روایت مردی که چهار عزیزش را در سقوط هواپیما از دست داد | خواسته وحید امامی چیست؟

دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸

زندگی‌های زیادی در فاجعه سقوط هواپیمای بویینگ ۷۳۷ به مقصد اوکراین در یک چشم به هم زدن نابود شدند. خانواده‌های زیادی ساکن کشورهای دیگرند که چند نفر از اعضای خانواده‌شان سوار این هواپیما بودند و برای همیشه از دست رفتند و داغ‌شان به دل عزیزان‌شان خواهد ماند.

به گزارش همشهری آنلاین، تعدادی از خانواده‌های ساکن کشورهای دیگر که عزیزان‌شان مسافر هواپیمای تهران – کیف (پایتخت اوکراین) بودند، می‌گویند از زمان انتشار خبر دلایل سقوط هواپیما (اصابت موشک سپاه به هواپیما) تاکنون، هیچ یک از مسئولان ایران برای تسلیت و دلجویی تماسی با آنها نگرفته‌اند.

این در حالی است که دولت کانادا برای ۶۳ تن از این مسافران که دوتابعیتی (ایرانی – کانادایی) بودند، مراسم یادبود برگزار کرده، تیم روانشناسی و روانکاوی برای خانواده‌های قربانیان تشکیل داده و روزنامه‌های این کشور نیز خبر سقوط را به طور جامع و کامل پوشش داده‌اند.

روزنامه شرق با یکی از ایرانیان ساکن کانادا که ۳ نفر از اعضای خانواده‌اش مسافران این هواپیما بودند، گفت‌وگو کرده است.

وحید امامی مرد جوانی است که در این پرواز همسر، فرزند، برادر همسر و همسر او کشته شده‌اند. وحید در حین گفت‌وگو صدای لرزانی دارد و هرازگاهی در میان صحبت بغض و اشک امانش نمی‌دهد، اما مسلط به تمامی سؤال‌ها پاسخ می‌دهد. او عکس‌های فرزند و دختر کوچکش را برای ما ارسال می‌کند و درباره زیبایی ازدست‌رفته زندگی‌اش برایمان می‌گوید.

او که در آستانه ۴۰ سالگی ۴ تن از اعضای خانواده خود را از دست داده است، در چهار روز گذشته تمامی راه‌ها برای رسیدن به ایران را امتحان کرده تا بتواند باقی‌مانده پیکر عزیزانش را تحویل بگیرد اما تا الان هیچ پروازی به سمت ایران پیدا نکرده است.

وحید می‌گوید در این چند روز هیچ‌یک از مقامات و مسئولان ایرانی در پی دلجویی از او و خانواده ‌اش بر نیامده‌اند. مادر و پدر همسر وحید که ساکن ایران هستند، مصیبت از دست‌ دادن دو فرزند، نوه و عروس خود را به دوش می‌کشند، اما تاکنون هیچ مددکار و مشاوری از سوی دولت زنگ خانه آن‌ها را به صدا در نیاورده تا حداقل خدمات روان‌شناسی لازم در مواقع بحران را در اختیار آن‌ها قرار دهد. در حالی‌که این می‌توانست کمترین کاری باشد که در بروز این فاجعه انجام داد.

آنچه می‌خوانید مشروح صحبت‌های ما با وحید امامی است که تلاش کرده‌ایم وفادارانه و با کمترین جرح‌وتعدیل در اختیار خوانندگان قرار دهیم.

  • در این حادثه چه کسانی را از دست دادید؟

من همسرم سپند صادقی اهل کرمانشاه و دخترم سوفی امامی پنج‌سال‌ونیمه. را از دست دادم. همچنین الوند صادقی برادر همسرم را که همه ‌چیزم در این کشور بود و همسر او نگار برقعی را از دست دادم.

  • وقتی متوجه شدید هواپیما با خطای انسانی ساقط شده، چه احساسی داشتید؟

امیدوارم که هیچ‌کس در شرایط من قرار نگیرد اما وقتی فهمیدم علت سقوط هواپیما اصابت موشک ایران بود، از لحاظ روحی دیگر برایم فرق چندانی نداشت. چیزی که مهم بود، درد از دست ‌دادن خانواده‌ام بود. ماهیت اینکه چه اتفاقی آن‌ها را از من گرفته است، نمی‌تواند عزیزانم را به من برگرداند.

 فقط این حس در من ایجاد شد که مهر تأیید دیگری در ذهن من زده شود که کسانی در ایران هستند و مرتکب این کار شده‌اند که همفکر و هم‌خط من نیستند و آن‌ها عزیزان من را از من گرفتند. دقیق‌تر بگویم، حس من انزجار از دروغ و پنهان‌کاری است.

بعد از این واقعه احساس شما نسبت به ایران تغییر کرد؟

این واقعه احساس من را نسبت به خاکم، خاک ایران هیچ تغییری نداده است. اما احساسم نسبت به مسئولان این حادثه را چرا.

  • چه توقعی از ایران دارید؟

من از ملت ایران حرف می‌زنم و این را می‌فهمم که در ایران طرز فکرهای مختلفی وجود دارد. ما می‌توانیم افکار مختلف ملت ایران را در کنار هم تحمل کنیم اما انگار از جانب دیگران تحمل نمی‌شویم. نمی‌دانم چرا آن‌ها نمی‌توانند ذره‌ای تضاد فکری با خودشان را ببینند. من توقعم از ایران مثل هر انسان دیگری اجرای عدالت است.

  • در روزهای گذشته مردم ایران عمیقا با شما ابراز همدردی کردند. چه پیامی برای آنها دارید؟

من از همدردی هم‌وطنانم بسیار ‌بسیار ممنونم. برای اینکه آن‌ها هم مثل من داغدار هستند و به آن‌ها تسلیت می‌گویم. ما همه در کنار هم هستیم.

  • تا چه زمانی با خانواده‌تان در ارتباط بودید؟

زمانی که آن‌ها در حال سوار شدن بودند، شرایط کشور ملتهب بود و صحبت‌ها و مشاجرات لفظی (بین ایران و آمریکا) بالا گرفته بود. برای همین من لحظه‌به‌لحظه از طریق واتس‌اپ با آن‌ها در ارتباط بودم؛ از لحظه‌ای که وارد فرودگاه شدند، چمدان‌هایشان را تحویل دادند، از لحظه‌ای که وارد هواپیما شدند و کمربندشان را بستند و گفتند «وحید این قدر نگران نباش. ما دیگر پریدیم.» من تمام این لحظات با آن‌ها بودم. آخرین تماس زمانی بود که کمربندها را بستند و تلفن‌های همراه را خاموش کردند.

  • چطور متوجه وقوع حادثه شدید؟

از طریق واتس‌اپ و فیس‌بوک متوجه سقوط هواپیما شدم.

  • علت سفر آن‌ها چه بود؟

رفته بودند دیدن مادر و پدرشان. من از پدر و مادر همسرم ممنونم که او را به دنیا آوردند و فرصت زندگی با او را برایم فراهم کردند. از آن‌ها ممنونم و به آن‌ها تسلیت می‌گویم.

  • چرا آمدن شما به ایران طول کشید؟

مشکل این بود که من نمی‌توانستم از اتاق و کمد دخترم دل بکنم. نمی‌توانستم از لباس‌های دخترم، از تختش دل بکنم. به زمان احتیاج داشتم تا بتوانم همه این‌ها را برای خودم هضم کنم. اینجا خانه من است و باید وحید پودرشده را دوباره منسجم می‌کردم تا دوباره بتوانم به ایران برگردم.

  • آیا تماسی از ایران از سوی مسئولان ایران با شما یا خانواده همسرتان برای هم‌دردی گرفته شده است؟

نخیر. هیچ تماسی گرفته نشده است.

  • آیا خانواده همسرتان برای پیگیری وضعیت پیکر درگذشتگان به جایی مراجعه کرده‌اند؟

راستش نمی‌دانم. اما تصورش هم برایم سخت است که به لحظه‌ای فکر کنم که باید به چنین جایی بروم. این سؤال اذیتم می‌کند و آماده جوابگویی به آن نیستم.

  • آقای امامی نگاهتان به آینده زندگی‌تان چیست؟

به پیشنهاد یکی از دوستان عزیزم یک بنیاد خیریه به اسم سوفی با کمک ایشان و دوستانم راه خواهم انداخت که در زمینه‌های مادی و معنوی به کودکان خدمات خواهد داد.

  • ایرانی‌های دیگری را که در این سانحه از دست رفتند می‌شناختید؟

بله. همه هم‌وطنم بودند. برای ما هم‌وطن ارزشمند است. مخصوصا برای کسانی که خارج از کشور زندگی می‌کنند. تعدادی از درگذشتگان را از نزدیک می‌شناختم و داغدار آن‌ها هستم.

  • در این شرایط چه چیزی شما را تسکین می‌دهد و سرپا نگه می‌دارد؟

حضور دوستانم که در اینجا هستند و از شهرهای دیگر به اینجا آمده‌اند و با من هستند تا من بتوانم از لحاظ ذهنی خودم را آماده کنم و کارهایم را انجام دهم و ظرف دو روز آینده به ایران بیایم.

کد خبر 477848