فرستنده:Ehsan Fatahi احسان فتاحی
پس از گذشت ۱۷ سال بالاخره اولیای دم مقتول در دادسرای امور جنایی حضور یافتند و از محکوم که در زمان قتل ۱۷ سال سن داشت به دلیل قتل شبه عمد محمد ۶۲ ساله گذشت کردند و درخواست دریافت دیه داشتند که بدین وسیله محمد که اکنون ۳۴ سال دارد از چوبه دار نجات پیدا کرد. محمد پس از آنکه مرد سالخورده ساعتی پس از پایان نزاع بر اثر استرس ایست قلبی کرد به قتل شبه عمد محکوم شده بود.
پنجم مهر ماه سال ۷۸ ماموران کلانتری ۱۴۹ امامزاده حسن ساعت ۷ عصر در جریان وقوع یک فقره نزاع داخل پاساژ وحدت قرار گرفتند و پس از آن سریعا در محل حضور یافتند با این حال هیچ فردی در پاساژ در حال نزاع دیده نشد و با توجه به اظهارات شاهدان نزاع هر دو طرف دعوا پس از ختم درگیری به خانه های خود در محل رفته بودند. مدت کوتاهی از ثبت این گزارش نگذشته بود که در ساعت ۷ و نیم عصر از پایگاه بسیج محله با ماموران کلانتری تماس گرفته شد و اعلام شد مرد میانسالی با صورت خونین وارد پایگاه شده و پس از چند لحظه در حالیکه نفس نمی کشید روی زمین افتاده است. پس از این سریعا بازپرس اسماعیلی به همراه تعدادی از کارآگاهان جنایی سر صحنه حضور یافتند و مشخص شد مرد ۶۳ ساله با نام محمد و از فعالان پایگاه بسیج محل به دلیل ایست قلبی جان خود را از دست داده است و بر اساس نظریه پزشکی قانونی محمد با پیش زمینه بیماری قلبی در نزاع آسیب دیده و با فشار و استرسی که در جریان دعوا به او وارد شده جان خود را از دست داده بود. پس از ثبت اظهارات شهود در آن محل مشخص شد مقتول با فردی در پاساژ وحدت دعوا کرده که در جریان این نزاع مضروب شده است.
پس از این فردی با هویت کیارش در محله حسن آباد شناسایی و دستگیر شد. او که با وجود شهود دعوا و بدون اطلاع از اینکه محمد ۶۳ ساله به قتل رسیده است صراحتا به جرم خود اقرار کرد و درباره روز حادثه گفت :در مغازه خواهرم بودم. یک دفعه یک چایی فروش دیدم و قصد کردم چایی بخرم. در حین اینکه چایفروش چای می ریخت دختر بچه چهار ساله ای را دیدم که کنار فیل اسباب بازی ایستاده است و دلش می خواهد سوار دستگاه شود. کمی با او صحبت کردم و او را برداشتم و روی فیل اسباب بازی گذاشتم. رو به چای فروش کردم و گفتم سکه ۲۵ تومانی داری که در فیل اسباب بازی بیندازم تا حرکت کند. هیچ قصد بدی نداشتم که در همین حین مرد میانسالی از مغازه روبرویی خارج شد و با لحن بدی به من گفت که از ریشت خجالت بکش. هیچ عکس العمل بدی نشان ندادم و به او گفتم من قصد بدی نداشتم. او باورش نشد. چای فروش را هم گواه گرفتم که رو به من کرد و یقه ام را گرفت و مرا به دیوار چسباند. من هم برای اینکه رهایی پیدا کنم با کله ضربه ای وسط پیشانی او زدم و از سرش خون آمد. هر چه اهالی و کسبه التماسش کردند که از پاساژ خارج نشود او بدون توجه به کسبه رفت. در حین رفتن نیز داد می زد به کلانتری شکایتت را می کنم. من تا به حالا دعوا نکرده ام و سابقه کیفری من همین را ثابت می کند. دو سابقه حمل مواد مخدر و سرقت دارم.
پس از ثبت اظهارات متهم او به اتهام قتل شبه عمد در اداره آگاهی تحت نظر قرار گرفت تا اینکه از قتل مرگ پیرمرد با خبر شد و ادعا کرد او بدون اینکه پیرمرد را بشناسد دست به این کار زده است و از عمل خود بسیار پشیمان است.
پس از ثبت اظهارات او پرونده برای دادرسی به دادگاه کیفری شعبه ۱۶۰۲ و پس از اعتراض به شعبه ۱۶۰۱ فرستاده شد که قاضی حسینی کوه کمری با عنایت به قتل شبه عمدی که توسط متهم صورت گرفته بود او را به قصاص محکوم کرد. پس از گذشت ۱۷ سال بالاخره اولیای دم مقتول در دادسرای امور جنایی شعبه یکم اجرای احکام حضور یافتند و از قاتل به دلیل قتل شبه عمد محمد ۶۲ ساله گذشت کردند و درخواست دریافت دیه داشتند که بدین وسیله محمد ۳۴ ساله از چوبه دار نجات پیدا کردهرانا ـ تاریخ : ۱۳۹۵/۰۳/۱۸
آخرین دیدگاهها