کودکانی برای نمایش؛ از تبلیغ کالا تا ترویج کالایی‌شدن

۲۰ مهر ۱۳۹۸

خبرگزاری مهر – سرویس فرهنگ: روزگاری وقتی پدر و مادرها می‌خواستند از طریق فرزندشان کسب درآمد کنند، آنها را می‌فرستادند دستفروشی؛ و یا اگر وضعیت مالی‌شان خیلی ضعیف‌تر بود آن‌ها را برای گدایی سر چهارراه‌ها می‌فرستادند. اما این روزها این روش‌ها دیگر منسوخ شده است و برخی برای کسب درآمد از فرزندانشان به روش‌های دیجیتالیزه و مدرن‌شده روی آورده‌اند.

مثلا در یک نمونه دختری ۵ ساله در صفحه اینستاگرامش یک میلیون دنبال‌کننده دارد؛ او با یک کلیپ یک دقیقه‌ای در حال گیلاس‌خوردن مشهور شد و برای هر تبلیغ در صفحه‌اش ۳۰ میلیون تومان دریافت می‌کند. یا نمونه دیگر و شناخته‌‎شده‌تری هم هست؛ کودکی که مدعی است مدیربرنامه دارد و از قبل تبلیغات پول زیادی درمی‌آورد. اما روش کار این بچه‌ها چگونه بوده است؟

کافی است کودکی شیرین‌زبان داشته باشید و یا چهره او جذاب و زیبا باشد؛ همین می‌تواند راهی شود برای کسب درآمد. از او فیلم تهیه کرده و در اینستاگرام منتشر کنید. پس از گذشت چند روز فرزندتان مشهور شده و می‌توانید با چهره او کسب درآمد کنید. البته گاهی اوقات هدف پدر و مادرها در ابتدا کسب درآمد و تبلیغات نیست، بلکه هدف جذب لایک و کامنت است، اما دیری نمی‌گذرد که با دیدن تعداد فالور بالا و حجم لایک‌ها این فکر به سرشان می‌زند که در این میان کسب درآمدی هم بکنند. به همین دلیل ماهیت و هدف این صفحه‌ها از انتشار تصاویر کودکان، شدیداً تبلیغاتی و تجاری می‌شود.

کافی است کودکی شیرین‌زبان داشته باشید و یا چهره او جذاب و زیبا باشد؛ همین می‌تواند راهی شود برای کسب درآمد. از او فیلم تهیه کرده و در اینستاگرام منتشر کنید. پس از گذشت چند روز فرزندتان مشهور شده و می‌توانید با چهره او کسب درآمد کنید

بعضی از والدین حتی کار را فراتر برده و از زمان بارداری و سونوگرافی کودک تصاویر مربوط به او را منتشر می‌کنند و اصلا نمی‌دانند که این کار تا چه حد می‌تواند روی آینده فرزندشان تاثیر بگذارد. اولین عارضه‌ای که این مدل تبلیغی ایجاد می‌کند این است که کودک در آینده‌ای نه چندان دور که هم عقل دارد و هم شعور در مقابل خود یک جبر از پیش تعیین شده می‌بیند و نمی‌تواند آن راهی را که خودش به آن علاقه‌مند است ادامه دهد. در حقیقت پدر و مادرش آینده او را پیش‌فروش کرده‌اند. پدر و مادری که شاید در ابتدا تنها هدفشان دلسوزی برای کودکشان است، اما نمی‌دانند که با ترویج چنین مدی نه تنها آینده کودکشان را به خطر می‌اندازند، بلکه به او از کودکی آموزش می‌دهند که آنچه مورد اهمیت است ظاهر توست و لاغیر.

البته ذکر این نکته نیز خالی از وجه نیست که  برخی اجبارها که والدین به کودکان تحمیل می‌کنند و مثلا به او لباس خاصی می‌پوشانند و یا او را به طرز خاصی آرایش می‌کنند و…، ناشی از عقده‌های فروخفته خود والدین در کودکی است. به عبارت دقیق‌تر در گذشته اگر پدر و مادری خود نتوانسته بودند تحصیلات عالیه داشته باشند و یا وضعیت مناسب اقتصادی برای خود فراهم کنند، کودک خود را به گونه‌ای تربیت می‌کردند که وی به سمت تحصیلات سوق پیدا کند، اما این والدین جدید، عقده‌های فروخورده دیده‌شدن در خود را بر سر کودک خود خالی می‌کنند و به دنبال این هستند تا به هر شاخه‌ای چنگ بزنند، بلکه کودکشان دیده شود.

نکته حائز اهمیت در میان پیج‌های اینستاگرامی که در آن‌ها صرفا مدل لباس پوشیدن و آرایش یک کودک نشر داده می‌شود، این است که اغلب این کودکان دختر هستند. جامعه‌ای که در آن زن به این نتیجه برسد که تنها کالای قابل عرضه‌اش تن و لباسی است که بر تن دارد، قطعا ره به بیراهه می‌برد و اتفاقا دومین خطری که تبلیغ کودکان به عنوان «مدل»، آن‌ها را تهدید می‌کند همین است. شاید جای تعجب داشته باشد که تعداد کودکانی که برای اپیلاسیون به آرایشگاه‌های زنانه مراجعه می کنند رو به افزایش است. مادری که فرزند ۹-۱۰ ساله‌اش را برای یک عمل دردناک به آرایشگاه می‌برد از همان کودکی به او آموزش می‌دهد که به خودت برس تا همیشه به تو توجه کنند. کارشناسان درباره شیوع این پدیده هشدار داده‌اند که عمل اپیلاسیون برای کودکان خطرناک بوده و به سلول‌های پوستی و مویرگ‌های آنان آسیب می‌رساند.

جامعه‌ای که در آن زن به این نتیجه برسد که تنها کالای قابل عرضه‌اش تن و لباسی است که بر تن دارد، قطعا ره به بیراهه می‌برد

سومین خطری که به اصطلاح «کید اینفلوئنسرها» را تهدید می‌کند، بحران هویت است. کودکی که هویت مجازی می‌یابد رشد این هویت به همان دوران کودکی معطوف و بسته می‌شود. در واقع محبوبیت و شهرتی را که پیدا کرده، به عنوان تنها تعریف موجود از خود و جزئی از شخصیتش می‌داند. این کودک حتی برای ساختن شخصیت خود از عناصر دیگر بهره نمی‌برد. از آن جایی که هویتی که ساخته می‌شود تقریبا «یک‌شبه» است و هویتی است که فضای مجازی به آن بچه می‌دهد، نه آن چه کودک طی دوران رشدش به آن دست می‌یابد، می‌تواند هویتی مصنوعی و ظاهری و سطحی باشد و خود این موضوع می‌تواند کودک را آسیب‌پذیر کند. به همین دلیل کودک در دوران بزرگسالی که ممکن است دیگر کسی او را نشناسد یا به دوران بلوغ رسیده و چهره و اندامش دیگر جذابیتی نداشته باشد، دچار بحران هویت می‌شود و خود را آنگونه که انتظار داشته است نمی‌یابد.

کارشناسان فضای مجازی و قضایی به پدر و مادرها توصیه می‌کنند که تصاویر فرزندانشان را در هنگام شنا در استخر و حمام در شبکه‌های اجتماعی منتشر نکنند. برخی از این عکس‌های خانوادگی در سایت‌های «پدوفیل»‌ها (کودک‌آزاران جنسی) دیده شده است. در بسیاری از کشورها برای مقابله با چنین اقداماتی که در حقیقت مداخله در حریم خصوصی و آینده کودکان است، قوانینی محکم تصویب شده است. بسیاری از مدافعان حقوق کودکان معتقدند که انتشار تصاویر آنها حتی اگر برای ایجاد حس ترحم و دلسوزی باشد ممنوع است. امید می‌رود در آینده قانونگذاران حوزه ارتباطات دیجیتال، قانونی نیز برای انتشار تصاویر کودکان تصویب کنند تا شاهد یک نسل با اندوخته‌ای از بحران‌های گوناگون نباشیم. «کمپین پز عالی» در راستای نقد مصرف‌گرایی و مصرف تفاخری و ترویج ساده‌زیستی همزمان با هفته کودک در راه نفی هرگونه استفاده و مصرف از کودکان و کالایی کردن آنها در فضای مجازی به این موضوع مهم پرداخته است.