فرستنده خبر: امیر رضائی Amir Rezaei
پسری که در نوجوانی مرتکب قتل شده بود، وقتی در جلسه رسیدگی حاضر شد، اعلام کرد از کرده خودش بهشدت پشیمان است و خواستار بخشش از سوی اولیای دم شد. هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی اعلام کردند پس از لایحه روانشناس که بهعنوان مشاور در دادگاه حضور دارد، رأی خود را صادر میکنند.
مأموران پلیس شهرری دو سال قبل در جریان قتل جوانی قرار گرفتند که دوستانش او را به دلیل شدت جراحات به بیمارستان برده و او در آنجا جان خود را از دست داده بود. وقتی پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد، مشخص شد مقتول که بابک نام داشت در پی درگیری با دو برادر به قتل رسیده است. این دو برادر که پویا و پدرام نام دارند، اختلاف قدیمی با بابک داشتند و همین هم باعث درگیری بین آنها شد.
پلیس متوجه شد بعد از زخمیشدن بابک، پدرام از محل فرار کرده است، اما برادرش شناسایی و بازداشت شد. این جوان به پلیس گفت: “من نمیدانم پدرام کجاست اما وقتی خون را دید، بهشدت ترسید و فرار کرد. درگیری بین من و بابک بود؛ ما با هم اختلاف داشتیم و دعوا کردیم. برادرم به هواخواهی من آمد و بعد هم با واردکردن ضربه شیشه او را زخمی کرد. زمانی که این اتفاق افتاد، ما سعی کردیم به بابک کمک کنیم اما برادرم ترسیده بود و فرار کرد”.
چند روز بعد، مأموران پدرام را بازداشت کردند. این جوان به قتل اعتراف کرد و گفت: “من اهل درگیری نیستم؛ نزاع را بابک شروع و با برادرم دعوا کرد، من هم تازه بینیام را عمل کرده بودم و روی بینیام چسب بود؛ نمیخواستم درگیر شوم که ضربهای به صورتم وارد شود. وقتی دیدم برادرم دعوا میکند، جلو رفتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است که مقتول به سمت من هم حمله کرد و با من درگیر شد”.
چون زورم به او نمیرسید و میخواستم کاری کنم که از من دور شود، از مغازهای که دعوا روبهروی آن اتفاق افتاد یک شیشه نوشابه برداشتم، آن را شکستم و به سمت بابک رفتم تا او را بترسانم. بابک به من حمله کرد و من هم شیشه را به سمتش پرت کردم و نمیدانم چه شد که یکباره خون از بدنش فواره زد و روی زمین افتاد. من هم فرار کردم و به سمت گمرک رفتم و بعد فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و مدتی بعد هم دستگیر شدم.
با توجه به اعترافات متهم و مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه این نوجوان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، نماینده دادستان خواستار مجازات متهم براساس مدارک موجود شد و سپس نوبت به اولیای دم رسید و آنها درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند.
وقتی نوبت به متهم رسید، او گفت: “من قبول دارم ضربه را زدم و از کاری که کردم به شدت پشیمان هستم. زمانی که این اتفاق افتاد، من سن خیلی کمی داشتم؛ حالا ١٨ سال دارم و آنموقع بچه بودم. نمیدانستم چه میکنم و از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم. من اصلا اهل دعوا نبودم. نمیخواهم طوری حرف بزنم که اولیای دم بیشتر از این ناراحت شوند اما خواهش میکنم آنها به اشتباه فرزند خودشان هم فکر کنند”.
خودشان میدانند او چقدر پرخاشگر بود. متهم درباره اینکه آلت قتاله را چه کرد و چطور متوجه مرگ مقتول شد، گفت: “وقتی دعوا کردیم و من بابک را زخمی کردم، آنقدر ترسیدم که فرار کردم. سوار ماشین شدم و به سمت گمرک رفتم. یادم نمیآید شیشه خونی را در ماشین گذاشتم یا جایی اطراف پل پرت کردم. بعد از اینکه پیاده شدم با یکی از دوستان تماس گرفتم و از او خواستم از حال بابک خبر بگیرد، چند دقیقه بعد به من گفت بابک بهتر شده و او را به بیمارستان بردهاند”.
اما وقتی با پدرم صحبت کردم، گفت بابک فوت شده است. متهم گفت: “من واقعا نمیدانستم ضربهای که میزنم باعث مرگ مقتول میشود و اصلا نمیدانستم کارم چه مجازاتی دارد؛ البته حالا میدانم اما آنموقع اصلا حرمت کاری که کردم را نمیدانستم و خیلی پشیمان هستم”.
او در آخرین دفاع گفت: “از کارم پشیمانم، از کارم پشیمانم و باز هم میگویم از کارم پشیمانم. از اولیای دم درخواست بخشش دارم. هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی اعلام کردند پس از لایحه روانشناس که بهعنوان مشاور در دادگاه حضور دارد، رأی خود را صادر میکنند”.خبرگزاری هرانا ـ تاریخ : ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
آخرین دیدگاهها