۱۸ مهر ۱۳۹۶
فرماندار تهران چندی پیش اعلام کرد هزار کودک متکدی از سطح شهر تهران «جمعآوری» شدهاند. این نهاد از مرداد سال جاری طرح فوریت خدمات اجتماعی شهر تهران را به اجرا درآورد که بر اساس آن معتادها و متکدیان را خیابانها جمعآوری میشوند.
این طرح که شامل «دستگیری کودکان» در خیابانها هم میشد، مخالفتهایی را دربرداشت تا اینکه در نهایت ۱۸ مهر ماه در مصوبهای بنا بر این شد که کودکان کار شامل این طرح نشوند.
حامد فرمند، فعال حقوق کودک در گفتوگو با زمانه درباره رویکرد جمهوری اسلامی به پدیده کودکان کار و خیابان میگوید: «نحوه برخورد دولتهای جمهوری اسلامی بدترین برخوردها و برخلاف اصول اساسی پیماننامه حقوق کودک است. در ادبیات مسئولان، کودکان کار و خیابان به مثابه اجزای ناهنجار مبلمان شهری هستند که باید “جمعآوری” شوند.»
آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی
آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی در سال ۸۴ به تصویب هیات دولت رسید اما پس از ۱۲ سال به طور کامل اجرایی نشده است.
حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور معتقد است اگر چند دستگاه به این آیین نامه اضافه شوند، مشکلات موجود برخورد با کودکان کار و خیابان حل خواهد شد.
به گفته او بهزیستی با توجه به این آییننامه در حال ساماندهی کودکان کار و خیابان است.
فرمند نیز با این آیین نامه موافق است اما به نظر او ایراداتی هم بر آن وارد است:
«از جمله ایرادات این آیین نامه، کلیگویی در بخش نتایجی است که از اجرای طرح انتظار می رود. همچنین کمرنگ بودن نقش نهادهای مدنی و بالتبع پررنگ بودن نقش دولت و نهادهای حکومتی و شاید مهمتر از همه، ندیدن مشکل اصلی و گذر سطحی از روی آن، مانند تمرکز بر توانمندسازی خانواده و کمک مالی است.»
به گفته این فعال حقوق بشر این طرح به دلیل داشتن نگاه حمایتگرانه و انسانی به کودک، دادن نقش اصلی به مددکاران و افراد متخصص و تلاش برای حمایت از کودک به جای حذف او از منظر شهری، بر طرح ضربتی و آسیبزایی که از مرداد ماه برای جمعآوری متکدیان و معتادان خیابانی اجرا شده بسیار ارحجیت دارد.
مشکل چیست، راهحلها کدامند؟
هیچ کودکی اگر مجبور نباشد، کار یا تکدیگری را انتخاب نمیکند. جای کودک در خیابان نیست و آنچه او به آن نیاز دارد، عشق، امنیت، رفاه لازم، بازی، شادی و آموزش مناسب است.
در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در رابطه با حمایت از کودکان کار و خیابان چنین به نظر میرسد که این کودکان مشکلی اجتماعی هستند که باید رفع شوند.
فرمند با این نگرش مخالف است و معتقد است باید نوع نگاه ما به پدیده کودکان کار و خیابان تغییر کند. این فعال حقوق کودک میگوید:
«کودکان کار و خیابان مشکل نیستند، خانواده آنها هم مشکل نیستند. آنها قربانیان مشکلات پیچیدهای مانند نابرابری طبقاتی، فشارهای اقتصادی، نبود و کمبود آموزش و مسائلی از این دستاند که به صورت ریشهای و پایهای و به صورت برنامههای بلند مدت باید حل شوند و در کنار آن برنامههای کوتاه مدتی مانند آموزش خانوادهها، آموزش کودک و حمایت جدی از نهادهای مدنی باید در دستور کار قرار گیرد. همچنین، تغییر ساختاری و ریشهای در قوانین حامی کودک و حقوقش باید صورت بگیرد تا زمینه حمایت اساسی از آنها فراهم شود.»
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز معتقد است برای کودکان کار و خیابان نمیتوان یک نسخه واحد داشت، اما باید بر اساس آییننامه رفتار کرد.
یک کودک کار و خیابان ممکن است سرپرست یک خانواده یا تنها فردی باشد که قادر است نیازهای مالی خانواده را تامین کند، یا اینکه ممکن است سرپرست این کودک بیمار یا معتاد باشد. در برخی موارد نیز این امکان وجود دارد که پدر و مادر یا دیگر افراد از این کودک سوءاستفاده کنند.
به گفته این مقام مسئول، هر کدام از این موارد برخورد خاص خود را میطلبد.
کودکان کار فقط در خیابانها نیستند
«کودکان کار» چه گروهی را دربرمیگیرد؟ تنها کودکانی که در خیابانها هستند؟ فرمند در این رابطه به زمانه میگوید یکی از مهمترین دلایل او و فعالان حقوق کودک در به کار بردن تعبیر برخورد با کودکان کار به شکل «مخل مبلمان شهری» این است که در طرحهای موسوم به ساماندهی کودکان کار، به کودکان کاری که در صنایع و کارگاهها، بخش کشاورزی و کارهای خانگی مشغولاند هیچ توجهی نمی شود.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز در این رابطه هشدار میدهد که نباید با طرحهای ضربتی جمعآوری کودکان کار در خیابان، آنها را به کارهای زیرزمینی کشاند.
به گفته او وجود این کارگاهها و فعالیت کودکان در آنها بسیار خطرناکتر از حضور کودکان در چهارراههاست.
قاچاق کودکان کار
حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، از وجود قاچاق کودکان کار در جامعه گفته است.
به گفته او در سال گذشته پنج باند در این خصوص شناسایی شده اند: «طبق قانون، مسئولیت کودکان کار و خیابان با بهزیستی و شهرداری است و زمانی که بحث سوء استفاده و مانور باندها مطرح میشود، باید نیروی انتظامی وارد میدان شود تا با کسانی که کودکان را اجیر میکنند، برخورد شود.»
فرمند اما در پاسخ به معضل قاچاق کودکان کار و گستردگی آن میگوید:« اطلاعات و تحقیقات موجود نشان میدهد درصد بسیار اندکی از این کودکان تحت نظر باندهای قاچاق هستند.»
به گفته این فعال حقوق بشر، طبق همین گزارشات که توسط فعالان و پژوهشگران مستقل تهیه شده، مشخص شده قاچاق کودکان کار طی سالهای گذشته نه تنها کنترل نشده که گویا اراده جدی هم برای حل آن وجود نداشته است.
فرمند همچنین از عدم شفافیت اطلاعات در این زمینه گله دارد و میگوید: «ما نه تنها اطلاعات دقیق و درستی از معضلات اجتماعیمان از جمله کودکان کار و خیابان نداریم که اطلاعات شفافی هم از نحوه برخورد دولتها با این پدیدهها وجود ندارد.»
نهادهای مدنی و NGOها
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور:
«سازمان بهزیستی از سه سال قبل حیطه جدیدی را آغاز کرده که آن مربوط به تاسیس مراکز روزانهای به نام مراکز حمایتی-آموزشی کودک و خانواده است.»
به گفته مسعودی فرید اکثر کودکان کار (یعنی بالای ۹۰ درصد آنها) با خانواده خود زندگی میکنند و به همین خاطر برای ساماندهی آنها باید این کودکان را در قالب خانواده تحت پوشش قرار داد، یعنی بدون توجه به اینکه این کودک از چه خانوادهای در خیابان مشغول به کار است، باید تحت حمایت قرار گیرد.
افزودن بر اهمیت وجود نهادهای دولتی برای حل این موضوع، تاکنون NGOها نقش مهمی در بهبود وضعیت کودکان کار و خیابان داشتهاند. بنابراین تقویت و حمایت این سازمانها اهمیت فراوانی دارد.
فرمند در این باره زمانه میگوید: «یکی از موثرترین کارهایی که دولت باید انجام دهد زمینه سازی و هموار کردن مسیر فعالیت نهادهای مدنی است.»
به گفته او، «خوشبختانه نهادها و افراد با تجربه و باانگیزه در حوزه حقوق کودک فعال هستند. در حوزه کودکان کار و خیابان هم همین طور، اما متاسفانه برنامههای ضربتی دولتها نه به تجربه این گروهها و افراد متصل است و نه از پتانسیل آنها استفاده میکند.»
کودکان کارِ غیرایرانی
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، چندی پیش گفته بود بیش از ۷۰ درصد کودکان کار و خیابان تهران غیرایرانی هستند. او گفته بود: «نیاز است با سفارتخانه های پاکستان و افغانستان رایزنی هایی داشته باشیم تا در خصوص کودکان کار و خیابان این کشورها که در ایران و به ویژه پایتخت اقدام به کار غیرقانونی می کنند تصمیم گیری کرده و نسبت به رد مرز آنها اقدام کنیم.»
او همچنین ۱۷ مهر گفته بود در «جذب اخیری» که در خیابان صورت گرفت، ۶۰۰ کودک غیرایرانی بودند.
به گفته مسعودی فرید این مساله باید بررسی شود، این کودکان باید ساماندهی شوند و نباید اجازه داد کسی از این کودکان سوءاستفاده کند: «برخی از این کودکان اجازه تردد ندارند و نداشتن این اجازه تردد امکان هر گونه سوءاستفاده از کودکان را فراهم میکند و ممکن است مشکلات حادی را برای آنها به وجود بیاورد.»
حامد فرمند، فعال حقوق بشر اما در این باره نظر متفاوتی دارد:
«به طور کلی اطمینان ندارم و بعید هم میدانم که تعداد کودکان کار مهاجر بیشتر از ایرانیان باشد، اما ممکن است این نسبت در مورد کودکان کار خیابان متفاوت باشد. برخی از فعالان حقوق کودک به استناد همین اطلاعات و نتیجه برخورد با این کودکان که بازگرداندن آنها به کشورشان است، موضوع کودکان کار را برخوردی امنیتی و برای رفع معضل مهاجران که دولت برنامه مشخص و متناسب با حقوق بینالمللی برای آنها ندارد، ارزیابی میکنند.»
مونیکا نادی، فعال حقوق بشر که با سایت صدای مردم گفتوگو کرده، در این باره میگوید: «کودکان تبعه کشور افغانستان از نظر قانونی پناهنده کشور محسوب میشوند. ایران در قبال این پناهندگان دو راهکار پیش رو دارد: از ورود پناهندگان از مرز جلوگیری کند یا اینکه این کودکان را پناهنده در نظر بگیرد.»
به گفته او راهحل کنونی با پیماننامه جهانی حقوق کودک و قوانین حقوق پناهندگان مطابق نیست. حتی اگر مسئولان این کودکان را پناهنده محسوب نکنند نیز راهحل این معضل دستگیری این کودکان نیست: «با دستگیری این کودکان هیچگونه اتفاق مثبتی رخ نمیدهد. مساله قاچاق و باندهای مافیایی کار کودک حل نمیشود و مشکلات کودکان اتباع بیگانه و پناهنده نیز به قوت خود باقی میماند.»
- بیشتر بخوانید:
آخرین دیدگاهها