جنایت تکان‌دهنده دربرابر چشمان کودک۱۰ ساله

فرستنده: لیلا سعادت

حسین میگوید:  نیمه‌شب، مامانم را بالای سر بابام دیدم. همان‌موقع دایی‌هایم با چاقو به جان بابام افتادند و او را با سیم برق خفه کردند…..

 یک مرد جوان که در غرب استان تهران، پرونده زندگی شوهرخواهرش را با خون بسته بود رضایت شاکیان خصوصی را جلب کرد.

به گزارش فرهیختگان، روز بیست و پنجم دی ۱۳۸۳ افسران گشت کلانتری۱۴ شهر قدس (قلعه حسن‌خان) در شهرک «ابریشم» به یک دستگاه پیکان سواری، مشکوک شدند. پلیس وقتی به این خودرو نزدیک شد پیکر مرد ۴۱ ساله‌ای به نام «محمدتقی» را دید که لباس‌هایش خونین و دست‌وپایش طناب‌پیچ بود.

 پس از نمونه‌برداری‌های لازم، جنازه به پزشکی قانونی فرستاده و رازگشایی معما آغاز شد. شواهد نشان می‌داد «محمدتقی» ابتدا با ضربه‌های چاقو، زخمی و بعد با سیم برق خفه شده بود. کارآگاهان در جریان تحقیق میدانی متوجه شدند یکی از فرش‌های خانه «محمدتقی» به تازگی شسته شده بود. با مطرح شدن فرضیه جنایت خانوادگی، همسر «محمدتقی» به نام «بتول» به اداره آگاهی فراخوانده شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

این زن ۳۳ ساله که خود را غمگین نشان می‌داد با ارائه اطلاعات ضد و نقیض مسیر رسیدگی به پرونده را به بیراهه کشاند. نزدیک به ۵۰ روز از جنایت گذشته بود و در حالی که کارآگاهان همچنان به «بتول- ش» مشکوک بودند پسر۱۰ ساله‌اش به نام «حسین» قفل سکوت خود را گشود و از دسیسه شیطانی مادرش پرده برداشت.

شاهد کوچولو در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آن شب، کنار برادر ۱۴ ساله‌ام «هادی» در خانه خواب بودم که دایی «ایرج» و دایی«کوروش» وارد شدند و به سراغ بابا رفتند. نیمه‌شب، مامانم را بالای سر بابام دیدم. همان‌موقع دایی‌هایم با چاقو به جان بابام افتادند و او را با سیم برق خفه کردند.

«حسین» که گریه می‌کرد و می‌لرزید، ادامه داد: من از لای در نیمه‌باز اتاقم شاهد کشته شدن بابام بودم اما جرات بیرون آمدن نداشتم. چند دقیقه بعد وقتی دایی «ایرج» و دایی «کوروش» از مرگ بابام مطمئن شدند جنازه‌اش را به داخل ماشینش بردند.

شاهد کوچولو که از به یادآوردن صحنه تکان‌دهنده کشته شدن پدرش، دوباره شوکه شده بود در بخش دیگری از افشاگری‌اش اظهار داشت: دایی‌هایم زمانی که متوجه شدند همه چیز را به چشم دیده‌ام گفتند اگر به کسی کوچک‌ترین حرفی بزنم مرا هم مثل بابام می‌کشند. من از شدت ترس، سکوت کردم.

همزمان با برملاشدن این راز «بتول»، «ایرج» و «کوروش» بازداشت شدند و چون هیچ راهی برای گریز از قانون نداشتند لب به اعتراف گشودند.

برادران جنایتکار مدعی شدند از سوی خواهرشان اجیرشده بودند تا شوهر او را به خاطر اختلاف‌های کهنه خانوادگی سربه نیست کنند و در عوض نیمی از خانه‌اش را صاحب شوند.

«بتول» نیز طراحی نقشه کشتن شوهرش را گردن گرفت و افزود: وقتی کارتمام شد به سرعت فرش خانه را که خون «محمدتقی» روی آن پاشیده شده بود شستم تا اثری از جرم باقی نماند، اما نمی‌دانستم پسرکوچکم از خواب بیدار شده و تمامی ماجرا را دیده است.

پس از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نخستین نشست رسیدگی به این ماجرا که سی‌ام بهمن ۱۳۸۷ تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان پایتخت، کیفرخواست را خواند. سپس «بتول»، «ایرج» و «کوروش» در جایگاه ویژه ایستادند و منکر جنایت شدند. آنان ادعا کردند «حسین» دچار توهم شده بود.

در پایان آن نشست، هیات قضایی به اتفاق آرا «کوروش» را به قصاص نفس (اعدام با طناب دار) و «ایرج» و «بتول» را به زندان محکوم کرد. 

رای در شعبه ششم دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و ضرباهنگ قصاص «کوروش» به صدا درآمده بود که وی با پرداخت دیه، رضایت شاکیان خصوصی را جلب کرد. 

به این ترتیب پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران برگردانده شد. در تازه‌ترین نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «حسین اصغرزاده» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران، کیفرخواست را خواند. 

«کاکلی» اظهار داشت: چون جرم «کوروش- ش» منجر به اخلال در نظم عمومی جامعه شده بود طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات برایش تقاضای تعیین کیفر دارم.

سپس «کوروش» در جایگاه ویژه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد: ۹ سال است که زندانی هستم و به اندازه کافی تنبیه شده‌ام. عاجزانه از دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شود.

در پایان این نشست، هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. «کوروش» طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات به سه تا ۱۰ سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم خواهد شد.  تابناک 09 مهرماه