مقاله از اقای ابوافضل پرویزی : تنبیه دانش آموز یزدی با شلنگ

                                                 مقاله از اقای ابوافضل پرویزی                           

  تنبیه دانش آموز یزدی با شلنگ

خبرگزاری هرانا ـ یک خانواده یزدی با ارائه گواهی پزشک قانونی مبنی بر تنبیه بدنی فرزندشان با شلنگ، از معلم پرورشی دبیرستان شکایت کردند. گفتنی است روز شنبه ۲۶ فروردین سال جاری نیز، دانش آموز کلاس دوم ابتدایی مدرسه فقاهت ریگ بحرین واقع در روستای بحرین از توابع شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان به علت انجام ندادن تکالیف درس ریاضی از سوی معلم خود توسط یک خط کش آهنی مورد تبییه شدید بدنی قرار گرفته بود. پیش تر مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که طی دو سال گذشته ۱۹۲۴ شکایت تنبیه بدنی در مدارس کشور ثبت شده است.

ادامه مطلب
https://www.hra-news.org/2017/hranews/a-10524/

➖➖➖➖
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تابناک، یک خانواده یزدی با ارائه گواهی پزشک قانونی مبنی بر تنبیه بدنی فرزندشان توسط یکی از مسئولین مدرسه خواستار رسیدگی به این ماجرا شدند.
گویا مربی پرورشی مدرسه بدون هیچ دلیلی، دانش آموز دبیرستانی در منطقه آزادشهر یزد را به صورت سختی با شلنگ، تنبیه بدنی کرده است.
قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱ می گوید : براساس ماده ۲ این قانون هرگونه تربیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب صدمه جسمی، روحی یا اخلاقی به آنان شود و سلامت جسم و روانشان را به مخاطره اندازد، ممنوع است.

همچنین ماده ۷۷ آیین‌نامه انضباطی مدارس هرگونه تنبیه دیگر از قبیل بدنی و تعیین تکلیف درسی را ممنوع اعلام کرده و نباید در اعمال تنبیه‌ها هم بین دانش‌آموزان تبعیض و استثنایی قائل شد و انجام تمامی تنبیه‌ها به تفکیک در آیین‌نامه فوق تشریح شده است.

بی گمان، تنبیه بدنی از جمله موضوعات مهم مربوط به نظام آموزشی جامعه ی ما محسوب می شود، که از دیر باز ذهن بسیاری از دست اندر کاران مسایل تربیتی را به خود مشغول کرده است.

پس شدّت و ضعف استفاده از آن تابع عوامل مختلف اجتماعی و شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه بوده است. با افزایش سطح آگاهی های اجتماعی و شناخت روز افزون آحاد جامعه نسبت به حقوق شهروندی، از نقش این عامل به عنوان ابزاری جهت تغییر رفتار فراگیران در نظام آموزشی کاسته می شود.

طرح مسأله
نظام آموزشی ما، هنوز نتوانسته است بطور شایسته هماهنگی لازم را در ارتباط بین مفاهیم و محتوای کتاب های درسی که در راستای اهداف کلی تعریف شده در چارچوب تربیت انسان آزاد، خلّاق، شهروند دارای حق و تکلیف که بتواند با داشتن بهداشت روانی و سلامت جسمی و کسب مهارت های مربوط به زندگی اجتماعی در خدمت توسعه و پیشرفت فضایل اخلاقی و اعتقادی خویش و همینطور جامعه ی خود باشد،

مدارس ما، بیشتر حول نظم ماشینی و خشک اداره می شود تا یک مدیریت مشارکت طلب. کمتر مدارسی در کشور وجود دارد که مدیران آن با توجه به روانشناسی رنگ ها و ترکیب اشیاء به تقویت جنبه های نشاط آور و فرح بخش، در خصوص انتخاب رنگ های مربوط به میز و صندلی ها و دیوارها و پرده ها ، سلیقه و ذوق و ابتکاری از خود به خرج داده و اهداف بلند تربیتی و آموزشی را بر مصلحت اندیشی و رضایتمندی مسئولین رده بالا ترجیح دهند

هنوز در مدارس ما این شعر
درس معلم ار بود زمزمه محبتی * جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
نه تنها کارکرد خود را پیدا نکرده، بلکه طفل گریز پای هر روز بیش از پیش، از اینکه وارد محیط مدرسه شود، به دلهره واضطراب وی در روزهای عادی هفته، افزوده می شود .لحظه شماری دانش آموزان در بسیاری از مدارس در ساعت پایانی برنامه ی درسی برای شنیدن زنگ و متعاقب آن هجوم بی امان آنان به طرف در مدرسه، ناخودآگاه فرار زندانیانی را در ذهن بیننده تداعی می کند که بنا به اتفاقی از شکسته شدن در زندان، فرصت آزادی را مغتنم شمرده اند.
درست است که در سال های اخیر از تعداد نامه های ارسالی به مدارس کشور از طرف مسؤلان نظام آموزش و پرورش به طور چشمگیری کاسته شده است؛ ولی این به معنای نبود پدیده ی تنبیه بدنی در مدارس کشور تلقّی نمی شود. هر چند با مطرح شدن مجدّد مباحث و مسائلی از قبیل: حقوق شهروندی، لزوم استفاده از روش های فعّال تدریس، ایجاد تغییرات کیفی و توجّه به انتخاب مدیران مدارس توسط معلمان، در دولت اصلاحات، از شدّت و دامنه ی آن کاسته شد، ولی با خبر هایی که هر از گاهی از طریق نشریات و دیگر رسانه های گروهی در رابطه با آسیب دیدگی های جسمی ناشی از تنبه بدنی دانش آموزان در مدارس از قبیل: پاره شدن پرده ی گوش ، شکستگی بینی، کور شدن چشم، کبود شدن پوست و …… به گوش میرسد، لزوم بررسی راهکار های لازم و اساسی برای حل مسأله به شکل ساختاری، بیش از پیش احساس می شود.

ﮐﻨﻮاﻧﺴﯿﻮن ﺣﻘﻮق ﮐﻮدك، ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪ دولتهاي ﻋﻀﻮ در ﺟﻬﺖ ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدﮐﺎن در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ اﺷﮑﺎل ﺧﺸﻮﻧﺖ روﺣﯽ و ﺟﺴﻤﯽ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ. و ﻣﺎده ۳۷ اﯾﻦ ﮐﻨﻮاﻧﺴﯿﻮن نیز ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪ دوﻟﺖﻫﺎ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدﮐﺎن مقابل ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ آزار ﺟﺴﻤﯽ آﻧﺎن و ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺑﺪﻧﯽ اﺷﺎره ﮐﺮده اﺳﺖ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﮐﻨﻮاﻧﺴﯿﻮن، اﺳﻨﺎدی ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﯿﺜﺎق ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ ۱۹۶۶، ﮐﻨﻮاﻧﺴﯿﻮن اروﭘﺎﯾﯽ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ۱۹۵۰، ﮐﻨﻮاﻧﺴﯿﻮن آﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ۱۹۶۹ و ﮐﻨﻮاﻧﺴﯿﻮن ﻣﻨﻊ ﺷﮑﻨﺠﻪ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻏﯿﺮاﻧﺴﺎﻧﯽ ۱۹۸۱ در ﺟﻬﺖ ﺣﻔﻆ و ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﺮاﻣﺖ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﻣﻤﻨﻮﻋﯿﺖ ﻣﺠﺎزات و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻏﯿﺮاﻧﺴﺎﻧﯽ ﺗﺪوﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮان آنﻫﺎ را در راﺳﺘﺎی ﻣﻤﻨﻮﻋﯿﺖ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺑﺪﻧﯽ ﮐﻮدﮐﺎن ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺖ.
عواقب تنبيه بدني
١- كودك عادت مي كند در برابر زور و قلدري بدون چون و چرا تسليم شود و با اين منطق خو بگير كه زور قلدري پيروز است. هر وقت عصباني شدي بزن ، و باكي نداشته باش.

٢- تنبيه بدني احياناً ممكن است در كودك عقده اي نسبت به اولياء و مربيان ايجاد كند و حالت طغيان و سركشي را در برابر اولياء در او برانگيزد.

٣- كودك را ترسو مي كند. بوسيله كتك شخصيت كودك درهم شكسته مي شود و تعادل روحي او بر هم مي خورد و احتمالاً به بيماري رواني مبتلا گردد.

٤- تنبيه بدني ، بچه ها را دروغگو بار مي آورد.

٥- تنبيه بدني ، بچه ها را به حيله گري و رياكاري سوق مي دهد.

٦- تنبيه بدني ، براي بچه ها رنج و تحقير به بار مي آورد.

٧- تنبيه بدني ، در كودك افسردگي و بيماريهاي عصبي ايجاد مي كند.

٨-تنبيه بدني ، كودك را به سمت خود آزاري مي كشاند.

٩- تنبيه بدني ، كودك را به سوي ديگر آزاري مي كشاند.

١٠- تنبيه بدني ، كودك را به لجبازي وا مي دارد.

١١- تنبيه بدني ، كودك را گوشه گير مي كند.

١٢- تنبيه بدني ، كودك را كند ذهن مي كند.

١٣- تنبيه بدني ، كودك را بي اراده و نسبت به ديگران بي تفاوت مي كند.

١٤- تنبيه بدني ، اطمينان و اعتماد به نفس را در بچه ها از بين مي برد.

١٥- تنبيه بدني ، حس كنجكاوي و ابتكار عمل را در بچه ها مي كشد.

١٦-تنبيه بدني ، كودك را كينه توز مي كند.

١٧-تنبيه بدني ، احترام و اعتماد كودك را نسبت به بزرگترها سلب مي كند.

١٨- تنبيه بدني ، در كودك سرپيچي و بي اعتنايي را همراه مي آورد.

١٩- تنبيه بدني ، شاديها را در كودك سركوب مي كند.

٢٠- تنبيه بدني ، شهامت و غرور بچه ها را از بين مي برد.

٢١- تنبيه بدني ، نهايتاً به سلامت روحي و جسمي طفل ضربه مي زند

متاسفانه بسیاری از والدین و مربیان پذیرفته اند و فکر می کنندکه اگر کودک از آنها اطاعت محض کند، خوشبخت خواهد شد و بنابراین، زمانی که کودک از دستور آنان سرپیچی می کند، او را تنبیه می کنند تا طبق نظر آنها رفتار کند.
این گروه معتقدند: ترس از تنبیه، کودک را به اجرای وظایف معین وامی دارد ومانع از این می شود که او به انجام کاری که مخالف مقررات است، مبادرت ورزد.
تنبیه اثر فوری دارد و کودک را از ادامه تخلف باز می دارد.
چنین والدین و مربیانی غافلند که اطاعت و انضباطی که از راه تنبیه حاصل شود،موجب نابودی حس ابتکار کودک می گردد. نیروی کنجکاوی دیگر رشد نمی یابد.
این گونه کودکان چون به سن بلوغ و رشد رسند یا از هیچ مقامی اطاعت نمی کنند وراه عصیان در پیش می گیرند، و یا آن که مطیع همه می شوند و برای فرمانبرداری و توسری خوردن آمادگی پیدا می کنند. کودکی که از ترس والدین و مربیان خود دست از كار نادرست می کشد، در بزرگسالی نیز بدون این که خود متوجه باشد، فقط موقعی دست ازکار نادرست برخواهد داشت که از تنبیه بالاتری بترسد و یا او را واقعا تنبیه کنند.