خشونت خانگی، علتها و راهکارها
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
تهران – ایرنا – خشونت خانگی به اعتقاد روانشناسان به عنوان یک آسیب اجتماعی ریشه در تجربههای تلخ گذشته دارد گرچه به گفته شماری از جامعهشناسان در جوامع سنتی و اصیل، باورهای سنتی نیز میتواند عامل برخی خشونتها باشد.
براساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد خشونت خانگی قرار میگیرد که به گفته برخی از منابع رسمی، عدم حمایت از قربانیان دسترسی به آمار حقیقی این رویداد اجتماعی را دشوار کرده است اما ایران نیز از این امر مستثنی نیست و اخبار رسانه ها در کشور نیز از قتلهایی خبر می دهد که ناشی از خشونت خانگی است.
رضا جعفریسدهی رئیس اورژانس اجتماعی کشور نیز از رشد ۲۰ درصدی این خشونت در سال ۹۷ نسبت به سالهای گذشته خبر داده بود که به گفته صاحبنظران از علل متعدد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی همچون فقر، اختلالات روانی و شکاف نسلی نشات میگیرد.
امید علیاحمدی جامعهشناس خانواده در این رابطه به خبرنگار اجتماعی ایرنا می گوید: خشونت خانگی از منظر جامعهشناختی از عوامل متعددی تاثیر میپذیرد. فشارهای روانی و اجتماعی، خشونت آشکار و پنهان، ظلم و ستم و احساس بیپناهی در یک جامعه سبب بروز خشونت و پرخاشگری میشود. همچنین نابرابریهای اقتصادی، تضییع سرمایههای ملی و احساس ناکامی و محرومیت نیز در بروز خشونت خانگی اثرگذار است.
وی ادامه می دهد: از نظر روانشناختی در بطن هر خشونت یک ناکامی پنهان نهفته است؛ بنابراین این احساس به ویژه در طبقات محروم جامعه در مقایسه با طبقات مرفه، تقویت شده و زمینهساز برخی از آسیبهای اجتماعی همچون خشونت و پرخاشگری میشود.
این استاد دانشگاه دلایل فرهنگی و اجتماعی را نیز در بروز خشونت خانگی تاثیرگذار دانسته و می گوید: به عنوان مثال فرزندکشی برای یک پدر که از سلامت روان برخوردار است، به طور حتم دلایل فرهنگی و اجتماعی دارد، حراست از ناموس، مالکیت پدرانه، فرهنگ و سنن و تعصبات کورکورانه از جمله علل فرهنگی و اجتماعی این گونه وقایع محسوب میشود.
وی با بیان اینکه فاصله نسلی از مهمترین علل بروز اختلافات خانوادگی و خشونت بهشمار میرود، ادامه می دهد: در زمان حاضر اختلافات فرهنگی و اجتماعی نسلها بیش از گذشته تشدید شده است؛ انتظارات طرفین نامشخص و نظام هنجاری والدین با فرزندان متمایز است.
علیاحمدی می افزاید: این تمایزات فرهنگی و اجتماعی بیشک در درازمدت به خصومت و دشمنی بدل میشود؛ والدین و فرزندان هریک اعتقادات و تفکرات فردی خود را برتر تلقی میکند و این ضدیت با خشونت و پرخاشگری همراه میشود. گاه این خشونت با یک تصمیم آنی (لحظهای) خسارات جبرانناپذیری را نیز رقم می زند.
تاثیر قوانین و مقررات در بروز خشونت خانگی
این جامعه شناس خانواده از قوانین و مقررات یک جامعه یاد می کند که هم به طور حتم در بروز خشونت خانگی اثرگذار است. به عنوان مثال تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در کشور و وجود برخی از سازمانهای حمایتی به منظور پیشگیری از این حوادث اثربخش خواهد بود.
علی احمدی می گوید: در حال حاضر براساس برخی از آمارها خشونت خانگی به مراتب بیش از خشونت اجتماعی مشاهده میشود و بر این اساس حضور برخی از سازمانهای مردم نهاد برای حمایت از خانوادهها بیش از پیش ضرورت دارد.
علیاحمدی یادآور می شود، نظارت این سازمانها بر مشکلات خانوادگی البته زیر نظر بهزیستی و حمایت از فرزندان به سبب احتمال بروز فاصله والدین و فرزندان از نظر اخلاقی و هنجاری از بروز خشوت و برخی حوادث همچون فرزندکشی جلوگیری میکند.
این تحلیلگر مسائل اجتماعی در ادامه به برخی از راهکارها در خصوص کاهش و رفع این آسیب اجتماعی اشاره می کند و می گوید: کاهش شکاف نسلی و حضور یک تیم روانشناسی در مدارس و مراکز آموزشی به منظور رصد مشکلات خانوادگی و حمایت دانش آموزان و همچنین برقراری تعامل با والدین از جمله اقدامات موثر به منظور کاهش خشونت خانگی به شمار میرود.
علی احمدی ادامه می دهد: به عبارت دیگر هر یک از اعضاء خانواده باید تحت عنوان شهروندان یک جامعه بزرگ تر تعریف شوند. فرزندان نباید در اختیار خانواده قرار گیرند و والدین مالک فرزندان نخواهند بود. فقر عمومی نیز بر بروز و تقویت خشونت خانگی تاثیرگذار است؛ این امر ارتباطات خانوادگی را تضعیف و فاصله والدین و فرزندان را تقویت میکند؛ بنابراین کاهش فاصله پدر و مادر با فرزندان نیز از مهمترین عوامل پیشگیری از خشونت و پرخاشگری محسوب میشود.
تجربه خشونت خانگی در دوران کودکی از مهمترین عوامل بروز پرخاشگری
یک کارشناس روانشناسی نیز در این رابطه اظهار می دارد: تجربه خشونت خانگی به ویژه در دوران کودکی در بروز برخی از جنایات همچون کودک آزاری، همسر آزاری و فرزندکشی اثرگذار است.
اعظم امامی افزود: سوءاستفادههای جنسی، جسمی، روانی و عاطفی نیز گاه موجب آسیبهای روانی و بروز خشونت و پرخاشگری در خانواده میشود. اختلافات فرهنگی و اجتماعی زن و شوهر نیز به همراه عدم فراگیری مهارتهای اجتماعی جهت گفت وگو و تعامل برای کاهش و رفع اختلافات گاه سبب همسرآزاری و کودک آزاری است.
به گفته این مشاور، خلاء عاطفی و تنبیه بدنی نیز در دوران کودکی بر ذهن و روان کودک اثرگذار و در دوران بزرگسالی سبب عدم ابراز عشق و محبت به خانواده، تندخویی و ستیزهجویی میشود.
امامی معتقد است اعتیاد به مواد مخدر و برخی از اختلالات روانی همچون اسکیزوفرنی و روانپریشی نیز سبب بروز تندخویی و پرخاشگری است که عدم معالجه و درمان آن گاه آدمی را به سمت برخی از فجایع انسانی از جمله فرزندکشی سوق میدهد.
این روانشناس یادآور می شود: تجربه شکست، ناکامی و محرومیت نیز با بروز برخی از هیجانات منفی همراه میشود؛ گاه آدمی توان لازم به منظور مقابله با بعضی از رویدادها را نخواهد داشت و بنابراین هیجانات منفی ناشی از واقعه را با خشونت نسبت به اعضاء خانواده تخلیه میکند.
وی تاکید می کند: برخی از آداب و سنن قدیمی، جهل، حماقت و تعصبات کورکورانه (افراطی) هم برای برخی از خانوادهها که تحت عنوان غیرت و ناموسپرستی تعریف میشود، در بروز خشونت خانگی اثرگذار است.
امامی راهکار لازم و ضروری در این زمینه به منظور کاهش و رفع این حوادث را افزایش سطح دانش و آگاهی، تفکیک اعتقادات و باورهای دینی از تعصبات کورکورانه، فراگیری مهارتهای ارتباطی برای کاهش اختلافات از طریق گفت وگو، درک تفاوتهای بین نسلی، بین فردی و وضع قوانین و مقررات در خصوص حمایت از کودکان و زنان اثربخش می داند.
از: الهام دربان
آخرین دیدگاهها