ادبیات کودک در میان متولیان فرهنگی جدی گرفته نمی‌شود

01/03/1398

مریم محمدخانی از کمرنگ شدن نوشتن با دید بزرگسالانه برای کودکان گفت و اظهار کرد: از نگاه تعلیمی و نگاه بالا به پایین در ادبیات کودک داریم فاصله می‌گیریم و ادبیات به عنوان لذت و سرگرمی بیشتر به رسمیت شناخته می‌شود.به گزارش کودک پرس ، این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان، درباره ‌این‌که برخی فکر می‌کنند نوشتن در حوزه ادبیات کودک کار راحتی است و با نوشتن چند جمله کودکانه می‌توانند صاحب کتاب شوند، اظهار کرد:

این گزاره‌ای که مطرح می‌کنید نیاز به تحقیق و پژوهش گسترده‌ای دارد و ما نمی‌توانیم به راحتی نتیجه بگیریم که در ادبیات کودک چنین اتفاقی می‌افتد زیرا نمی‌دانیم چه اتفاقی در پروسه خلق اثر افتاده است، در واقع ما نمی‌توانیم از روند خلق اثر به صورت کامل مطلع شویم تا بتوانیم بگوییم نویسنده در نوشتن سهل‌انگاری کرده است. ما فقط می‌توانیم کتاب را قضاوت کنیم نه نویسنده اثر را.

 او با تأکید بر این‌که در سال‌های اخیر اتفاق‌های خوبی در ادبیات کودک رخ داده است، افزود: افزایش تنوع کتاب‌های کودک از جمله این اتفاق‌هاست. اما در حوزه ترجمه ما با کتاب‌هایی روبه‌رو هستیم که سهل‌انگاری در ویراستاری یا برگرداندن اثر اتفاق افتاده است، مثلا اشتباهات ویرایشی، غلط املایی و رسم‌الخط؛ گاهی با کتاب‌ اصلی که تطبیق داده می‌شود، می‌بینیم این اشتباهات در زبان مقصد رخ داده است.

 محمدخانی در ادامه خاطرنشان کرد: نوشتن با دید بزرگسالان برای کودکان اتفاقی نیست که در سال‌های اخیر در ادبیات کودک و نوجوان پررنگ شده باشد،‌ اتفاقاً اگر به عقب برگردیم مثلاً دهه ۴۰ یا ۵۰ این نگاه بزرگسالانه در ادبیات کودک ما بسیار زیاد است. در واقع در آن زمان ادبیات بستری بود تا نویسنده یک ایدئولوژی‌ را رواج بدهد و یا نگاهش را به جامعه به کودکان تزریق کند. به نظر من این موضوع در سال‌های اخیر کم‌رنگ‌تر شده و ادبیات به عنوان لذت و سرگرمی بیشتر به رسمیت شناخته می‌شود. ما در ادبیات کودک از نگاه تعلیمی  و نگاه بالا به پایین داریم فاصله می‌گیریم.

 نویسنده رمان «برایم شمع روشن کن» در ادامه با تأکید بر این‌که از روند خلق کتاب کودک اطلاعی نداریم، بیان کرد: در داوری و سنجیدن کیفیت کتاب کودک می‌توانیم بگوییم آن‌چه ادبیات کودک را می‌سازد یعنی نگاه، دغدغه کودکانه و مسئله کودکانه گاهی ممکن است در آثار کمرنگ باشد. اما این‌که بگوییم  این موضوع در سال‌های اخیر اتفاق افتاده است و یا  فقط در تألیف بوده و در ترجمه نیست و می‌تواند ما را نگران کند، چنین نیست.

 او با بیان این‌که بازار کتاب کودک از انحصار بیرون آمده است،  گفت: به‌نظرم در سال‌های اخیر کتاب کودک رونق گرفته، بازار کتاب کودک از انحصار  بیرون آمده و وارد چرخه بازار طبیعی شده است. یعنی در گذشته ممکن بود نویسندگان ادبیات کودک از قبل مطمئن باشند که نهادهای مختلف این کتاب‌ها را می‌خرند اما الان کتاب کودک بیشتر از قبل وارد چرخه بازار طبیعی شده و نویسندگان باید به این نکته توجه داشته باشد که مجبورند بیشتر از قبل به مخاطبان خود توجه کنند و آن‌ها را در  نوشته‌های‌شان درنظر بگیرند.

 محمدخانی همچنین درباره این‌که به نظر می‌رسد ادبیات کودک در میان متولیان فرهنگی جدی گرفته نمی‌شود مثلا در  جایزه کتاب سال و در بخش ادبیات کودک سال‌هاست برگزیده‌ای نداریم و این موضوع چه تبعاتی را به دنبال دارد، بیان کرد: در برابر آن‌چه ترسیم کردید، فکر می‌کنم نهادهای غیردولتی فعال‌تر شده‌اند. اگر آمار توزیع‌ و نشر کتاب را ببینید متوجه می‌شوید  کتاب کودک رونق بسیاری گرفته و بازار بزرگی را در مقابل ما قرار داده  است، ما با والدینی روبه‌رو هستیم که برای فرزندان‌شان کتاب می‌خرند. نهادهای غیردولتی نیز جایزه‌هایی را به بخش کتاب کودک اختصاص می‌دهند که خیلی خوب است.

 او با اشاره به باشگاه‌های کتاب‌خوانی اظهار کرد: راه‌اندازی این باشگاه‌ها باعث شده وضعیت توزیع کتاب در شهرهای دیگری ایران بهتر شود. جام باشگاه‌های کتاب‌خوانی با این نگاه شکل گرفت که متناسب با شرایط شهرهای مختلف الگوهایی به آن‌ها پیشنهاد داده شود و این‌گونه نباشد که همه‌چیز از مرکز به آن‌ها دیکته شود. متولی برگزاری جام باشگاه‌های کتاب‌خوانی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد بوده، پس نمی‌توانیم بگوییم متولیان فرهنگی به‌طور کلی نسبت به ادبیات کودک بی‌توجه‌اند.

 نویسنده «جشن خاکستر» خاطرنشان کرد: ممکن است در کوتاه‌مدت فکر کنیم جایزه نگرفتن در  بخش کودک کتاب سال یا مورد توجه قرار نگرفتن ادبیات کودک آسیب‌زا باشد اما این موضوع باعث شده نهادهای غیردولتی در این زمینه تقویت شوند و کتاب کودک وارد بازار طبیعی شود؛ به نظرم این موضوع در درازمدت مفید است.

 مریم محمدخانی در پاسخ به این پرسش که چه راه‌کارهایی را برای تقویت رشته ادبیات کودک پیشنهاد می‌کند گفت: مشتاقم بعد از کارشناسی ارشد، دکتری ادبیات کودک نیز به نهادهای دانشگاهی اضافه شود یعنی  دانشجوهایی داشته باشیم که بعد از کارشناسی ارشد در مقطع دکتری تحصیل کنند. ما بیش از این‌که به فکر گسترش دانشگاه باشیم باید به استادانی که قرار است وارد دانشگاه شوند و ادبیات کودک تدریس کنند فکر کنیم. اگر دکتری ادبیات کودک را جدی بگیریم و از نهادهای مسئول تقاضا کنیم به فکر  آن باشند شاید مشکلاتی که در زمینه استاد در این رشته وجود دارد هرچه زودتر برطرف شود.  به نظرم لازم است ابتدا این موضوع را تقویت کرده و سپس به گسترش ادبیات کودک فکر کنیم. از طرف دیگر اگر ارتباطی بین منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران با نهادهای بیرون از دانشگاه و دانشگاه برقرار شود می‌تواند به تقویت ادبیات کودک در دانشگاه‌ها کمک کند.