یک هنرمند در پی قتل رومینا مطرح کرد: معضل فرزندکشی در دنیا ریشه‌ای تاریخی دارد

۱۵ خرداد ۱۳۹۹

پیام لاریان که تاکنون نمایش‌هایی را درباره خشونت و قتل اجرا کرده معتقد است فرزندکشی مساله‌ای است که در ایران زیاد اتفاق می‌افتد ولی کمتر به آن پرداخته می‌شود.

این هنرمند تئاتر در پی قتل تلخ رومینا در گفت‌وگو با ایسنا به ریشه‌های تاریخی فرزندکشی در دنیا پرداخت و از سانسور خشونت انتقاد کرد.

او در پاسخ به این پرسش که چرا نمونه‌هایی مانند رومینا با هدف آگاهی‌بخشی، دستمایه ساخت آثار نمایشی در تئاتر نمی‌شوند؟ توضیح داد: تئاتر بازنمایی است و شما روی صحنه کار جعلی انجام می‌دهید. از این نگاه سینما بهتر می‌تواند وارد این مقولات شود. ضمن اینکه اصولا نوشتن چنین نمایشنامه‌هایی کار بسیار دشواری است و یکی از دلایل کم‌رغبتی نمایشنامه‌نویسان این است که چون بازنمایی خشونت روی صحنه، جعلی است و ما را مورد تزکیه قرار نمی‌دهد، پس بهتر است به فرمالیسم روی آوریم و حال بحث اثرگذاری آثار فرمالیستی خیلی مفصل است و در این گفتگو نمی‌گنجد.

لاریان با اشاره به کم اقبالی تماشاگران به کارهای خشن و تلخ در تئاتر افزود: این ترس در تئاتر ما رایج شده که اگر نمایش غم‌انگیز اجرا کنیم، تماشاگر نمی‌آید و این گونه است که درباره پلاسکو، حادثه هواپیما و حالا رومینا کاری ساخته نمی‌شود. من هم که درباره خشونت کار می‌کنم، تماشاگران اندکی به تماشای کارم می‌آیند و بتدریج کارم را به سمت کمدی “مک‌دونا” می‌برم که بیشتر مفرح است.

او ادامه داد: مواجهه سلبی دولت را در نشان ندادن خشونت درک نمی‌کنم. چگونه است که در جاهای می‌توانیم خشونت را نشان دهیم ولی در تئاتر و سینما نمی‌توانیم؟! درحالی‌که تصویر خشونت می‌تواند به ایجاد تنفر از آن کمک کند.

لاریان به نتایج سانسور در برخی از کشورها نظیر آمریکا اشاره کرد و توضیح داد: دهه ۴۰ و ۵۰ سانسور خشونت در آمریکا آنقدر شدید بوده که در دهه ۸۰ متوجه نقش مخرب آن شدند و دریافتند که باید فضا را باز کنند. خوب است ما نیز از تجربیات دیگر کشورها استفاده و قدری با انعطاف بیشتری برخورد کنیم.

کارگردان نمایش «بالستیک زخم» جمله‌ای از کیانوش عیاری ، کارگردان فیلم «خانه پدری» را یادآوری کرد و گفت: ایشان بدرستی می‌گوید اگر پدر رومینا «خانه پدری» را می‌دید، شاید از این کار منصرف می‌شد. من نیز معتقدم اگر تلویزیون ما این فیلم را نمایش می‌داد یا این اثر در جایی مانند تالش هم اکران می‌شد، شاید این پدر حالش بد می‌شد و دست به چنین جنایتی نمی‌زد.

او در ادامه با بیان اینکه فرزندکشی در ادبیات ما ریشه دارد، یادآوری کرد: می‌توان تصور کرد فردوسی آنقدر فرزندکشی دیده که رستم و سهراب را سروده چراکه فرزندکشی توسط قهرمانان یا پادشاهان ما رخ می‌داده است. البته این اتفاق در تمام دنیا رخ می‌دهد و منحصر به جامعه ما نیست. در دوره سیاه آمریکا از هر چهار مادر، یک نفر به فکر کشتن فرزند خود می‌افتاده است و در آن دوره قوانین قضایی آنقدر رشد نکرده بود که جلوی این گونه فجایع را بگیرد. به طوری که ۶۰ درصد قتل کودکان توسط پدر و مادرهایشان رخ می‌داده است.

لاریان افزود: نمونه فرزندکشی تاریخی در ادبیات جهان هم «مده‌آ» اوریپید است که به خاطر انتقام از همسر خائن خود، فرزندانش را می‌کشد. یعنی این فاجعه آنقدر در یونان باستان بزرگ بوده که نویسنده لازم دیده درباره آن صحبت کند. بنابراین این موضوع در طول اعصار بوده است و همواره هنرمندانی در برابر آن موضع‌گیری کرده‌اند.

نویسنده و کارگردان نمایش «امپرسیون جیغ بنفش» ادامه داد: در ایران خودمان تنها در ۶ ماهه نخست سال ۸۷، ۶۴ مورد فرزندکشی ثبت شده است اما چون در آن دوره شبکه‌های اجتماعی نبودند، این موضوعات کمتر بازتاب داشته است.

لاریان با اشاره تاثیر شبکه‌های اجتماعی در برجسته شدن قتل رومینا افزود: این اتفاق مدام تکرار می‌شود و تازگی ندارد. شاید هیاهو درباره رومینا به خاطر چهره زیبا و معصوم او بود یا عشقی که این دختر بچه در پی آن بود و یا امیدی که برای رسیدن به آزادی داشت که سبب شد قصه‌اش تلخ‌تر هم بشود.

او اضافه کرد: متاسفانه در کشور ما همیشه نوعی مقاومت در برابر پدیده‌های جدید وجود دارد که نمونه آن گاردی است که نسبت به شبکه‌های اجتماعی گرفته می‌شود حال آنکه هرگز نمی‌توان منکر تاثیرات خوب این شبکه‌ها شد. اینستاگرام سبب شد سوژه‌ای مانند رومینا آنقدر دیده و شنیده شود که میزانی از این خشونت کم شود و افرادی به این قضیه فکر کنند که چگونه می‌توان به کم شدن این جنایات کمک کرد.

لاریان با بیان اینکه تئاتر هم یک رسانه است، گفت: پلتفرم هنر هم می‌تواند مانند شبکه‌های اجتماعی مخاطبان خود را داشته باشد و تا حدی به آگاهی‌سازی کمک کند. اینکه روایت خشونت به کاهش آن کمک می‌کند یا بر عکس باعث ریخته شدن قبح آن می‌شود، یک بحث جدی روانکاوانه است.

لاریان گفت: شنیده‌ام پدر رومینا یک ماه پیش از قتل او پیش وکیلی رفته و از او پرسیده اگر کسی فرزند خود را بکشد آیا اعدام می‌شود. یعنی نسبت به جان خودش بیم داشته و بعد جان دخترش را به آن شکل گرفته است. این میزان تعصب و خشونت از کجا می‌آید. چه کردیم که به اینجا رسیدیم؟! اینها مسایلی نیست که به سادگی از کنار آن بگذریم.

او در پاسخ به این پرسش که سهم تئاتر در کم کردن این فجایع چیست؟ گفت: با کمال تاسف تئاتر ایران در هیچ دوره‌ای در کنار مردمش نایستاده و مردم نیز در کنار آن نایستاده‌اند. تئاتر در کشور ما از بدو تاسیس، تمایلات غربی پیدا کرده و به سمت درام غربی رفته است. جزیره‌ای بوده که در آن افرادی زندگی کرده‌اند و جهان در جای دیگری اتفاق می‌افتاده. شاید یکی از دلایلش این است که تئاتر ما در تهران متمرکز شد و به دیگر نقاط نرفت. من برای تهران نمایشنامه می‌نویسم ولی وقتی متن من در شهری دیگر اجرا شود، اثر خود را از دست می‌دهد چون با آن فرهنگ هم‌خوانی ندارد.

لاریان در باره این موضوع که هر خطه‌ای می‌تواند گروه‌های فعال خودش را داشته باشد و مردم از مزیت فرهنگ‌سازی تئاتر بهره‌مند شوند، توضیح داد: درست است هر منطقه‌ای گروه‌های تئاتری بومی خود را می‌خواهد ولی هنرمندان نمی‌توانند این راه را تعیین کنند دولت چنین وظیفه‌ای بر عهده دارد. در حال حاضر گروه‌های تئاتری در استان‌ها نه امکانات دارند و نه تماشاگر. وقتی شهری فقط یک گروه دارد، نمی‌توانیم بگوییم صاحب تئاتر است، بویژه اینکه همان یک گروه هم شبیه گروه‌های تهرانی کار می‌کند که کارش در جشنواره فجر پذیرفته شود و این چنین است که هیچ کسی در تالش درباره فرزندکشی کاری نمی‌سازد.

انتهای پیام