نشست رونمایی از کتاب کودک آزاری در سکونتگاههای فقیرنشین کودک آزاری و پروندههایی که هرگز بسته نمیشوند
۰۵ اسفند ۱۳۹۸
تهران-ایرنا- اعضای جمعیت امام علی (ع) به شرح پروندههایی از کودک آزاری در کشور پرداختهاند که بسیاری از آنها به دلیل مشکلات و چالشهای موجود یا به نتیجه نرسیدهاند و یا اگر هم نتیجهای حاصل شده و با افراد خاطی برخوردی صورت گرفته فاصله زیادی با وضعیت مطلوب داشتهاست.
«جمعیت امداد دانشجویی- مردمی امام علی» به عنوان یکی از سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه کوکان به بررسی موضوع کودک آزاری، ویژگیها و شرایط خانوادگی این کودکان پرداخته است که ماحصل نتایج تحقیقها و بررسیها انجام شده، کتاب کودک آزاری در سکونتگاههای فقیرنشین شدهاست.
براین اساس نشستی تحت عنوان رونمایی از کتاب مذکور در ستاد توان افزایی وحمایت از سازمانهای مردم نهاد شهر تهران برگزار شد. در ابتدا نشست با شرحی از چرایی و چیستی موضوع و بطور کل پرداختن به موضوع کودک آزاری توسط دبیر سمینار آغاز و پس از آن با پنلی در مورد شرح پروندههای کودک آزاری ادامه یافت.
در این پنل «ترانه تاجیک»، «شبنم اسکندری»، «مریم علی محمدی»،از اعضای فعال جمعیت امام علی و «رضا شفاخواه»، وکیل پایه یک دادگستری به ارائه پرونده های مربوط به کودک آزاری و مشکلات رسیدگی حقوقی و قضایی آنها پرداختند. در ادامه زهرا رحیمی، مدیر عامل جمعیت امام علی (ع)، ثریا عزیزپناه، فعال حقوق کودک و حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به سخنرانی در خصوص محتوای پیام و نیز آسیبهای اجتماعی پرداختند.
در گزارش اول به معرفی کتاب و نتایج پژوهش پرداخته شد. در این گزارش به سخنان ترانه تاجیک، شبنم اسکندری، مریم علیمحمدی و رضا شفاخواه،پرداخته میشود که به ارائه برخی از پروندههای مربوط به کودکان پرداخته میشود.
پرونده محله شهریار
ترانه تاجیک در خصوص محله شهریار و تجربیاتش در این محله گفت: در طی سالهایی که در محلات فعالیت میکنیم، با معضلات بسیاری از جمله اعتیاد، خشونتهای خانگی، نزاع، اختلافهای قومیتی و به ویژه کودک آزاری رو به رو بودهایم. هر بار وقتی قصه کودکان این محلات را میشنویم، با خود میگوییم، این آخرین قصه دردناک است؛ حال آنکه پس از آن قصههای مشابه و حتی بدتر از آن را از زبان کودکان میشنویم.
کودکان دارای سرشت پاک هستند اما بر اساس مشاهدات و تجربیات خود، در این محلات شاهد هستیم چگونه زندگی آنها وارد تاریکی مطلق شده و وجود آنها به انواع مواد مخدر آلوده میشود. چگونه یک کودک در سن ۱۵ سالگی به سمت شیشه سوق پیدا میکند و یا تصمیم میگیرد تا تن فروش شود. در بسیاری از موارد به دلیل بینتیجه ماندن پروندههای این چنینی در ارگانها و سازمانهای مربوط، همچنان شاهد هستیم خانه این کودکان به پاتوق تبدیل شدهاست.
با وجود پیگیریهای مکرر تنها چیزی که از سوی مسئولان میشنویم، این است که این کودکان تن فروش شدهاند و ما هیچ کاری نمیتوانیم برای آنها انجام دهیم. حال آنکه قصه برچسب زنی خود و سهل آنگاریهای خود را نادیده میگیرند. اگر در ابتدا و در مرحله پیشگیری ظاهر میشدند، اوضاع به این وخامت نمینمود. در بسیاری از موارد، وقتی پرونده کودکان را دنبال میکنیم، هیج درمان و سازماندهی خاصی از سوی ارگانهای مرتبط نمیبینیم.
برای مثال در محلات شهریار اقوام مختلفی مانند ترک، لر، کرد، بلوچ و… زندگی میکنند و هر کدام از این گروهها آسیبهای خاص خودشان را دارند. برخی از این اقوام با اعتیاد در خانواده مواجه هستند. برخی با مشکل هویتی و برخی با تن فروشی. اما آنچه در این محلات بسیار نمایان است، مصرف مواد مخدر و فروش آسان مواد مخدر در این محلات است.
در سال ۹۵ تئاتری در خصوص خودمراقبتی برای کودکان این محلات برگزار شد، نتیجه این تئاتر این بود که بسیاری از کودکان حاضر گفتند فردی در محلهشان فیلمهای مستهجن میگذارد و پس از آن، آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. پرونده این کودکان به دادستانی و دفتر حمایت از زنان و کودکان ارجاع دادهشد و متوجه شدیم که فردی که به آزار این کودکان میپردازد، زن است. وی به بهانههایی نظیر دادن لباس یا غذای گرم، آنها را وارد خانه میکرد و برای آنها فیلمهای مستهجن میگذاشت. بطوریکه وقتی این کودکان را نزد روانشناس بردیم، گفتند، اطلاعات جنسی بچههای یازده ساله بسیار دقیق و کامل است و آنها بطور کامل آماده هستند تا در آینده به یک تنفروش تبدیل شوند.
پروندهای دیگر از منطقه پاکدشت
شبنم اسکندری از موارد کودک آزاری در پاکدشت چنین میگوید: براساس پروندههایی که در منطقه پاکدشت دنبال میکنیم، ۱۵ مورد آزار جنسی، ۸ مورد آزار جسمی، ۳۵ مورد خانه تیمی، ۴ مورد کودک همسری و ۸ مورد محروم از تحصیل بدست آمدهاست.
مورد خاصی که در این منطقه پیگیری شد، پرونده مربوط به کودکی یک ساله بود که والدیناش اعتیاد به شیشه داشتند. این والدین، کودک یکساله را مورد انواع آزار و اذیتهای جسمی، جنسی و… قرار میدادند. ما از طریق عمه این کودک از وضعیت او مطلع شدیم. در ابتدا از اورژانس اجتماعی خواستیم تا کودک را از آن خانه ببرند. اما چون غروب بود و ساعت کاری اورژانس نبود و امکانات نداشت اقدامی نکردند.
بلافاصله با بهزیستی ارتباط گرفتیم، اگرچه دو مامور به آنجا فرستادند اما چون ورود به آن خانه برایشان امنیت نداشت، نمیتوانستند اقدامی کنند. در نهایت اعضای جمعیت به دلیل حفظ جان کودک پافشاری بسیار کردند و در نهایت از طرف دفتر زنان و کودکان نامهای برای ورود به خانه آنها گرفتند. اما با وجود این نامه باز کلانتری حاضر به همکاری نشد. اعضای جمعیت سعی میکنند با قاضی کشیک ارتباط برقرار نمایند؛ در حالیکه وی ملاقات آنها را نمیپذیرد. در نهایت با پافشاری بسیار اعضای جمعیت، قاضی نامهای از آنها میخواهد. پس از طی روند طولانی و تهیه نامه برای قاضی کشیک، دادستان به کلانتری اجازه ورود میدهد. با وجود حکم قاضی اما بازکلانتری حاضر به همکاری نبود که در نهایت با پافشاری و اصرار اعضای جمعیت در نهایت کلانتری ورود میکند و با موفقیت کودک یک ساله از دست والدین معتادش ستادنده میشود و به بهزیستی تحویل داده میشود.
مورد دیگر کودک ۸ سالهای بود که پدرش اعتیاد شدید داشت و مادرش پس از جدایی همراه با خانواده خودش به قاچاق مواد میپرداخت. کودک ۸ ساله تمام مدت در سرما و گرما در بیرون بود. علاوه بر آن انواع آسیبها و جراحتها در ظاهر این کودک نمایان بود. گزارش این کودک به اورژانس اجتماعی داده شد، در حالیکه خود اورژانس گفت چندین نامه از طرف هم محلهای در این خصوص زده شدهاست اما پیگیری نکردهاند. با اصرار اعضای جمعیت امام علی برای بردن این کودک به بهزیستی، در نهایت این امر عملی شد. هر چند در بدو امر کلانتری مخالفت میکرد زیرا به دلیل خطرناک بودن اعضای آن خانواده، وارد عمل نمیشد.
مورد دیگر دختر ۹ سالهای بود که بدون شناسنامه همراه با والدین معتادش زندگی میکرد. خانه آنها به پاتوقی برای محله تبدیل شدهبود و انواع آثار جراحت بر روی بدن این کودک نمایان بود. دختر ۹ ساله آنقدر در معرض بخور مواد مخدر قرار گرفته بود که خود «بخوری» و معتاد شده بود. از طرفی به دلیل مشکلات خانواده، مادر این کودک او را وادار به تن فوشی مینمود. دخترک این موضوع را با مادر میان گذاشت. پس از پیگیریهای اعضای جمعیت و همکاری مدیر مدرسه، وی از طریق اورژانس اجتماعی به بهزیستی تحویل دادهشد. در نهایت پس از کوششهای بسیار ما، پدر دخترک پس از آزادی از زندان وی را از بهزیستی گرفت.
با وجود عدم صلاحیتهای بسیار و نمایان در این پدر، اما او به راحتی توانست کودک را از بهزیستی پس بگیرد. نتیجه آن بود که کودک دوباره به چرخه آسیب برگرداندهشد.
پرونده دیگر مربوط به کودک آزاری بامحارم بود که پدر اعتیاد به شیشه داشت و وقتی شیشه مصرف میکرد، توهم میزد. دختران ۹ ساله، ۱۰ و ۱۱ و ۱۷ ساله خود و حتی زنش را مورد تجاوز و خشونت قرار میداد. به درخواست بچهها پرونده آنها پیگیری شد. پس از چندین بار رفت و آمد به دادگاه، سرانجام پدر به کارش اعتراف کرد. چون موضوع محارم بود، بنابراین پرونده پیچیدگیهای خاص خودش را داشت. با وجود اعتراف پدر و گفتههای دختران، دادگاه از ما ۴ شاهد میخواست. مدتها پرونده به همین شکل ادامه یافت تا در نهایت توانستیم از طریق نفقه حکم جلب این پدر را بگیریم.
آخرین پرونده مربوط به یک شخص ۴۰ ساله بود. او به بهانه آموزش کار دختران خردسال را وارد کارگاه میکرد. فیلمهای پورن برای آنها پخش میکرد و در نهایت از آنها میخواست تا لباسهای خود را درآورده و اندامشان را به یکدیگر نشان دهند. این فرد، دو دختر را مورد آزار جنسی خود قرار داد و یکی را به طور کامل مورد تجاوز قرار داد. اعضای جمعیت امام علی این پرونده را پی گرفتند. تمام کاری که دادگاه در خصوص این پرونده و آن فرد انجام داد، صدور چند ضربه شلاق بود.
موردی دیگر از پروندههای پیگرفته شده در خصوص کودک آزاری در جوکی محله شهر ساری
مریم علی محمدی از کودک آزاریهای رخ داده در جوکی محله ساری چنین میگوید: مدتها پیش ساری منطقه حاشیهای به نام جوکی محله داشت. این محله سالها داخل شهر بود؛ اما پس از مدتی به بیرون از شهر بردهشد. در این محلات خانوادهها به شدت فقیر هستند. والدین اعتیاد دارند و تکدی گری شغل اکثریت افراد آنجا را تشکیل میدهد. یکی از مهمترین پروندههایی که اعضای جمعیت امام علی در این محلات دنبال کردند، پرونده فردی بود که کودکان را مورد آزار و اذیت قرار میداد. فاجعه آمیزتر این بود که این فرد با وجود اینکه به دختر عموی خود تجاوز کرده بود و پدر دختر از این ماجرا اطلاع داشت اما باز اقدامی علیه وی انجام نشده بود.
پس از صحبت با کودکان، اولین نامه در خرداد ۹۷ به دادستانی زده شد. از بهمن ماه ۹۷ نامههای دم و سوم زده شد. با طولانی شدن روند پرونده بر تعداد کودکان مورد آزار قرار گرفته افزوده میشد. در نهایت با اعتراف و درخواست کودکان، دادستانی قبول کرد تا به پرونده رسیدگی کند. این دو کودک که شهادت داده بودند، با پیگیرهای بسیار از سوی جمعیت امام علی (ع) به بهزیستی فرستاده شدند. هر چند حدود ۲ ماه این کودکان در بهزیستی ماندند اما دوباره پس از پیگیری خانوادههایشان به خانه برگشتند و ماجرا دوباره ادامه یافت. دادستانی نه تنها اقدامی در خصوص این پرونده نکردهبود، بلکه بازگشت این فرد و حتی این دختران سبب شد تا موضوع حساسیت خود را از دست بدهد و دختران در محله انگشت نما شوند و آن فرد نیز از اینکه در مبارزه با ما موفق شدهبود، خرسند شود.
رسیدگی به پروندههای کودک آزاری از سوی وکلای فعال جمعیت امام علی(ع)
رضا شفافدر خصوص یکی از پروندههای شهریار گفت: زنی که از شوهرش جدا شده بود، همراه با دوست پسر خود که عطاری داشت، کودکان را تشویق مینمود تا برای کار به منزل وی بروند. مادران این کودکان به دلیل فقر و تنگدستی با کار این کودکان در خانه آن زن موافقت کردند. وارد شدن کودکان به آن خانه همانا و مورد آزار قرار گرفتن آنها همانا. این کودکان به مدت سه ماه توسط این زن مورد آزار قرار میگرفتند و مرد عطار نیز به تهیه فیلم از آن زن و کودکان میپرداخت.
در نهایت موضوع بصورت مشروح و مفصل به سمع و نظر دادستان شهریار رسید .دادستان ابتدا دستور پلمپ مغازه عطاری را داد و دستور بازداشت آن دو نفر یعنی زن و مرد مغازهدار را داد. پرونده این کودکان به شعبه ۶ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار ارجاع داده شد. شعبه ۶ دادسرا مطرح نمود این پرونده از جمله مواردی است که باید در دادگاه به آن رسیدگی شود.
در نتیجه پرونده این سه کودک آزار دیده به شعبه ۱۰۸ کیفری جهت بررسی فرستاده شد. اما قاضی با اعلام اینکه این پرونده در صلاحیت بررسیاش نیست، آن را به دادسرا برگرداند. برای دومین بار دادسرا قرار عدم صلاحیت را در خصوص این پرونده صادر کرد. بنابراین دوباره پرونده به شعبه ۱۰۸ کیفری فرستاده شد. با وجود صحبتهای مکرر، قاضی هیچ گاه وقتی برای رسیدگی به این پرونده تعیین نکرد و گفت این پرونده کلاسه ندارد.
با وجود فضای نامناسب دادگاه، این سه کودک مکررا به آنجا آورده شدند. در هربار آمدن، آنها مورد تفتیش بدنی قرار میگرفتند و همراه با آن استرسهای بسیاری را متحمل میشدند. بچهها ماجرا را در دادگاه مطرح نمودند وموضوع تشریح شد. پس از چندین بار رفتن و آمدن به دادگاه در نهایت آن زن به سیصد هزار تومان جزای نقدی محکوم شد. حکم قطعی شد و فرصت تجدیدنظر خواهی نداشت و مختومه اعلام شد. درخواست تجدیدنظری خواهی از سوی وکلای آن سه کودک صادر شد که در نهایت قاضی پس از صحبتهای بسیار با اعضای جمعیت امام علی(ع) جلسه تجدید نظر خواهی را به شهریور سال ۹۹ انداخت.
رضا شفاخواه در ادامه گفت: در بسیاری از کشورها در جهت بررسی پروندههای مربوط به کودکان، اظهارات مددکاران و رواشناسان کافی است این در حالی است که در ایران در خصوص پروندههایی که ما پیگیری میکردیم به صادق بودن کودک، شک داشتند و از او میخواستند دروغ نگوید. از طرفی چگونه میتوان برای پروندههای این چنینی به ارائه شاهد پرداخت. آن هم شهادت ۴ نفر. همچنین چگونه میتوان عدالت مجازات با جرم را سنجید. آیا تنها صدور ۹۹ ضربه شلاق برای این کار کافی است. در بسیاری از موارد هم متهمان با پرداخت نقدی از کنار این جرم به راحتی میگذرند و یا در بررسیهای دیگر به تجدیدنظر خواهی سپرده میشوند.
پرونده دیگر که اعضای جمعیت امام علی توانستند آن را پیگیری حقوقی کنند مربوط به پرونده ساری و جوکی محله است. فردی به نام آرش نه تنها اعضای خانواده خود بلکه سایر اعضای محله را نیز مورد آزار قرار داده بود. این بار اعضای جمعیت امام علی با توجه به تجربهای که از پروندههای پیش داشتند، محکم پی گرفتند. پس از ارائه پرونده به دادستانی موضوع به شعبه ۳ بازپرسی فرستاده شد. شعبه مقداری پرونده را نگهداشت و با ارجاع آن به مددکاری مطرح نمود از جرایم مجازات ۷ و ۸ است و باید از طرف دادگاه مستقیما رسیدگی شود. پرونده به شعبه ۱۰۸ کیفری سری رساندهشد، چون در ابتدا نتوانسته بودیم از والدین این کودکان وکالت بگیریم. قاضی نیز مطرح نمود طبق ماده ۶۶ کیفری، سازمانهای مردم نهاد نمیتوانند در جرایم ورود کنند. پس از مدتها دوندگی شعبه ۱۰۸ کیفری مطرح کرد پرونده در صلاحیت آنها نیست. در نتیجه پرونده به دادگاه کیفری ۱ فرستاده شد. تقریبا میتوان گفت چند ماهی هر ۴ شنبه به دادگاه میرفتیم. پس از ۳ ماه دوندگی دادگاه اعلام کرد که پدر این افراد رضایت دادهاست. در حالیکه آنها خود به سن قانونی رسیدهبودند و ما از طرف آنها وکالت داشتیم. از طرفی کودک آزاری از جرایم غیر قابل گذشت است و نیاز به شاکی خصوصی ندارد. در هر صورت با رضایت والدین پرونده باز مخدومه اعلام شد.
آخرین دیدگاهها