سهشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ – ۰۸:۰۷
بهزیستی
ساعت24 – روزهای گذشته خبری تلخ اما تأییدنشده در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که حکایت از آن داشت خانوادهای که سرپرستی کودک چهارسالهای را از طرف بهزیستی گرفته بودند فهمیدند به کودک در سالهای قبل از طرف پدرش تجاوز شده است، حالا او را نمیخواهند و بهزیستی نیز چون پدر دارد، او را نمیپذیرد و بچه در کلانتری سرگردان است
شهرزاد همتی در روزنامه شرق نوشت: روزهای گذشته خبری تلخ اما تأییدنشده در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که حکایت از آن داشت خانوادهای که سرپرستی کودک چهارسالهای را از طرف بهزیستی گرفته بودند فهمیدند به کودک در سالهای قبل از طرف پدرش تجاوز شده است، حالا او را نمیخواهند و بهزیستی نیز چون پدر دارد، او را نمیپذیرد و بچه در کلانتری سرگردان است. این خبر را البته مسئولان سازمان بهزیستی با قطعیت رد کرده و آن را تکذیب کردند؛ اما همین موضوع بهانهای شد تا بار دیگر قانون سرپرستی کودکان از سوی بهزیستی را با محمد نفریه، مدیرکل دفتر کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور، مرور کنیم.
تعداد خانوادههای در نوبت برای فرزندخواندگی و دریافت کودک، ٩ برابر تعداد کودکانی است که در مراکز مختلف سازمان بهزیستی کشور نگهداری میشوند. آمار درخواستهای فرزندخواندگی متقاضیان در کشور، در سالهای اخیر با افزایش دوبرابری همراه بوده است و تاکنون استقبال خوبی از این موضوع شده است. در برخی از استانها تراکم درخواست فرزندخواندگی زیاد است و در بعضی نقاط نیز درخواستها و همچنین تعداد کودکانی که در مراکز مختلف سازمان بهزیستی کشور حضور دارند، کمتر است. اینها اظهارات پیشین محمد نفریه است و او هم با کذبخواندن خبر مطرحشده در شبکههای اجتماعی، به «شرق» میگوید: «آن خبر یک داستانپردازی شاعرانه بود. البته بچهای را دو سال پیش در کلانتری یکی از مناطق داشتیم که پدرش به او تجاوز کرده بود و کیس کودکآزاری بود و اورژانس ما مداخله کرد و بچه به مرکز ما انتقال داده شد. بچه هر مشکلی داشته باشد، به خانواده میگوییم. اینکه خانواده بخواهد پس بدهد و ما پس نگیریم، دروغ محض است. مگر میشود ما بچه را پس نگیریم؟».
نفریه با اشاره به اینکه بعد از تسهیل قوانین، فرزندخواندگی افزایش چشمگیری داشته است، افزود: «آمار درخواست برای فرزندخواندگی امروز ٥٠ درصد نسبت به سال ١٣٩٢ افزایش یافته است و این روند افزایشی حتی در سال ٩٥ نیز نسبت به سال ٩٤، ٣٠ درصد بوده است. البته این قانون تا اجرائی شود، زمان میبرد».
تعداد خانوادههایی که بچه را پس میدهند بسیار کم است
او در پاسخ به این پرسش که اگر خانواده بنا بر هر دلیلی فرزندخوانده خود را نخواهد، سازمان بهزیستی چه برخوردی با او میکند، گفت: «نمیشود انکار کرد که برخی بچهها بعد از رفتن به خانه باز پس فرستاده میشوند؛ اما بهقدری تعداد این کودکان کم است که اصلا قابل اشاره نیست و البته دلایل مختلفی نیز دارد. ما یکسری مسائل را هم در نظر میگیریم. در همین قانون حمایت از فرزندخواندگی جدید، این موارد ذکر شده است. اگر خانوادهای بیدلیل فرزند را پس بدهد، تمام چیزهایی که به نام بچه کرده بودند، از بیمه عمرش گرفته تا چیزی که به نامش شده، برای بچه باقی خواهد ماند؛ اما ممکن است بعضی از بیماریهای ژنتیکی بعد از ١٠-١٢سالگی خود را نشان بدهند، یا بچه اوتیستیک باشد و بعد از دوسالگی مشخص شود و خانواده اعلام کنند توانایی نگهداری از بچه معلول را ندارند، در چنین شرایطی ما بچه را پس میگیریم.
البته این را هم بگویم خانوادههایی بوده اند که بچه را بردهاند و بعد از مدتی عوارض و بیماری کودک نمود پیدا کرده و آنها باز هم بچه را پس ندادهاند و تعداد آنها هم خیلی بیشتر از خانوادههایی است که بچه را پس میآورند. حتی الان خانوادههای داریم که بچههای معلول، فلج مغزی و اچآیوی مثبت را با کمال میل میبرند. البته بچههای ما از همه لحاظها پیش از واگذاری چک میشوند و اگر حتی گوشه ناخنشان ایرادی داشته باشد، به خانواده اعلام میشود و آنها نیز میتوانند کودک را پیش پزشک معتمد خود ببرند و از سلامت او اطمینان حاصل کنند».
او در ادامه تصریح کرد: «تلاش ما این است از هر اتفاق احتمالی پیشگیری کنیم؛ اما بههرحال ممکن است بچه در آینده مریض شود و خانواده توانایی نگهداری نداشته باشد. ما با او همراهی میکنیم؛ اما اگر خانوادهای بدون علت بچهای را در نوزادی در اوج زمان شیرینی به خانه برده و حالا که بزرگ شده دلش را زده و میخواهد پسش بدهد و او را از سر باز کند، در این شرایط ما وکیل بچه هستیم و قاضی تمام حق و حقوق بچه را به نفع او ضبط خواهد کرد». نفریه در پاسخ به این پرسش که آیا چیزی از خانواده جدید کودک پنهان میشود، گفت: «ما نمیگوییم پدر و مادرش معتاد بودهاند، میگوییم بچه بدسرپرست بوده که خدایی نکرده در آینده، کودک به خاطر خانواده بیولوژیکی معتادش تحقیر نشود یا نمیگوییم بچه سرراهی بوده، هیچ اطلاعاتی از این مسئله نمیدهیم؛ اما اگر بچه دچار آسیب جسمی و جنسی شده باشد یا مشکل روحی داشته باشد، حتما به خانواده اعلام میکنیم. ممکن است بچه کیس کودکآزاری بوده باشد، ما این بچهها را به هر خانوادهای نمیدهیم. البته این مسئله درباره کودکان بیمار و معلول هم صدق میکند. آنها را به خانوادهای میدهیم که از نظر فرهنگی، مالی و کلاس اجتماعی سطح بالاتری داشته باشند. دو هفته پیش کودکی را که مثانهاش خارج از بدنش بود، به خانوادهای ساکن سوئد بهعنوان دومین فرزندخوانده آنها دادیم؛ چراکه آنها گفتند در سوئد شرایط و تمکن مالی درمان او فراهم است».
نفریه با تأکید بر اینکه تعداد خانوادههایی که بچهها را پس میفرستند، بسیار پایین است، افزود: «دقت کنید بازگشت بچهها در ایران از خانواده از نُرم جهانی کمتر است وآنقدر قبل از واگذاری خانواده متقاضی مورد بررسی قرار میگیرد که مطمئن شویم قطعا آنها بچه را میخواهند.
البته این را هم بگویم که ما مشکلی از نظر واگذاری نداریم و در ازای هر کودک هفتونیم خانواده متقاضی داریم، اما در هر صورت کودکان سن پایین و دختران متقاضی بیشتری دارند». وی همچنین با اشاره به اینکه بچهای که به هر دلیلی پس فرستاده میشود، از نظر روحی شکنندهتر خواهد بود، خاطرنشان کرد: «این بچهها مورد حمایت روانی قرار میگیرند، اما این نکته را فرض کنید که ازدستدادن خانواده یک استرس است، اما باز هم ما فکر میکنیم اگر یک بچه حتی دو سال در دامان یک خانواده رشد کند، خیلی بهتر از این است که در بهزیستی و شیرخوارگاهی باشد که هر چند روز مربی عوض میکند. اختلالات وابستگی در این شرایط شدیدتر است.
ما حالا به این نتیجه رسیدهایم که بچههای زیر دو سال اصلا نباید در مراکز بمانند و به سمتی میرویم که شیرخوارگاه نداشته باشیم و بچهها حتی به صورت کوتاهمدت در خانوادهها پذیرش شوند. شاید بگویید این خانه و آن خانهشدن برای بچه خوب نیست، شما باید این شرایط را با مرکزی قیاس کنید که روزی دو مربی عوض میشود. آنها حتی اگر به صورت کوتاهمدت در خانواده باشند بهتر از ماندن در مراکز بهزیستی است».
آماری از مادران مجرد در دسترس نیست
نفریه در پاسخ به این سؤال که آیا آمار مادران مجرد در ایران مشخص است، گفت: «هنوز نه، اما سال بعد آنها را در آمار اضافه کرده و آمار مشخص میشود، اما این را بگویم که متقاضی از طرف آنان زیاد است و بین اجتماع جا افتاده است. کودکانی که سنوسال بالاتری دارند مناسب است و این را هم بگویم که آنها حتی کودکان معلول را نیز قبول میکنند. خیلیها میگویند که نباید بچه را از نعمت پدر محروم کرد و به مادران مجرد داد که در پاسخ آنها نیز میگویم مادران مجرد تمام مهر خود را به این کودکان میدهند و خود را وقفشان میکنند و رفتن کودکان به خانه این زنان بهتر از ماندن در بهزیستی است. بچه فلج مغزی را یک مادر حاضر است به خانه ببرد، چرا باید این فرصت را از کودک بگیریم».
نفریه در پاسخ به این سؤال که آیا بچهای که به خانواده داده میشود، خانواده این اطمینان را دارد که هرگز پدر و مادر او پیدا نمیشوند، گفت: «مطابق قانون، کودکی واگذار میشود که یا والدینش شناخته نشدهاند یا پدر و مادری دارد که نمیتوانند سرپرستی کنند و بچه بدسرپرست حساب میشود. در قانون، هم آن بچهای که شناخته نشده و هم خانواده بدسرپرست در صورتی که خانواده بازگردند و شرایط خود را بهتر کرده باشند و توانایی مراقبت از بچه را داشته باشند میتوانند کودک را پس بگیرند و خانواده سرپرست نیز این را میداند، اما اگر بچه بالای ٩ سال باشد، خودش میتواند تصمیم بگیرد که کجا بماند». به گفته محمد نفریه، اینکه هر خانواده چه چیزی را باید به نام بچه کند بستگی به مال و اموال آنها دارد، اما در ابتدا چیزی بهجز بیمه عمر به نام بچه نمیشود. خانواده باید ثلث مال را به نام کودک وصیت کنند، چون فرد حق دارد ثلث مال خود را مطابق میلش وصیت کند و این آینده کودک را تأمین میکند.
آخرین دیدگاهها