آناهیتا 17 ساله در دام پلید شیطان 47 ساله مشهدی
11 اسفند 1397
امروز که دخترم در اعماق دریای فلاکت و بی بند و باری دست و پا می زند تازه می فهمم که اشتباهات بزرگ من در مسیر تربیت او بخش مهمی از ماجرای کشانده شدن دختر نوجوانم به بیراهه اعتیاد و بدبختی را تشکیل می دهد. زن 39 ساله ای که مدعی بود مرد 47 سالهای، دختر 17 ساله اش را اغفال کرده و به بهانه تهیه مواد مخدر از او سوءاستفاده می کند با بیان این که خودم نقش مهمی در انحراف دخترم داشتم درباره سرگذشت خود و دخترش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت:
مسیر دشوار و پر از دست انداز زندگی من از روزی آغاز شد که مهر طلاق بر شناسنامه ام نقش بست.آن زمان «آناهیتا» وارد سومین بهار زندگی اش شده بود و من فقط به فکر تربیت صحیح او بودم و نمی خواستم در محیط آلوده ای که همسرم دست و پا می زد زندگی کند. همسرم به مواد مخدر اعتیاد شدیدی داشت و همین موضوع عامل اصلی بروز اختلافات و جدایی ما شد. 14 سال قبل با خودم می اندیشیدم دخترم با این وضعیت پدرش آینده خوبی نخواهد داشت به همین دلیل همه سختی ها و دشواری های زندگی را پذیرفتم و حضانت او را به عهده گرفتم اما نفهمیدم که با تغییر این شرایط خانوادگی چگونه باید دخترم را تربیت کنم.
همسرم «کارتن خواب» شده بود و مقابل چشمان دخترم قرار داشت به همین دلیل فکر می کردم «آناهیتا» هیچ گاه دنبال مواد مخدر نمی رود چرا که سرگذشت تلخ پدرش همچون آیینه ای در برابر او قرار داشت. خلاصه برای تامین مخارج زندگی در بیرون از منزل، مشغول کار شدم و دخترم در خانه تنها ماند. دوست داشتم همه امکانات را برایش فراهم کنم تا کمبود پدر را احساس نکند. در واقع دخترم را آزاد گذاشتم و کاری به کارش نداشتم. این درحالی بود که «آناهیتا» در سن نوجوانی بود و خودش به تنهایی نمی توانست مسیر صحیح زندگی را انتخاب کند. او لباس های تنگ و کوتاه می پوشید و حجابش را رعایت نمی کرد و با دختران زیادی در ارتباط بود ولی من او را آزاد گذاشته بودم تا دلگیر نشود.
آرام آرام متوجه شدم هدایای گران قیمتی را به منزل می آورد و لباس هایش بوی مواد مخدر می دهد. با وجود این هیچ گاه درباره این هدایای با ارزش از او سوال نمی کردم یا درباره بوی مواد مخدر چیزی نمی گفتم چرا که می ترسیدم دخترم را سرزنش کنم و اطرافیانم تصور کنند که لیاقت تربیت فرزندم را ندارم زمانی به خود آمدم که دیگر دیر شده و دخترم در دام اعتیاد و بی بند و باری افتاده بود با آن که وضعیت مالی خوبی نداشتم ولی او را دوبار در مراکز ترک اعتیاد خصوصی بستری کردم تا شاید از این گرداب وحشتناک رهایی یابد ولی باز هم موفق نبودم چرا که او ساعت های زیادی را در منزل تنها بود و من هم باید سر کار می رفتم شرط بهزیستی هم برای پذیرش او ترک اعتیاد بود که در نهایت با حکم دادگاه دخترم را دو شب در مرکز روان پزشکی بستری کردم اما هزینه هایش بسیار سنگین بود و من توان پرداخت این مبالغ را نداشتم تا این که فهمیدم پراید سوار 47 ساله ای به بهانه تهیه مواد مخدر و خرید هدایای گران قیمت برای «آناهیتا» از او سوءاستفاده می کند و مدام از طریق تلفن و پیامک با او در ارتباط است تاجایی که دخترم دو شب به منزل نیامد و من بالاخره توانستم ردی از آن مرد میان سال به دست آورم سپس خودروی او را در حالی که دخترم نیز در صندلی جلو نشسته بود در ابتدای بولوار خواجه ربیع متوقف کردم ولی آن مرد مدعی شد آناهیتا را به عنوان مسافر سوار کرده وقتی فریاد زدم لیست تماس هایت را به دادگاه می دهم او ناگهان پدال گاز را فشرد و فرار کرد من هم در همان حالت عصبانیت آیینه خودرواش را شکستم و …
شایان ذکر است به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) رسیدگی به این پرونده در مسیر قانونی قرار گرفت
آخرین دیدگاهها