود ١٢ شب بود و من درخانه نشسته بودم که مادرم با من تماس گرفت و گفت خودروی پدرم با یک پژو تصادف کرده است. وقتی از پشت گوشی تلفن، صدای داد و فریاد شنیدم، شوکه شدم و به سرعت به سمت میدان جمهوری رفتم. بین راه، دوستم را دیدم و از او خواستم تا همراهم بیاید. وقتی به میدان جمهوری رسیدم چند مرد را دیدم که با پدر و مادرم درگیر بودند و افراد زیادی بهعنوان تماشاگر در آنجا جمع شده بودند. من با میله طلق شکسته موتورم به شاهدان گفتم تا زودتر محل را ترک کنند، اما همان موقع جلال سرش را برگرداند و میله ناخواسته به چشم او فرو رفت. من قصد توجیه کردن کار اشتباهم را ندارم، اما واقعا قصد آسیب رساندن به چشم جلال را هم نداشتم.»
پس از صحبتهای متهم، درپایان جلسه هیأت قضائی وارد شور شد و طبق ماده ٤٠٤ قانون مجازات اسلامی که در آن آمده است؛ «اگر شخصی از طریق آسیب رساندن به حدقه چشم یک نفر بینایی وی را از بین ببرد، به قصاص محکوم خواهد شد.» سامان را به قصاص بینایی یک چشم محکوم کردند. صبح دیروز این حکم در شعبه ١٤ دیوانعالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و با توجه به اظهارنظر کارشناسان پزشکی قانونی که اعلام کرده بودند قصاص چشم در یک مرکز تخصصی چشمپزشکی مجهز امکانپذیر است، این حکم را تایید کردند.شهروند 26 اسفند
آخرین دیدگاهها