مهناز افشار و هانیه توسلی از کودکان بدسرپرست می گویند/ درخواست بازیگران مشهور از روحانی چیست؟

وحید ترابی   ۶ اردیبهشت ۱۳۹۶

مهناز افشار گفت: دورانی که دخترم لیانا بخشی از وجودم بود و هنوز به دنیا نیامده بود، ناخواسته فیلم‌ها و صحنه‌هایی از کودک آزاری را دیدم که بشدت مرا تحت تأثیر قرار داد و هنوز هم با یادآوری آن صحنه‌ها به مرز سکته نزدیک می‌شوم…

پویش «بد سرپرست تنهاتر است» بعد از یک سال تکاپو، چاره را در این دیده است که در اقدامی تازه مخاطبی ویژه را مورد خطاب قرار دهد: رئیس جمهوری.
چند روز پیش نامه‌ای که توسط مهناز افشار نوشته شده بود و امضا ی بهرام رادان، باران کوثری، هانیه توسلی و حامد بهداد را به عنوان بازیگران نام آشنای سینمای کشور بر پای خود داشت، توسط مهناز افشار – سخنگوی این پویش – به الهام امین‌زاده دستیار رئیس جمهوری در امور حقوق شهروندی سپرده شد تا با دستور رئیس جمهوری، گروه ویژه‌ای متشکل از افراد متخصص، مأمور رسیدگی به وضعیت کودکان «بدسرپرست» شوند. این حامیان دنیای کودکان که در گفت‌و‌گو با گروه زندگی، دولت یازدهم را مورد اعتمادترین پایگاه برای پاسخ به دغدغه‌هایشان می‌دانند، از طریق نامه‌ای که نویسنده متن آن مهناز افشار است، حامی شرایطی شدند که به واسطه آن پیش از آنکه دیر شود، ابعاد مختلف جامعه از آسیب‌های جبران ناپذیر این حادثه پنهان واکسینه شود.
«بحرانِ پنهان کودکان «بدسرپرست» کمتر از آتش پلاسکو نیست، آتشی که اگر زبانه‌های سرکش‌اش را مهار نکنیم شعله‌های دامنگیرش نسل‌های آینده را خواهد سوزاند.»
مهناز افشار با اشاره به بخش‌هایی از این نامه که خطاب به رئیس جمهورنوشته است، درخواست مشخص خود را تشکیل هیأت ویژه‌ای متشکل از متخصصانی می‌داند که مسئولیت دولتی و ارگانی ندارند. «هیأتی که می‌تواند با بررسی همه جوانب موضوع، نقاط کوراین گره گشودنی را شناسایی کند و پاسخی برای آن بیابد که[تنها] با شناسایی درد [است که] می‌توان به درمان آن امیدوار بود.» او که جرقه دغدغه‌اش نسبت به دنیای کودکان در دوران کودکی‌اش روشن شده است، در این باره گفت: در سال‌های اخیر، به واسطه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، من و سایر دغدغه‌مندان حوزه کودک شاهد وضعیت دردناکی هستیم و مدام با والدینی مواجه می‌شویم که عامل کودک آزاری و سوء استفاده از فرزندان‌شان هستند. این موضوع با تمام ابعادش یکی از نارحت کننده‌ترین مسائلی است که از سالها قبل ذهن و روح مرا با خود درگیر کرده است. هرچند تجربه دوران بارداری و مادرشدن نیز بر شدت این دغدغه افزوده است.
افشار با اشاره به این موضوع یادآورشد: دورانی که دخترم لیانا بخشی از وجودم بود و هنوز به دنیا نیامده بود، ناخواسته فیلم‌ها و صحنه‌هایی از کودک آزاری را دیدم که بشدت مرا تحت تأثیرقرار داد و هنوز هم با یادآوری آن صحنه‌ها به مرز سکته نزدیک می‌شوم، از طرفی این موضوع که والدین خود را مالکان فرزندان‌شان بدانند هیچگاه برایم قابل هضم نبوده و نیست. چراکه معتقدم فرزندان به منزله عصای روزهای پیری والدین‌شان نیستند بلکه به عنوان تکه‌ای از پازل وجود‌شان هستند که به دنیا می‌آیند تا پدر و مادر خود را از لذت عشق و محبت ورزیدن سیراب کنند، از این رو به دلیل همه احترامی که برای جایگاه کودکان قائل هستم، همواره علاقه داشتم در فعالیت‌های مرتبط با این گروه معصوم از جامعه شرکت داشته باشم تا اینکه دغدغه سالیانم را در پویش «بدسرپرست تنهاتر است» یافتم.
قلم‌های رهایی بخش
فاطمه رحیمی به عنوان یکی از فعالان پویش «بدسرپرست تنها‌تر است» و کسی که در نامگذاری این پویش سهم بسزایی داشته است، در خصوص علت شکل‌گیری این پویش و رسانه‌ای شدن آن، گفت: من و سایرهمراهانم که همه از اصحاب رسانه هستیم، تصمیم گرفتیم برای تأثیر گذاشتن بر معضل آینده سوز کودکان بدسرپرست و کاهش کودک آزاری‌هایی که سیر صعودی به خود گرفته، پویشی را ترتیب دهیم و با اطلاع رسانی و آموزش ،پیشگیری در خصوص کودکان بدسرپرست را در سطح جامعه افزایش دهیم. وی با اشاره به اینکه به گواهی مسئولان سازمان بهزیستی تاکنون بیش از 12هزار مورد کودک‌آزاری به اورژانس اجتماعی گزارش شده است، یادآور شد: این آمار نشان می‌دهد میزان آزار کودکان در سال 95 نسبت به سال ۹۴ افزایش یافته و در شش‌ماهه نخست سال گذشته، ۱۰۹ کودک به خاطر صدمات وارده ناشی از آزار اطرافیان‌شان راهی بیمارستان شده‌اند که از این تعداد چهار کودک جان باخته‌اند.
نگرانی‌های یک بازیگر
هانیه توسلی نیز به عنوان یکی از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون کشور با ابراز رضایتمندی از اینکه صحبت‌هایش در روزنامه ایران به چاپ می‌رسد، گفت: من و سایر کسانی که به هر نحوی در فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کنند، در دولتی به غیر از دولت تدبیر و امید به راحتی از دغدغه‌هایمان نمی‌گفتیم، اما از آنجا که به این دولت اعتماد داریم و آن را به خودمان نزدیک می‌دانیم به مسائل و مشکلاتی که در گوشه و کنار این سرزمین اتفاق می‌افتد اعتراض می‌کنیم و به تغییر و تصحیح شرایط امید داریم.
وی با اشاره به اینکه زندگی در کلانشهری همچون تهران و دیدن هر روزه کودکان و نوجوانانی که مشغول کارهای سخت و سنگین هستند، به امری عادی تبدیل شده در حالی که جوامع پیشرفته با این موضوع برخورد جدی و اصولی می‌کنند، چراکه کودکان از حقوق شهروندی برخوردار هستند و باید به مرحله‌ای از رشد و کمال برسند که بتوانند با خواست و اراده خود برای زندگی آینده‌شان تصمیم بگیرند، در صورتی که متأسفانه کودکان کار شهر و کشورمان با وجود سن و سال اندک بدون آنکه خودشان رضایتی داشته باشند در بهترین حالت ممکن مشغول کار در خیابان یا مکان‌های غیر استاندارد هستند و کمی که به موضوع دقیق‌تر می‌شویم به کودکانی برمی‌خوریم که از طریق پدر و مادر و اطرافیان‌شان مورد سوء استفاده‌های مختلف قرار می‌گیرند که به عقیده من این از دردناک‌ترین واقعیت‌هایی است که دور و برمان وجود دارد. وی افزود: اینکه من در پویش «بدسرپرست تنها‌تر است» و حرکت‌های اجتماعی اینچنینی شرکت می‌کنم اعلام اعتراض به عادی شدن سوءاستفاده از کودکان است، ضمن اینکه یقین دارم حتی اگر فوج فوج از این پویش‌ها به راه بیفتد، تا از حمایت‌های قانونی و فاکتورهای اجرایی بهره‌مند نباشند، نتیجه قابل انتظاری به دست نخواهد آمد.
زخم‌های عمیق
موضوع کودکان و حمایت از حقوق آنها، موضوعی است که هر فرد حساس به مسائل اجتماعی، نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. منصور ضابطیان، روزنامه نگار، و تهیه کننده و مجری تلویزیونی که با اهداف و دغدغه‌های پویش «بدسرپرست تنها‌تر است» همراهی می‌کند با بیان این جملات، گفت: اعتقاد دارم اگر قرار باشد در این جامعه از آسیب‌ها جلوگیری شود باید بذرش در کودکی کودکان این جامعه کاشته شود چرا که وجود آسیب‌های متعدد تا پایان عمرشان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. او افزود: من بعد از آشنایی با اهداف این پویش، به همراهی با آن علاقه‌مند شدم. چراکه آسیب‌ها در حوزه کودکان به زخمی عمیق می‌ماند که اگر بنا باشد زود خوب شود، باید به آن شک کرد، از این رو چنین پویش‌هایی را ترمیم کننده‌هایی می‌دانم که آرام آرام زخم‌های عمیق موجود را درمان می‌کنند و خوب می‌دانم که اگر قرار باشد بسرعت نتیجه دهند یا با سازمان‌های مردم نهاد دیگر به موازی کاری بپردازند، با خطر تبدیل شدن به جزیره‌های کوچک مواجه می‌شوند که بالطبع اهداف‌شان را نیز نشانه خواهد رفت.
دیروز، امروز، فردا
افشار می‌خواهد همه ما با نگاهی عمیق ومتفاوت با کودکان این سرزمین برخورد کنیم؛ چراکه به گفته خودش «در طول مدتی که کمپین «بدسرپرست تنهاتر است» جان گرفته بیشتر از آنکه به صورت موردی با کودکان برخورد شده باشد، به فکر هموار ساختن مسیر آرامش هرچه بیشتر و کاهش آزارهایی است که به آنها روا داشته می‌شود. البته مواردی هم با پیگیری‌های قانونی و نتایج خوب همراه بوده است. با این حال همواره سعی می‌کنم کودکان دردمند سرزمینم را مانند فرزند خودم بدانم و برای اینکه این احساس به واقعیت وجودم تبدیل شود برنامه‌ریزی می‌کنم و با مطالعه گسترده و تمرین‌های متعدد خود را به این ویژگی نزدیک‌تر می‌سازم.» مهناز افشار با اشاره به اینکه چند روز پیش در خلال جلسه‌ای که با بهبود بخشیدن به وضعیت کودکان در ارتباط بود، متوجه تب بالای فرزندش شد و برای در آغوش کشیدنش آرام و قرار نداشت گفت: وقتی از طریق مربی لیانا متوجه تب بالای دخترم شدم، برای لحظه‌ای فراموش کردم که در چه موقعیتی قرار دارم و می‌خواستم جلسه را ترک کنم تا سریع‌تر خود را به دخترم برسانم، در همین حین ندای درونم وجودم را لرزاند، به خودم گفتم مهناز مگر جز این است که برای بهبود وضعیت کودکانی به اینجا آمده‌ای که آزارهای والدین‌شان آنها را از حقوق طبیعی محروم ساخته و به جای آنکه وقت‌شان به شادی و بازی سپری شود، مورد آزار والدین‌شان قرار می‌گیرند؟
! مرور همین جملات مرا سر جایم میخکوب کرد و با آنکه میان عقل و احساسم جدالی در گرفته بود، تا پایان آن جلسه طاقت آوردم که این موضوع برایم حکم یک تمرین مؤثر را داشت چراکه توانسته بودم برای ساعاتی از فرزندم عبور کنم تا فرزندان دیگر را دریابم. نکته جالب اینکه تا کنون در این مسیر با کودکانی مستعد برخورد کردم که علی رغم حضور در خانواده‌ای نابسامان، نه تنها به سمت و سوی بزهکاری نرفته‌اند بلکه کمک حال خانواده‌شان هستند و مرا به این افکار وادار می‌کنند که وقتی این کودکان با وجود نداشتن ذره‌ای دلخوشی در محیط خانواده تا به این حد مصمم هستند، چگونه من از پی مشکلات و ناملایمتی‌های پیش رو با جدیت عبور نکنم.